دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت

No image
فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت

كلمات كليدي : زبان طبيعي، زبان صوري، حلقه وين، اصل تحقيق پذيري، پوزيتويسم منطقي، پارادايم، فلسفه تعليم و تربيت

نویسنده : سجاد يوسفي

جریان‌های فکری در فلسفه تعلیم و تربیت، همواره تابعی از دگرگونی نگرش‌ها در فلسفه بوده است.اگر در متن فلسفه محض، رخداد سرنوشت‌سازی افتاده است، در فلسفه تعلیم و تربیت نیز منعکس شده است؛ هنگامی که پراگماتیسم فلسفه حاکم بوده است، فلسفه تعلیم و تربیت نیز بر مبنای آن ماهیت و حدود خود را تعریف نموده است.

در طول تاریخ فلسفه، بشر همیشه دغدغه نسبت‌سنجی خود با اندیشه و حقیقت را داشته است اما در تحولات سریع پس از دوره رنسانس اروپا، نگره‌های بسیار متفاوتی به این مساله طرح شده است.نزاع بین ایده‌آلیسم و رئالیسم با اینکه به فلسفه یونان برمی‌گردد، در دوره جدید به شکل دیگری بروز نمود.در دوره مدرن وقتی حوزه متافیزیک به وسیله کانت، در هاله‌ای از ابهام به عقل عملی احاله شد و مفاهیم عقل نظری، رازهای پنهان به حساب آمد، رسالت فلسفه چیزی بیش از تعیین حدود کاربرد عقل نبود.همین، مبدأ حرکت سنگینی درباره فلسفه شد که ماهیت کشفی آن را برداشته، به آن وجهه انتقادی داد و در طول این سیر، قرن بیستم پویش نویی را تدارک دید که رسالت فلسفه را نه کشفی و نه انتقادی، بلکه ایضاحی می‌دانست و کار عقل را روشن نمودن مفاهیم و گزاره‌ها تلقی می‌نمود.این جریان، همان گرایشی است که به "فلسفه تحلیلی" معروف شد.

الف. بینش فلسفی

تلقی که فیلسوفان تحلیلی از فلسفه دارند، بیشتر به یک روش و نوعی فعالیت شبیه هست تا مجموعه‌ای از گزاره‌ها.[1] از اینرو، نظام فلسفی سنتی که دارای بخش‌های نظری و دستوری از قضایا هست، نمی‌شود از این نوع فلسفه انتظار داشت.[2]بنابراین ما در این مکتب، نوعی بینش فلسفی داریم نه نظام فلسفی که مجموعه‌ای از گزاره‌ها را شامل شود.به همین جهت در این قسمت بینش فلسفه تحلیلی بررسی می‌شود تا ببینیم چه استنتاجی از آن می‌شود در تعلیم و تربیت، انجام داد.

اولین زمزمه‌های نگرش تحلیلی در فلسفه به جورج ادوارد مور برمی‌گردد.وی فلسفه تحلیلی را تحلیل مفاهیم زبان محاوره‌ای و فهم عرفی می‌دانست.[3] توسط اصول ریاضیات برتراند راسل و وایتهد، زبان ریاضی به عنوان منطقی برای دقیق نمودن زبان طبیعی طرح شد[4] و لودویگ ویتگنشتاین، با رساله فلسفی –منطقی خود رسما اعلام نمود:نباید فلسفه را کشف حقیقت دانست، بلکه فعالیتی است برای حل معضلات، توضیح مسائل و روشن نمودن عقایدی که از منابع دیگر به دست آمده است و بایستی مرزهای زبان را نشان دهد.البته او علوم طبیعی را اولین منابع گزاره‌ای درست می‌دانست.[5]

دو اثر مهم اصول ریاضیات و رساله فلسفی – منطقی، تأثیراتی بر گروه موسوم به حلقه وین در سال 1929 به جای گذاشت و ایشان ادعاء نمودند طبق "اصل تحقیق‌پذیری"، فقط چیزی بامعنی هست که بتوان با منطق صوری یا تجربه درباره آن تحقیق نمود.[6]

با توجه به تاریخ فلسفه تحلیلی می‌توان گفت، این بینش ابتدا تلاشی برای واقع‌گرایی در برابر پندارگرایی، سپس راهی برای تدقیق زبان طبیعی با زبان صوری بود و پس از آن به صورت روشی برای تحدید و توضیح معرفت درآمد و با پوزیتویسم منطقی، الگوی معرفت‌شناختی تحصلی و تجربی را مطرح نمود.

با اینکه فلسفه تحلیلی، خود را فقط یک روش معرفی می‌کند اما مبانی نظری در آن نهفته است که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

مبانی نظری فلسفه تحلیلی

1. شناخت‌شناسی

حقیقت از طریق زبان قابل حصول است. برای جلوگیری از خطا بایستی حدود معرفت که حدود زبان است، مشخص شود.اندیشه‌ها قابل تحلیل به عناصر بسیط هستند که بایستی به تجربه ختم شوند.[7]

2. انسان‌شناسی

انسان، دارای امکانات زبان طبیعی است که می‌تواند با ساختن زبان منطقی آن را دقیق‌تر کند. هرگونه ادعاء فراتر از حوزه معرفت و زبان که محدود به تجربه است، بی‌معنی می‌باشد و قابل تحقیق نبوده و ارزش علمی ندارد.

3. ارزش‌شناسی

ارزش‌ها، قابل تحقیق عینی نبوده و نسبی می‌باشند.[8]

با این تحلیلی که از مقدمات، الزامات، مبانی و پیش‌فرض‌های فلسفه تحلیلی به عمل آمد، مشخص می‌گردد که فیلسوفان تحلیلی گرچه به صورت صریح درباره انسان، خدا، ارزش و شناخت سخن نگفته‌اند اما در پی‌ریزی روش خود ناگزیر از مبانی مرتبط بوده‌اند.

دو تعبیر مختلف از فلسفه تحلیلی می‌شود که نقش بسزایی در حوزه تعلیم و تربیت می‌تواند داشته باشد: تعبیر رایج همین است که فلسفه تحلیلی به توضیح مفاهیم و توجیه شرایط منطقی لازم و کافی کاربرد یک واژه را مشخص می‌کند که ریچارد پیترز و پل هرست این نگاه را دارند.[9] تعبیر دومی که ایورز مطرح می‌کند این است که فلسفه تحلیلی به معنای تلاشی برای یافتن پیش‌فرض‌های بنیادین دانش باشد.[10]

ب. گرایش تربیتی

جوناس سولتیس، درباره چرخیدن فلسفه تعلیم و تربیت به گرایش تحلیلی می‌گوید: در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60، به انتقال از یک پاردایم عمل‌گرا به یک پارادایم تحلیلی تن دادیم؛ زیرا فلسفه عمل‌گرا توانایی حل فوری مسائل را نداشت.[11]در حقیقت نقد از پراگماتیسم بود که فلسفه تربیت را به سوی فلسفه تحلیلی گرایش داد و تلاش‌های ریچارد پیترز در لندن موجب گسترش این گرایش در فلسفه تعلیم و تربیت شد.[12]

فلسفه تعلیم و تربیت در صورتی که به‌کارگیری فلسفه در تربیت باشد، ما مکتب تحلیلی تعلیم و تربیت نخواهیم داشت و ما به مسلک تربیتی نخواهیم رسید.[13]سه دلیل برای این ادعاء وجود دارد.دلیل اول اینکه مکتب فلسفی تربیت از مبانی کلان تربیت تشکیل می‌شود و فلسفه تحلیلی، نظام فلسفه سنتی را ندارد. دلیل دوم اینکه فلسفه تحلیلی ناظر به معرفت و ایدئولوژی‌ها است[14] و توضیح گزاره‌ها را بر عهده فلسفه می‌داند و خود به تولید گزاره بینش‌زا نمی‌پردازد تا درباره مبانی تعلیم و تربیت باشد و دلیل سوم اینکه فلسفه تحلیلی، روش و تکنیک است و فقط از آنها در قضایای تربیتی می‌توان استفاده برد.[15]

از آن‌رو که این گرایش فلسفی در تعلیم و تربیت، نظامی برای تعلیم و تربیت درست نکرده است و ادعای روش محض بودن را دارد، ما بر اساس مبانی نظری پیش‌گفته نتایج و لوازم تربیتی آنها را در چند قسمت توضیح می‌دهیم.

ماهیت تعلیم و تربیت

آموزش و پرورش از منظر پوزیتویستی که بستر فکری برای فلسفه تحلیلی است، بایستی محدود به حوزه تجربه و ریاضی(منطقی) باشد. از اینرو تربیت نمودن شخص به معنای پروراندن امکانات تجربی و ریاضی در اشخاص است. روش تحلیلی، سعی می‌کند با تحلیل مفهوم تعلیم و تربیت، ماهیت آن را خاطرنشان کند.برای مثال، پیترز با تحلیل مفهوم تعلیم و تربیت نشان داد که تربیت به سوی اهدافی ارزشمند ترسیم شده است.[16]اما اشکال مهمی که در این رویکرد مورد توجه قرار گرفته، این است که در حقیقت در این‌گونه از بیان، تحلیل‌گر فهم خود را به مخاطبین تحمیل می‌کند،[17] نه اینکه واقعیت تربیت را منعکس کند.

اهداف تعلیم و تربیت

پیترز، در تحلیلی که از تربیت دارد، می‌گوید جهت‌گیری به سوی ارزش‌های خاصی در معنای تعلیم و تربیت وجود دارد؛ پس اهداف، ارزش‌هایی هستند که قبل از تربیت اتخاذ شده‌اند و نمی‌توان از اهداف تربیتی سخن گفت.[18] خاطرنشان می‌شود که هدف تربیت، از ماهیت آن گرفته می‌شود و در هر دوره تاریخی، مفاهیم تعلیم و تربیت معیارهای خاصی دارند و عصری می‌باشند[19]و با توجه به مبنای ارزش‌شناختی، ارزش مطلق را انکار کرده و قائل به ارزش نسبی هستند.

با این حال، بیشتر حساسیت نگرش تحلیلی در فلسفه به زبان و نقش آن در تعلیم و تربیت می‌باشد که ارتباط بین معلم و متعلم از طریق زبان می‌باشد.از اینرو اهدافی متناسب با این وجهه نظر دارند.فلسفه تحلیلی، تأکید بر زبان دارد؛ از اینرو یکی از اهداف مهم در تعلیم و تربیت، آشناسازی افراد با امکانات زبانی است که در واقع دریچه فهم حقایق هست و بایستی یادگیرنده را به بارهای معنوی و پیش‌فرض‌های زبان متوجه نمود.[20]

روش‌های تعلیم و تربیت

عمده روشی که برای تعلیم و تربیت توصیه می‌شود، همان روش خود فلسفه تحلیلی است که راه تجزیه مفاهیم و رساندن آن به مفاهیم بسیط را نشان می‌دهد و نوع برخورد با یک ادعاء، بایستی با نقادی معرفتی صورت گیرد و تأکید بر آن است که نوع استفاده از زبان و حدود آن مورد توجه قرار گیرد و استفاده از مفاهیم بی‌معنی موجب به هم ریختگی ذهن نشود.با توجه به ارزشمندی روش منطقی –ریاضی نزد فیلسوفان تحلیلی، برخی از آنان ساختن تصور منطقی را پیشنهاد می‌کنند.یعنی ساختن اشکال منطقی که ما را در روشن کردن و نظم دادن به مفاهیم کمک می‌کند.[21]

با توجه به تعابیری که اورز از فلسفه تحلیلی ارائه کرد، روش دیگر در آموزش و پرورش، بررسی پیش‌فرض‌های یک ادعاء و نظریه هست.

برنامه درسی

توجه فیلسوفان تحلیلی به علوم تجربی و ریاضی در غایت اهمیت است. علوم ریاضی که با تلاش‌های راسل، زبان منطقی علوم شده بود؛ به عنوان سازمان‌بخش تلقی می‌شد و علوم تجربی، محتوای این نظام را تشکیل می‌داد.از اینرو در برنامه درسی بایستی هم به نظام منطقی و پیوستگی و وحدت توجه شود[22]و هم به محتوای آنکه تجربی باشد.با اینکه بایستی علم در تجربه مشاهده شود، ولی چیزی که مهم است اینکه یادگیرنده فهمی تحلیلی از هر چه آموزش می‌بیند را داشته باشد.[23]موادی که شخص را با ظرافت، اهمیت زبان و نقش آن در معرفت آشنا سازد، بایستی در برنامه درسی قرار گیرد.

مقاله

نویسنده سجاد يوسفي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سوآپ Swap

سوآپ Swap

سوآپ در لغت به‌معنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص می‌کند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزش‌های آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشم‌گیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس به‌صورت سوآپ انجام می‌شود.
ابزار مشتقه Derivative Tool

ابزار مشتقه Derivative Tool

در برخی از قرارداها دارنده قرارداد، مجبور است یا این حق را دارد که یک دارایی مالی را در زمانی در آینده بخرد یا بفروشد. به‌جهت اینکه قیمت این‌گونه قرارداها از قیمت آن دارایی مالی مشتق می‌شود. از این‌رو این قرارداها را اوراق مشتقه می‌نامند.
بیمه Insurance

بیمه Insurance

یمه در زبان فرانسه Assurance، در انگلیسی Insurance و در زبان هندی و اردو "بیما" نامیده می‌شود. بنا به‌اعتقاد برخی، واژه بیمه از کلمه هندی بیما گرفته شده و به‌اعتقاد برخی دیگر، ریشه در زبان فارسی دارد و اصل آن همان "بیم" است؛ زیرا عامل اساسی انعقاد عقد بیمه، ترس و گریز از خطر است و به‌سبب همین ترس و به‌منظور حصول تامین، عقد بیمه وقوع می‌یابد
ریسک Risk

ریسک Risk

ریسک، نوعی عدم اطمینان به آینده است که قابلیت محاسبه را داشته باشد. اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه کرد، ریسک نیست؛ بلکه فقط عدم اطمینان است؛ به‌همین جهت به‌دلیل محاسبه مقداری عدم اطمینان در قالب ریسک می‌توان آن‌را مدیریت و کنترل کرد. ریسک در زبان چینیان نیز با دو علامت تعریف می‌شود که اولی به‌معنی خطر و دومی به مفهوم فرصت است
مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی شامل طراحی، توسعه، استقرار ابزارها و فرایند مالی و همچنین طراحی مجدد راه‌حل‌های خلاقانه برای مسائل موجود در مالی است. به‌عبارت دیگر مهندسی مالی عبارت از به‌کارگیری ابزارهای مالی برای‌ ساختاربندی مجدد پرتفوی (سبد سهام) مالی و تبدیل‌ آن به پرتفویی با خصوصیات مطلوب‌تر است. عجین شدن زندگی انسان با مسائل و پیچیدگی بازار و نهادهای پولی و مالی، نیاز جدی و مبرمی به دانشی خاص برای رفع‌ این نیازها به‌وجود آورده است.

پر بازدیدترین ها

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

در نظریه ذفتار مصرف کننده ما به دنبال کشف قوانین حاکم بر رفتار خانوارها هنگام مصرف کالا و خدکمات و یاعرضه عوامل تولید هستیم که از دو روش می توان این مطلب را توضیح داد: روش مطلوبیت و روش منحنی بی تفاوتی.
بانک Bank

بانک Bank

یکی از مهمترین نهادهایی که در جامعه امروز وجود دارد بانک است. بانکها امروز به صورتی در زندگی روزمره افراد جامعه قرار گرفته‌اند که تصور زندگی بدون بانک محال به نظر می‌رسد.
کشش قیمتی تقاضا Elasticity of Demand

کشش قیمتی تقاضا Elasticity of Demand

کشش تقاضا، معیار سنجش واکنش تقاضا، برای کالایی مشخص، در برابر تغییرات قیمت است؛ به عبارت دیگر در مقابل چند درصد تغییر در قیمت فلان کالا، چه مقدار تغییر در مقدار فروش آن کالا ایجاد می‌گردد.
No image

مکتب کلاسیک Classic School

Powered by TayaCMS