كلمات كليدي : تاريخ، سيره، انضباط، پيامبر(ص)، جديََّت، تلاش، موقع
نویسنده : مهدي مصطفايي
پیامبر(ص) همانند سایر انبیاءالهی برای اصلاح امت و دعوت به خداپرستی مبعوث شد. ایشان برای کنار زدن حجابهای دنیوی و مبارزه با شرک و بتپرستی، با کفار و مشرکین، به مقابله پرداخت و با آگاهی دادن مردم، آنها را به دینی که کاملترین ادیان آسمانی بود، دعوت کرد.
رسولخدا(ص) در طول دوران رسالت بیست و سه ساله خویش، مردم را به اطاعت از خدا و شکر نعمتهای او فراخواند و در این راه با نظم و انضباطی الهی و جدیََّت در انجام دادن به موقع کارها، موفق به سامان دادن جامعهای شد که به واسطه آن دولتی اسلامی را پایهگذاری کرد.
ابوذر غفاری یکی از یاران با وفای پیامبر(ص)، در روایتی از آن حضرت، که نشان دهندۀ نظم و انضباط در کارها و انجام دادن به موقع امور در سیره مدیریتی ایشان است، چنین نقل میکند: «بر عاقل واجب است که برای خود ساعاتی را داشته باشد؛ ساعتی برای مناجات با پروردگار، ساعتی جهت محاسبه و رسیدگی به اعمال و کردار خود، ساعتی جهت تفکر در آن چه خداوند نسبت به او انجام داده، و ساعتی جهت خلوت باخویش و بهره گرفتن از حلال.[1]»
در حدیثی که ابوذر غفاری از رسولالله(ص) روایت کرده است، این نتیجه به دست میآید که عقلانیت انسان وابسته به برنامهریزی و داشتن نظم در کارها و اجرای به موقع امور است. سیرۀ رسولخدا(ص) نیز، بر پایه همین برنامهها استوار بود، به طوری که ایشان بدون داشتن برنامه، جهت انجام به موقع کارهای شخصی و اجتماعی، اقدام به کاری نمیکردند.
انجام دادن به موقع امور در سیرۀ نبوی
پیامبر(ص)، امور زندگی خود را با نظم خاصی انجام میداد، به طوری که خانواده و اصحاب آن حضرت به خوبی میدانستند که پیامبر(ص) در انجام به موقع کارهای خویش، دقت نظر دارد. ایشان هنگامی که به منزل وارد میشد، اوقات خود را تنظیم مینمود، به گونهای که هر بخش از این اوقات را به انجام برنامهای خاص، اختصاص میداد.
در خبر مشهور فریقین آمده است که امام حسین(ع) از پدرش علی(ع)، پیرامون وضع و برنامۀ رسولالله(ص) در داخل منزل سؤال نمود، و پدرش چنین پاسخ داد که:
« و کان إذا أوی منزله جزَّأ دخوله ثلاثةاجزاء، جزءلله عزَّ و جلََّ، جزءلأهله، و جزء لنفسه؛ ثمََّ جزََّأ جزءه بینه و بین النََّاس، فیردََّ ذلک علی العامََّة و الخاصََّة و لایدََّخر عنهم شیئا.[2]»
«و چون آن حضرت به منزل میرفت، اوقات خویش را به سه قسمت، تقسیم میکرد: قسمتی را برای عبادت خدا، قسمتی را برای اهل بیت خود، و قسمتی را به خود اختصاص میداد، سپس آن قسمتی را که به خود اختصاص داده بود، میان خود و مردم تقسیم میکرد و بخشی از آن وقت را به مردم اختصاص میداد و عام و خاص را میپذیرفت و چیزی از آنان مضایقه نمیکرد.»
وقت شناسی در سیرۀ نبوی
در مدیریتی که توسط رسولخدا(ص) اجرا میشد، انجام دادن به موقع امور، دارای اهمََّیََّّّت ویژهای بود، و پیامبراکرم(ص) به آن اهتمام میورزید؛ زیرا انجام گرفتن به موقع کارها، سبب کامل شدن نظم و انضباط میگردد، به بیانی دیگر؛ نظم و انضباط هنگامی به معنای واقعی خود خواهد رسید که کارها به موقع، و در جای و مکان خود انجام شود. رسالت نبیخدا(ص) مراحل مختلفی داشت که هر مرحلهای برای خود نوعی موضع و اقدام مقتضی را میطلبید.
برخی معتقدند که دعوت، چهار مرحله را سپری کرد، اول: مرحله سرََّی که سه سال یا پنج سال به طول انجامید. دوم: اعلان دعوت به سوی خدا که دعوت تنها با بیان و ابلاغ رسالت، بود و تا زمان هجرت ادامه یافت. سوم: مرحلهدفاع از دعوت باشمشیر که تا صلح حدیبیه استمرار داشت. چهارم: نبرد و مبارزه با تمام کسانی که راه پیشرفت اسلام را سد کرده بودند. اعم از بتپرستان، و مشرکان، و غیره.[3]
در تمام این مراحل، در هر موضع و جایگاهی و به اقتضاء، اقدام خاص خود صورت گرفته است، یعنی اقدام به موقعی که فقط مخصوص آن موضع بوده است مثل دعوت سرَّی و یا علنی شدن نبوت پیامبر(ص)، و هر کدام از این مواضع با تدبیر و درایت رسولخدا(ص) و با به موقع انجام گرفتن امور، سبب نشر اسلام و پیروزیهای مسلمانان گردید.[4]»
سالهای نخستین رسالت پیامبراکرم(ص) با موفقیت به پایان رسید، هر چند، در طی این دوران با دشواریهای زیادی مواجه بودند؛ اما سرانجام با اقدامات به موقع پیامبر(ص) و تدبیر الهی ایشان، به نتیجه مطلوب رسید.
انجام دادن به موقع امور توسط پیامبر(ص)در سالهای آغازین رسالت، در نحوه برخورد مشرکان با ایشان، بسیار مؤثر بود.
رسولخدا(ص) از آغاز دوران رسالت تا پایان عمر شریفش، رسالت خود را با نظم، و انجام دادن به موقع امور پیش برد.
از نمونههای بارز دیگر اجرای به موقع امور در سیره نبوی، میتوان به تشکیل حکومت در مدینه اشاره کرد. رسولخدا(ص) پس از آنکه حکومت را در مدینه برپا کند، با درایت و انضباط دادن به کارها، زمینه اجرای حکومت الهی را بنیان نهاد. ایشان برای این که هر کاری به موقع انجام شود و نظم و انضباط در جامعه حکم فرما شود، کارهای بزرگی انجام داد که نمونهای از آن کارها، سرشماری مسلمانان، ثبت اطلاعات لازم و برنامهریزی دقیق متناسب با این امور، برای حکومت بود. ایشان خطاب به اصحاب خود میفرمود: «احصوا کل من تلفظ بالاسلام.[5]» «تمام افرادی را که به اسلام گروئیدهاند، سرشماری کنید.» و همچنین دستور داد که: «اکتبوا لی من تلفظ بالاسلام من الناس[6]» «افرادی را که به اسلام روی آوردهاند، برایم بنویسید».
رسولخدا(ص) به خوبی میدانست، برای انجام به موقع کارها میبایست، تمام کارها را طبق برنامه انجام داد، به همین علت، اطلاعات لازم را در همه زمینههای اجتماعی و فردی به دست آورد، تا هنگام مواجه شدن با مشکل، سریعا ً نسبت به رفع آن اقدام کند. پس بانظم خاصی، حکومت الهی را بنا نهاد، و با در پیش گرفتن انضباط، و جدیََّت داشتن در کارها، و انجام به موقع امور، باعث عزت و مجد و عظمت اسلام و مسلمین شد.
پیامبری که اسوه نظم و انضباط بود، و با انجام دادن به موقع امور به کارها وسعت میبخشید، همواره مردم را با آیات قرآن انذار مینمود و آنان را به اسلام فرا میخواند، و این فرمانی بود از طرف پروردگار، که همه به آیین پاک اسلام روی آورند «فاقم وجهک للدََّین حنیفاً فطرة الله الََّتی فطر النََّاس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الََّدین القیََّم و لکنََّ اکثر النََّاس لایعلمون[7]»
«پس توای رسول(باهمه پیروانت) مستقیم به جانب آیین پاک اسلام رو آور، و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است، پیروی کن، که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، و این است آیین استوار حق ولیکن اکثر مردم از حقیقت آن، آگاه نیستند».
عقداخوت
یکی از کارهایی که رسولخدا(ص) با درایت و نظم خاصی آن را انجام داد، عقد اخوت میان مهاجرین و انصار بود. ایشان میدانست که برای اقتدار اسلام باید وحدت سیاسی و معنوی مسلمانان حفظ شود، تا تصمیمگیری برای انجام به موقع امور، بهتر و راحتتر انجام گیرد «وی ازطرف خدا مأمور گشت که مهاجرین و انصار را با یکدیگر برادر کند، روزی در یک انجمن عمومی رو به هواداران خود کرد و فرمود: «تأخوََّا فی الله اخوین اخوین» دو تا دو تا با یکدیگر برادر دینی شوید. تواریخ مسلمانان، از آن جمله تاریخ ابن هشام مشخصات افرادی را که با یکدیگر برادر شدند، ضبط کردهاند.[8]»
اقدامات به موقع پیامبر(ص) در فتح مکه:
یکی از عوامل فتح بدون جنگ و خونریزی مکه اقدامات به موقع و تدابیر نظامی رسولخدا(ص) بود که از اهمیت تاریخی زیادی برخوردار است.
پیش از آن که نیروهای اسلام وارد شاه راههای مکه شوند، پیامبر(ص) تمام فرماندهان را احضارکرد و فرمود: «تمام کوشش من این است که فتح مکه بدون خونریزی صورت گیرد،...[9]»
همه واحدها در یک مسیر به «ذیطوی» رسیدند، پیامبر(ص) برای احتیاط سپاه خود را تقسیم نمود، قسمتی از سپاه را از بالای مکه و قسمت دیگر را از پائین، روانه ساخت. به این نیز اکتفا نکرده، از کلیه راههائی که به شهر منتهی میشد واحدهائی را به سوی شهر اعزام نمود، تمام واحدها بدون نبرد و جنگ وارد شهر شدند.[10]
با درایت رسولخدا(ص) و با اطلاعات دقیق از موقعیت مکه و اجرای به موقع تدابیر جنگی شهر مکه بدون خونریزی بدست مسلمانان افتاد.
توطئه منافقان
رسولخدا(ص) در راه اقتدار اسلام، شاهد بسیاری از توطئه چینیها و دسیسههای دشمنان و منافقان اسلام بود که خطری بزرگ در راه اهداف متعالی دین خدا محسوب میشدند؛ اما ایشان با عنایت خداوند و انضباط دادن به کارها و انجام دادن به موقع امور و فرمانهایی که از جانب پروردگار به ایشان ابلاغ میشد. تمام نقشههای شوم آنها را نقش بر آب میکرد. یکی از این توطئههای منافقین، قضیه مسجد ضرار بود که اگراقدام به موقع پیامبر(ص) نبود چه بسا مشکلهای فراوانی به وجود میآمد.
«هنگامی که پیامبر(ص) عازم تبوک بود، نمایندگان حزب نفاق خدمت پیامبر(ص) رسیدند و به بهانه این که پیران و بیماران آنان در شبهای تار و بارانی، نمیتوانند مسافت میان خانهها و مسجد قبا را طی کنند؛ از او خواستند که اجازه دهد، آنان در محله خود مسجدی بسازند. پیامبر(ص) در مورد آنان نفیاً و اثباتاً پاسخی نگفت، و تصمیم نهائی را پس از مراجعت از سفر(جنگ تبوک) موکول نمود.[11]»
«حزب نفاق در غیاب پیامبر(ص)، نقطهای را در نظر گرفتند و با شتاب هر چه تمامتر، ساختمان محفل خود را به نام مسجد به پایان رسانیدند. روزی که پیامبر(ص) به مدینه بازگشت، از حضرتش خواستند که این پرستش گاه را با خواندن چند رکعت نماز، بگشاید. در این لحظه، فرشته وحی نازل گردید، و پیامبر(ص) را از جریان آگاه ساخت، و آنجا را مسجد ضرار که برای دسته بندیهای سیاسی و ایجاد تفرقه در میان مسلمانان ساخته شدهاست، خواند. «والََّذین اتََّخذوا مسجداً ضراراًً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و ارصاداً لََّمن حارب الله و رسوله من قبل و لیحلََّفنَََّ ان اردنا الََّاالحسن و الله یشهد انََّهم لکاذبون. لاتقم فیه ابداً لََّمسجدٌ اسََّس علی التََّقوی من اوََّل یوم ٍاحقََّ ان تقوم فیه فیه رجالٌ یحبََّون ان یتطهََّروا و الله یحب المطََّهََّرین.[12]»
«و(گروهی دیگر از منافقانند) آنان که مسجدی برای زیان به اسلام بر پا کردند، و مقصودشان کفر و عناد و تفرقه کلمه بین مسلمین، و ساختن کمینگاهی برای دشمنان دیرینه خدا و رسول بود، و با این همه قسمهای موکد یاد میکنند که ما جز قصد خیر، غرضی نداریم، و خدا گواهی میدهد که محققاً دروغ میگویند. تو(ای رسول ما) هرگز در مسجد آنها (به نماز) مأیست که همان مسجد(قبا) که بنیانش از اول برپایۀ تقوای محکم بنا گردیده، سزاوارتر است به این که در آن اقامه نمازکنی که در آن مسجد مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفس خوداند درآیند، و خدا مردان پاک مهذََّب را دوست میدارد.»
پیامبر(ص) دستور داد که ساختمان مسجد را با خاک یکسان کنند، و تیرهای آنجا را بسوزانند، و برای مدتی مرکز زباله باشد.[13]»
ویران کردن مسجد ضرار که با درایت به موقع رسولخدا(ص) صورت گرفت، ضربهای سنگین بر توطئه گران و منافقان بود. به طوری که اگر اقدام به موقع پیامبر(ص) نبود، آن مکان، به کانونی برای منافقان و کفار تبدیل میشد، و مانعی در مسیر الهی نبیخدا(ص) و اجرای نظم و انضباط ایشان، تبدیل میشد.