كلمات كليدي : تاريخ، والدين، رسول الله(ص)، عاق والدين، احسان
نویسنده : محسن محمدزاده
یکی از بحثهای مهم و ارزشمندی که همواره در جوامع انسانی مطرح بوده و هست، بحث حقوق است که با زندگی انسانها ارتباط مستقیم دارد و از طبیعت اجتماعی بودن انسان سرچشمه گرفته است.
موضوع حقوق در مکتب انبیای الهی، بهویژه در مکتب نورانی اسلام مورد توجه خاص قرار گرفته و با عبارتها و تعبیرهای مختلفی از آن سخن به میان آمده است.
از منظر اسلام، انسان در مقابل تمام نعمتهای الهی پیرامون خود، موظف و مسئول است. او باید در عین استفاده و بهرهمندی از این نعمتها شکرگزار لطف الهی باشد و حقوق آنها را به جا آورد؛ از جمله این نعمتها، نعمت داشتن پدر و مادر است؛ پدر و مادری که زحمتهای زیادی را با دل و جان برای رشد و پرورش فرزند متقبل میشوند.
خداوند کریم در قرآن مجید در 23 آیه صراحتاً و یا ضمناً فرزندان را به رعایت این حقوق امر فرموده است.[1]
پیامبران بزرگ، بهترین الگوهای بشری هستند که پیامبر اکرم(ص) در میان همه آنها درخشش و ویژگی خاصی دارد؛ بنابراین بهعنوان «اسوه حسنه» برای رهپویان راه کمال و سعادت، معرفی شده است.
حق والدین بر فرزندان از دیدگاه پیامبر
وقتی آیه «و بالوالدین احسانا» نازل شد، شخصی از حضرت رسول(ص) پرسید: «منظور از احسان چیست؟» حضرت فرمود: «نیکو صحبت کردن؛ و آنچه از شما درخواست میکنند، برآوردهکردن، هر چند خودتان به آن نیازمند باشید.»[2]
افضل اعمال
شخصی نزد حضرت رسول(ص) آمد و عرض کرد: «افضل اعمال نزد خداوند چیست؟» حضرت(ص) فرمود: «محبوبترین عمل نزد پروردگار، نماز است.» آن مرد عرض کرد: «بعد از آن؟» فرمود: «محبت به والدین و جهاد فی سبیلالله.»[3]
حق والدین بر فرزند
شخصی خدمت پیغمبر اسلام(ص) آمد و عرض کرد: «حق والدین بر فرزند چیست؟» حضرت فرمود: «آنها را با اسم صدا نزند، جلوتر از آنها راه نرود، پیش از آنها ننشیند و کاری نکند که مردم، پدرش را لعنت کنند.»[4]
اطاعتکردن از پدر و مادر
«بر فرزند اطاعت پدر و مادر واجب است؛ مگر در فرایض.»[5]
«اطاعت از خدا، همان اطاعت از پدر است و نافرمانی از خدا، همان نافرمانی از پدر است.»[6]
به نظر همه علما، منظور از اطاعت والدین، در غیر معصیت خداوند است.
تشویق به نیکی به پدر و مادر
«هر که پدر و مادرش را خشنود سازد، خداوند را خشنود ساخته است و هر که پدر و مادرش را خشمگین سازد، خداوند را خشمگین ساخته است.»[7]
دوست داشتن پدر و مادر
در روایات زیادی چنین تأکید شده است: «در دوستی پدر پایدار باش و رشته آن را قطع نکن؛ وگرنه خداوند، نور تو را خاموش میکند.»[8]
«هر مردی به چهره پدر و مادرش با دیده رحمت (و محبت) بنگرد، خداوند در قبال آن، یک حج مقبول و نیکو برایش مقرر میفرماید.»[9] «نگاه کردن به صورت پدر و مادر عبادت است.»[10]
مردی به محضر رسول خدا(ص) مشرف شد و عرض کرد: «یا رسولالله! به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر(ص) فرمود: «به مادرت.» دوباره سؤال کرد: «سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت.» بار دیگر پرسید: «و سپس به چه کسی نیکی کنم؟» حضرت فرمود: «به مادرت.» بار چهارم سؤال کرد: «آنگاه به چه کسی نیکی کنم؟» پیامبر(ص) فرمود: «به پدرت.»[11]
آثار نیکی به پدر و مادر
در سیره نبوی، نیکی به پدر و مادر، آنقدر اهمیت دارد که ایشان، ضمن حدیثی تأکید فرمودهاست: «خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی، خاک بر سر کسی که پیری پدر و مادرش یا یک نفر از آنها را درک کند؛ ولی به بهشت نرود.»[12]
«نیکی به پدر و مادر، عمر را زیاد؛ دروغ، روزی را کم؛ و دعا، قضا را دفع میکند.»[13] پیامبر خدا(ص) فرمود: «هر که میان چشمان مادرش را ببوسد، این کار برای او پوششی از آتش جهنم خواهد بود.»[14]
پیامبر(ص) میفرماید: «هر که صبح را با اطاعت الهی درباره پدر و مادرش آغاز کند، دو درِ بهشت برای او گشوده میشود؛ و اگر[درباره] یکی (از آن دو) باشد، یک درِ بهشت برای او گشوده میشود.»[15]
«صدقه بجا، نیکوکاری، نیکی به پدر و مادر و صله رحم، بدبختی را به خوشبختی تبدیل میکند؛ بر عمر میافزاید و از سقوطهای بد نگه میدارد.»[16]
آزردن پدر و مادر
«عذر[انجام ندادن] سه چیز از کسی پذیرفته نیست: محبت به پدر و مادر، ادای امانت و وفای به عهد.»[17]
در کنار مادر
مردی خدمت رسول خدا(ص) آمد و گفت: «من مردی با نشاط و جوان هستم و جهاد در راه خدا را دوست دارم؛ اما مادری دارم که از این کار خوشش نمیآید.» پیامبر فرمود: «برگرد و در کنار مادرت باش. سوگند به خدایی که به حق مرا به پیامبری برگزیده است، یک شب انس با او، از جهاد یک ساله تو در راه خدا بهتر است.»[18]
مردی خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: «مادری دارم که او را بر دوش خود حمل میکنم، تا حوایج او را برآورده سازم؛ لقمه را در دهانش میگذارم؛ و او را تر و خشک میکنم. آیا جبران محبتهای او را کردهام؟» حضرت فرمود: «شاید این محبت تو، به اندازه یک ناله او هنگام زایمان باشد.»[19]
بوسیدن آستانه در بهشت
مردی به حضور خاتم انبیا(ص) رسید و پرسید: «ای رسولخدا! من سوگند خوردهام که آستانه در بهشت، پیشانی حورالعین را ببوسم. اکنون چه کنم؟» پیامبر(ص) فرمود: «پای مادر و پیشانی پدر را ببوس؛ یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود درباره بوسیدن پیشانی حورالعین و آستانه در بهشت میرسی.» او پرسید: «اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه کنم؟» پیامبر(ص) فرمود: «قبر آنها را ببوس.»[20] همچنین کسی که به پدر و مادرش دشنام دهد، در سیره نبوی با عبارت «ملعون، نزد خدا» نکوهش شده است.[21]
عاق والدین
آن بزرگوار درباره عاق والدین میفرماید: «عقاب و مجازات، سه دسته از گناهان، زودرس است و به قیامت کشانده نمیشود: ایجاد ناراحتی برای پدر و مادر، ظلم در حق مردم، ناسپاسی در مقابل کارهای نیک دیگران.»[22]
پیامبر میفرماید: «خدای تعالی، چهار کس را وارد بهشت نمیکند و از نعمتهای آن به آنان نمیچشاند: شرابخوار، رباخوار، آنکه به ناحق مال یتیم میخورد و آنکه پدر و مادرش از او ناخشنود باشند.»[23]
حکایت
مرحوم شیخ مفید، به نقل از امام صادق(ع) حکایت میکند: «روزی به پیامبر، خبر دادند که فلان جوان مسلمان، مدتی است در سکرات مرگ و جان دادن به سر میبرد و نمیمیرد.» چون حضرت رسول بر بالین آن جوان حضور یافت، فرمود: «بگو: لاإلهَإلاّاللّه»؛ ولی مثل اینکه زبان جوان قفل شده بود و نمیتوانست آن را حرکت دهد. حضرت چند بار تکرار کرد و جوان نمیتوانست کلمه طیبه «لاإلهَإلاّاللّه» را بگوید.
زنی در کنار بستر جوان، مشغول پرستاری از او بود. حضرت از آن زن پرسید: «آیا این جوان مادر دارد؟» زن پاسخ داد: «آری، من مادرش هستم.» حضرت فرمود: «آیا از فرزندت ناراحت و ناراضی هستی؟» گفت: «آری، مدت پنج سال است که با او سخن نگفتهام.» حضرت پیشنهاد داد: «از فرزندت راضی شو.» عرض کرد: «به احترام شما از او راضی شدم و خداوند نیز از وی راضی باشد.»
سپس حضرت به جوان فرمود: «بگو: لاإلهَإلاّاللّه.» در این موقع، آن جوان، بهسرعت، کلمه طیبه را بر زبان خود جاری کرد. بعد از آن، حضرت به او فرمود: «دقت کن، اکنون چه میبینی؟» عرض کرد: «مردی سیاه چهره با لباسهای کثیف و بدبو همین الان در کنارم است و سخت گلوی مرا میفشارد.» پیامبر(ص) اظهار کرد:
«بگو: یا مَنْ یقْبَلُ الْیسیرَ وَ یعْفُو عَنِ الْکَثیرِ، إقبَلْ مِنِّی الْیسیرَ، وَاعْفُ عنّی الْکَثیرَ، إنّکَ أنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیم.»
«ای کسی که عمل ناچیز را پذیرا هستی و از خطاهای بسیار در میگذری. کمترین عمل مرا بپذیر و گناهان بسیارم را ببخش؛ همانا که تو آمرزنده و مهربان هستی.»
وقتی جوان این دعا را خواند، حضرت فرمود: «اکنون چه میبینی؟» گفت: «مردی خوشچهره و سفیدروی و خوشبو با بهترین لباس در کنارم آمد و با ورود او، آن شخص سیاه چهره رفت.» حضرت فرمود: «بار دیگر، آن جملات را بخوان.» وقتی تکرار کرد، در همان لحظه، روح از بدنش خارج شد و به دست پر برکت پیامبر(ص)، نجات یافت و سعادتمند شد.[24]