كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، الهيار صالح، مصدق، داور، نفت، آمريكا، آيزنهاور
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
"الهیار صالح" فرزند "میرزاحسن خان مبصر الممالک"، نایبالحکومه ناحیه آران در 27 اردیبهشت 1276ش در روستای آران از توابع شهر کاشان به دنیا آمد. در دوران "رضاخان" که انتخاب نام خانوادگی اجباری شد، خانواده الهیار صالح نام خانوادگی "صالح" را برگزیدند که از نام جد دوم او "محمد صالح" گرفته شده بود.[1] تحصیلات ابتدایی و زبان فرانسه و عربی را در مدرسه «علمیه» کاشان یاد گرفت. بعد از آن به تهران آمد و وارد کالج آمریکایی شد و در آنجا به زبان انگلیسی مسلط شد و به عنوان مترجم[2] در سفارت آمریکا پذیرفته شد.[3] نخستین فعالیت سیاسی صالح نیز در این دوره رقم خورد و آن مخالفت با انعقاد قرداد (1919 میلادی) که میان "وثوقالدوله" و انگلیس بسته شد بود که مخالفت با آن نخستین گرایشهای سیاسی صالح را آشکار میکند.[4]
صالح در وزارت عدلیه و مالیه
صالح با آشنا شدن با "علیاکبر داور" وارد وزارت عدلیه شد؛[5] اما مشاغل دولتی او فقط به وزارت عدلیه ختم نشد. در سال 1313 با تشکیل کابینه "محمدعلی فروغی" "علیاکبر داور" به وزارت مالیه رسید و "داور" باز هم از صالح استفاده کرد، لازم به ذکر است که در دو کابینه "فروغی" و "جم" که "داور" وزیر مالیه بود، صالح از مشاوران اصلی او محسوب میشد.[6] پس از خودکشی "داور" از سال 1315 تا 1319ش در همه کابینههای تشکیل دهنده به اللهیار صالح در وزارت مالیه مناصب متعددی واگذار شد.[7] پس از منصوب شدن "رضا قلیخان امیرخسروی" به «وزارت مالیه» بار دیگر معاونت آن به صالح رسید. "امیرخسروی" تاکید "رضاشاه" بر وزرات مالیه را به اطلاع صالح رساند که اعلی حضرت هر پیش آمدی در وزرات دارایی را از چشم ما خواهند دید.[8] الهیار صالح تا اواسط بهمن 1319 در این سمت باقی ماند؛ اما به دلیل اختلاف میان "رضاشاه" و وزیر کشور و صالح بر سر چگونگی تنظیم بودجه کشور باعث رنجش صالح شد و صالح از معاونت کنارهگیری کرد.[9]
ماموریت صالح در آمریکا
صالح بعد از کنارهگیری از کار مدتی را در تهران، خرمشهر و کاشان گذراند؛ اما تمایل "رضاشاه" برای برقراری ارتباط با آمریکا باعث شد که دوباره صالح به کار فرا خوانده شود و این مامورت به صالح داده شد که به آمریکا برود و طرح قرداد تجاری اقتصادی ایران و آمریکا را تنظیم کند؛ اما با ورود متفقین به ایران و سقوط "رضاشاه" باعث شد که دوره سفارت صالح کوتاه شود و به تهران فراخوانده شود.[10]
الهیار صالح در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی:
صالح در بازگشت به تهران با "محمدرضا " شاه جدید ملاقات کرد در این دیدار شاه تاکید کرد که پدرش سفارش کرده که او از راهنمایی صالح استفاده کند.[11] در ابتدا صالح به ریاست «بانک رهنی» ایران رسید و در هنگام تصدی این پست به هندوستان سفر کرد.[12] در کابینه دوم "ساعد" و کابینه "ابراهیم حکیمی" وزارت دادگستری را عهدهدار بود، در این دوران هیاتی سه نفره برای رسیدگی به وضعیت قضات دادگستری تشکیل داد.[13]
همکاری با آرتور میلسپو
برای سرو سامان دادن اوضاع اقتصادی "میلسپو" استخدام شد، در سال 1321 صالح وزارت دارایی را به عهده داشت که باعث نزدیکی این دو به هم شد؛ اما مدتی بعد بین آن دو اختلاف به وجود آمد، مهمترین جنبه بروز اختلاف بین آن دو در اعتصاب مهندسان و اساتید دانشگاه در دانشسرای عالی برای افزایش حقوق و اعمال تغییر در وضعیت اداری و استخدامی آنان دیده شد که صالح با تقاضای اعتصاب کنندگان موافق بود؛ ولی میلسپو در برابر آن مقاومت میکرد که سرانجام تقاضای اعتصاب کنندگان پذیرفته شد؛[14] اما اختلاف این دو با کنار رفتن صالح پایان گرفت.[15]
صالح در کابینه ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)
از خدمات دلاورانه صالح که با همکاری "محمود نریمان" انجام گرفت، افشای نیت دولتهای آمریکا، شوروی و انگلیس در تشکیل کمیسیون سه جانبه برای نظارت سیاست در امور ایران بود. این واقع مربوط به دوران وزرات کشوری صالح در کابینه "حکیمی" بود که این سه دولت این پیشنهاد را داده بود که در هیات دولت مطرح شده بود صالح و "نریمان" که از این خفت بر آشفته بودند مفاد طرح واگذاری نفت را به منظور معوق ماندن به اطلاع "دکتر مصدق" که نماینده مجلس چهاردهم بود رساندند.[16] وی نیز ضمن مطرح کردن آن با نمایدگان باعث معوق ماندن طرح و عدم اجرای آن شد.[17]
فعالیتهای حزبی الهیار صالح
بنیان «حزب ایران» را کانون مهندسان تشکیل میدادند که با پیوستن صالح به آن حزب در صحنههای سیاسی کشور همراه با رهبری صالح نقشهای زیادی را بازی کرد و از وقایع مهم زندگی اللهیار صالح و فعالیت «حزب ایران» که سرو صدای زیادی ایجاد کرد. قضیه ائتلاف با «حزب توده» ایران بود که صالح با آن موافق بود و این کار هم سرانجام صورت گرفت.[18] در مردادماه 1325 که "قوامالسلطنه" با شرکت سه وزیر از «حزب توده» کابینه ائتلافی تشکیل داد الهیار صالح نیز از طرف «حزب ایران» در این کابینه وزیر دادگستری شد[19] و در این سمت تغییرات زیادی را در دادگستری به وجود آورد؛ از جمله تغییر رئیس دیوان عالی کشور و دادستان کل کشور بود. هنگامی که ائتلاف «حزب ایران» با «حزب توده» در سال 1325 شکست خورد و با لشگرکشی دولت به آذربایجان فرقه «دموکرات» منحل و «حزب توده» ضعیف شد، صالح با شجاعت تقصیر ائتلاف را به عهده گرفت و آمادگی خود را برای اخراج از «حزب ایران» اعلام کرد که مورد موافقت قرار نگرفت.[20]
صالح در کابینه مصدق
صالح در سال 1328 به «جبهه ملی» پیوست و در انتخابات مجلس شانزدهم از طرف مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد و از جمله یاران و همکاران نزدیک "مصدق" شد. صالح در خاطراتش مینویسید: "در دوران دو ساله نمایندگی بیشتر اوقات اینجانب در راه ملی شدن صنایع نفت و استیفای حقوق از دست رفته ایران و اداره نمودن کمیسیون مختلط نفت که ریاست آن به اینجانب تفویض شده بود، مصروف گردید"[21] همینطور وی در سال 1330 در کابینه "مصدق" وزیر کشور شد و توانست دوره هفدهم مجلس را در کمال بیطرفی برگزار کند و مهمترین دستاورد وی به شمار میرود که توانست از دخالت دولت در انتخابات جلوگیری کند.[22] در شهریور 1331 از طرف "دکتر مصدق" به عنوان سفیر به آمریکا رفت تا مناسبات دو کشور را بهبود بخشد و مانع از جانبداری آمریکا از انگلستان در مناقشه نفت گردد. صالح در این دروان تلاش کرد شرکتهای نفتی بیطرفی را به خرید نفت ایران متقاعد کند.[23] البته او قبلا نیز در مهرماه 1330 همراه با "دکتر مصدق" و هیئت او به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت و گزارش "مصدق" را درباره فساد انتخابات دوره نهم مجلس و بیاعتبار بودن قرداد 1312 را بالبداهه از فارسی به انگلیسی ترجمه کرد. تلاش "دکتر مصدق" و صالح سبب شد، شورای امنیت به نفع شکایت انگلستان رای ندهد. در روزهای آخر کابینه مصدق او تلاش کرد که مقامات آمریکا زا از فکر اقدامی علیه دولت ایران منصرف کند، او در بخشی از گزارش خود به نخست وزیر آورده بود "بعد از عدم موافقت دولت ایران با آخرین پیشنهاد دولت انگلستان روسای درجه اول آمریکا ظاهرا از خود یک نوع حالت خشم و عصبانیت نسبت به ایران ابراز میدارند و به جای این که با دلسوزی و همدردی مشکلات ما را در نظر بگیرند و راه چارهای برای آن بیندیشند از یک طرف رویهی بیاعتنایی پیش گرفته و از طرف دیگر هر وقت فرصتی به دست میآید به بهانهای اظهارات غیر دوستانه نسب به ایران مینمایند"[24] صالح چند روز پس از کودتای 28 مرداد از مقام سفارت استعفا داد و از قبول شغل در کابینه کودتا خودداری کرد.[25]
آیزنهاور
صالح بعد از کودتای 28 مرداد چند سالی در انزوا بود تا اینکه موضوع "دکترین آیزنهاور" و دفاع از کشورهای خاورمیانه پیش آمد که صالح به نمایندگی از «حزب ایران» اعلامیهای صادر کرد و از جانب آن حزب و به یک معنی دیگر «نهضت ملی ایران» دکترین را پذیرفت که اعلامیه به این شرح میباشد: "کمیته مرکزی حزب ایران در بیانات ریس جمهور ممالک متحده آمریکای شمالی در ضمن پیامهای پنجم و دهم ژانویه 1957 به کنگره آن کشور مطالعه دقیق نموده و از لحاظ اینکه روح این پیام را بر ضد امپریالیسم و کلنیالیسم و موافق با احترام به حقوق بشر و آزادی افراد و ....تشخیص داده است ....و آنها را با اصول سیاست داخلی خود منطبق میداند..." «جاوید با ایران از طرف کیمته مرکزی حزب ایران»[26] این عمل شاه را وحشت زده کرد که نکند آمریکاییان از جانب «نهضت ملی» خیالشان آسوده شود و شاید صالح و یارانش را به او تحمیل کنند به همین دلیل رادیو و روزنامههای دولتی عمل صالح را به شدت نقد کردند؛ اما شاه به زودی متوجه آن شد که آمریکاییان کمترین توجهای به این اعلامیه نداشتند.[27]
انتخابات مجلس نوزدهم شورای ملی
در این انتخابات «حزب ایران» نسبت به آزاد نبودن انتخابات اعلامیهای منتشر کرد، روز 22 فرودین 1335 الهیار صالح به عنوان اعتراض به جریان انتخابات در مجلس شورای ملی متحصن شد و به این خاطر زندانی شد و بعد از آزادی نیز تحت نظر قرار گرفت. در دوره بیستم مجلس شورای ملی در سال 1339 با عضویت در «جبهه ملی دوم»[28] با مقاومت مردم کاشان به نمایندگی انتخاب شد.[29] صالح در این مجلس با چند سخنرانی کوبنده از سیاستهای شاه ایراد گرفت و باعث آن شد که مجلس در 1340 منحل شود و الهیار صالح همراه با چند تن از سران «جبهه ملی» و «نهضت آزادی» از جمله "مهندس بازرگان"، "آیتالله طالقانی" و دکتر "یدالله سحابی" زندانی شد.[30]
تماس محمدرضا شاه و علم با صالح
"محمدرضا شاه" پس از انتصاب "علم" به نخست وزیری با تسلط بر ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی در صدد بر آمد اصلاحات مورد نظر واشنگتن را زیر نظر خود پیاده کند. شاه که به عمق نارضایتیهای مردم آگاه بود در صدد بر آمد از نفوذ «جبهه ملی» در جامعه استفاده کند و با واگذاری مناصب و پستهایی به چند تن از رهبراین جبهه با آنها معامله نماید برای این منظور "علم" را مامور کرد با اللهیار صالح تماس بگیرد و درباره پیشنهادش با او مذاکره کند. این مذاکرات در سه نوبت در منازل "علم" و صالح صورت گرفت؛ ولی چون «جبهه ملی» با پیشنهاد شاه موافقت نکرد مذاکرات بدون نتیجه پایان پذیرفت.[31]
سرانجام صالح
در دیماه 1341 همزمان با رفراندوم شش مادهای موسوم به "انقلاب سفید" نخستین کنگره «جبهه ملی ایران» با شرکت نمایندگان منتخب احزاب و سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده «جبهه ملی» تشکیل شد و با پیام "دکتر مصدق" گشایش یافت. در این کنگره اللهیار صالح به عنوان رییس هییت اجرایی «جبهه ملی» گزارش مفصلی از اوضاع نابسامان کشور که در نتیجه دخالتها و اعمال بیرویه شاه به وجود آمده بود تقدیم کرد و سپس به ریاست کنگره انتخاب شد.[32] صالح در اردیبهشت 1343 به دلیل اختلاف با نظرات "دکتر مصدق" درباره شیوه کار و تغییر اساس نامه جبهه استعفا داد و از این تاریخ به بعد صالح تا فعالیتهای سیاسی کنارهگیری کرد. الهیار صالح از پیروزی انقلاب بسیار خوشحال بود و در همه پرسی 10 فرودین 1358 به منظور تغییر رژیم شرکت کرد و اظهار داشت "خوشوقتم که قبل از مردن به جمهوری اسلامی رای میدهم الهیار صالح در 12 فروردین 1360 در تهران در گذشت.[33] از خصوصیات بارز صالح وطنپرستی بود. "ایرج افشار" در این باره نوشته: "همیشه به استقلال ایران میاندیشید موقعی که در سال 1326 مملکت دچار مخاطرات شد در نامهای به پدرم نوشت به خدا هر وقت از دوست مشترک خودمان دکتر مصدق میشنوم که میگوید من به کلی مایوس شدهام روزی چند دفعه آرزوی مرگ خود را میکنم موی بر تنم راست میشود."[34] از اقدامات فرهنگی او می توان به تاسیس چند مدرسه و دبستان در بوئین زهرا، از نواحی شهرستان قزوین اشاره کرد.[35]