كلمات كليدي : تاريخ، آقامحمد خان، ناصرالدين شاه، فتحعليشاه، مهدعليا، شريك السلطنه
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
دربار شاهان قاجار به جز اواخر حکومت این سلسله انباشته از زنانی بود که وظیفه اصلی آنان ارضای امیال حاکمان وقت بود. گرایش به گردآوری زنان در دربار از زمان "آقا محمدخان" اولین پادشاه شروع شد. زنان حرمسراهای قاجار، در بخش اعظم تاریخ حکومت این سلسله، با دستاویزها و بهانههای متعدد و به خاطر مصالح سیاسی، در زمره زنان پادشاهان وقت، قرار میگرفتند. ازدواج آقا محمدخان با "گلبخت خانم" دختر یکی از سران قبایل ترکمن تا حد زیادی برای ایجاد وحدت و خویشاوندی با قبیله فوق صورت گرفته بود.[1]
ازدواجهای مصلحتی، جزیی از سیاستهای دربار شاهان قاجار بود، در این میان زنان قربانی میشدند. شاهان قاجار برای تمرکز قدرت در دست خویش با سران ایلات وصلت میکردند.[2]
زندگی زنان دربار
زنان دربار به طرق مختلف اوقات خود را سپری میکردند. پرداختن به مسایل مذهبی یکی از مهمترین راههای سرگرم ساختن زنان بود که از دوران حکومت "آقا محمدخان" به آن توجه میشد. در روزهای سوگواری عاشورا دختری از دختران حرمسرای آقا محمدخان در حالی که سرا پا سیاه میپوشید، به منبر میرفت و با ذکر مصائب شهدای کربلا زنان حرمسرا را غرق در شیون و زاری میساخت. به جای آوردن مراسم حج و زیارت قبور ائمه و امامزادگان از دیگر سرگرمیهای زنان حرمسرا بود.[3]
همراهی با شاهان در مسافرتها در واقع بهانهای بود تا زنان از محدوده تنگ دربار خارج شوند، حضور زنان رکن اصلی تشکیل جشنهای ایام نوروز، اعیاد مذهبی و مراسم ازدواج شاهزادگان بود.
وظایف زنان حرمسرا
هر یک از زنان در حرمسرا وظایف مخصوصی را برعهده داشتند، مثلاً یکی از زنان فتحعلیشاه مسئول نظارت بر چند نفر از زوجات شاه بود که وظیفه داشتند تا کارهای مربوط به نمازخانه و ایوان نشیمن قصر شاه را انجام دهند، زنی به نام "بیبی خانم" وظیفه پوشانیدن رخت و آوردن آیینه و شانه و بردن رخت حمام شاه را عهدهدار بود.
ده نفر از زنهای حرم، با لباسهای فاخر و جواهر آلاتی که داشتند، مسئول بردن غذا به نزد شاه بودند، این ده نفر همگی مادران شاهزادگان بودند.[4]
هزینه اداره حرمسرا
زنان دربار دارای مواجب معینی بودند، در زمان ناصرالدین شاه زنان برحسب مرتبهای که نزد شاه داشتند، دارای حقوق خاصی بودند. زنهای درجه اول ماهی 750 تومان و زنهای درجه دوم از 500 تا 200 تومان و زنان موقت و درجه سوم از 100 تا 150 تومان مقرری دریافت میکردند. همچنین زنانی که در نزد شاه از محبوبیت بیشتری برخوردار بودند، به تنهایی دارای خانه و تشکیلات مختص به خود بودند، تعداد زیاد زنان حرمسرا مستلزم ایجاد تعداد زیادی کاخ و باغهای سلطنتی بود که تامین این مخارج بر دوش مردم گذاشته میشد.[5]
در زمان ناصرالدین شاه مخارج کشوری از جمله هزینه گزاف حرمسرا از طریق وصول پول از انگلستان و دیگر دول خارجی تامین میشد.
محدودیت زنان حرم
ترس از ایجاد روابط نامشروع زنان حرمسرا با مردان درباری، افشای اسرار سیاسی و حفظ امنیت زنان حرمسرا موجب میشد که آنان همواره با شدیدترین نظارتها مواجه گردند و هنگام حرکت کاروان زنان حرم در معابر عمومی همواره یک دسته سوار با فریادهای (دورشوید، کورشوید) مردم را دعوت به خلوت کردن مسیر، چسباندن صورتهایشان به دیوار یا درخت و دراز کشیدن بر روی زمین میکرد و هیچ کس حق نداشت؛ حتی نیم نگاهی به حرم شاهی بیندازد.[6]
رقابت زنان دربار با یکدیگر
حرمسرا کانون کشمکشهای زیادی میان زنان متعدد شاه بود، تفاوتی که در اصل و نسب زنان وجود داشت، از مهمترین عامل پیدایش کشمکشها به حساب میآمد. همواره سعی میشد، تا زنانی که دارای ریشه خانوادگی سلطنتی بودند، از دیگر زنان متمایز شوند. برخورد شاه با این زنان بر اساس حفظ احترام کامل بود و در حضور آنها به طبقات دیگر اصلاً توجه نمیشد. این زنان روزی یک ساعت اجازه حضور در مقابل شاه را داشتند و در هنگام مراسم تشریفات در صفی جدا از سایر زنان میایستادند.[7]
عامل مهم دیگری که زمینه کشمکش را فراهم میکرد، علاقه زیادی بود که شاه به بعضی از زنان معمولی نشان میداد و زنانی که اینگونه مورد توجه قرار میگرفتند، از امکانات بیشتری از جمله دریافت مواجب بیشتری از زنان دیگر برخوردار میشدند. جلب محبت شاه برای میل به چنین موقعیتی حرمسرا را به صحنه حسادتها و رقابتها تبدیل کرده بود و دلیل مهم دیگری که در این کشمکشها نقش داشت، باردار شدن از شاه بود. زنی که از شاه دارای فرزندی میشد، اعتبار وی از هر نظر افزایش مییافت. از اینرو زنان مقتدر حرمسرا با توسل به زور سعی میکردند، تا این افتخار نصیب زنان دیگر نشود و اگر زنی باردار میشد، سعی میکردند، آن را سقط کنند.[8]
زشتی و زیبایی، جوانی یا پیری در برتری یافتن زنان نزد صاحبان حرمسراها تاثیر فراوانی داشت. به زنان حرم "خانم" گفته میشد و عناوینی که به زنان درجه 2 یا پایینتر میدادند به ترتیب عبارت بود از: "بیگم باجی" و "ضعیفه".[9]
زنان حرمسرا و مداخله در سیاست
در دوره سلطنت آقا محمدخان با توجه به مشغلههای گوناگون، ناتوانی جنسی و شخصیت جدی وی و همچنین محدودیتهای سخت حرمسرا، زنان به هیچ وجه در مسایل سیاسی کشور دخالت نمیکردند؛[10] اما در زمان "فتحعلیشاه" و "ناصرالدین شاه" تا حد زیادی زندگی سیاسی آنان تابعی از زندگی خصوصی آنان بود. فتحعلیشاه حتی در لشکرکشیهای خود از همراه بردن زنان حرمسرا غلفت نمیورزید. ناصرالدین شاه در برخی مواقع تا هفتهها از «حرم خانه» بیرون نمیآمد.[11] از این رو مداخله زنان در مسایل جاری کشور امری اجتناب ناپذیر بود و تماس و مراودهای که شاهان وقت با زنان حرمسرا داشتند، به مراتب بیشتر از تماسی بوده که با رجال کشور داشتند و بیشتر مداخلات از سوی زنان «سوگلی» انجام میگرفت؛ زیرا ناصرالدین شاه در هنگام تصمیمگیری در مورد مسائل کشوری علاوه بر منجم مخصوص دربار همواره با یکی از زنان سوگلی خود نیز به مشورت میپرداخت؛ زیرا اعتقاد داشت که او از نوعی پیشگویی برخوردار میباشد.[12]
پارهای از زنان حرمسرای ناصرالدین شاه حتی زودتر از صدراعظم وقت از نیات شاه در باب مسائل جاری مملکت آگاه میشدند؛ زیرا شاه پیش از اقدام به هر کاری یاداشتهایی از کارهای مورد نظر خویش را مینوشت و آن را نزد زنان امین حرمسرای خود نگاه میداشت[13] و ناصرالدین شاه هنگامی که در حرمسرا به صدور فرمانی تصمیم میگرفت، این کار را به زنان باسواد حرم واگذار میکرد.[14]
زنان حرمسرا به پشتوانه قدرت خود در مسایل گوناگون اعمال نفوذ میکردند. در مراسم «سلام صبحگاهی» حرمسرا زنان فتحعلیشاه تقاضاهای خود را از طریق یکی از زنان عالی رتبه به شاه میرساندند.
به تدریج قدرت زنان سوگلی در دوران ناصری و مظفری به حدی گسترش یافت که محل اقامت آنان در کنار اماکن مقدس و دیگر مراکز بست، مأمن گناهکاران و بیگناهان برای فرار از مجازات و نیز بستنشینی بود. "مهدعلیا" همسر "محمدشاه" و مادر ناصرالدین شاه در رأس زنان مداخلهگر در اوضاع سیاسی قرار داشت و با مرگ محمدشاه تا رسیدن ولیعهد ناصرالدین شاه از تبریز به تهران، او با قدرت کامل به نظارت امور پرداخت.
با استقرار ناصرالدین شاه بر اریکه قدرت او همچنان به عنوان یک رکن قدرت باقی ماند و همزمان با صدارت اعظمی "امیرکبیر" و تلاش وی برای مهار قدرت او با حمایت انگلیس در مقابل امیر ایستاد و زمینه قتل او را فراهم آورد. بعد از قتل امیر، مهدعلیا با حمایت از "میرزا آقاخان نوری" او را به منصب صدارت اعظمی رساند. زنان سوگلی ناصرالدین شاه نیز در مداخله در امور سیاسی چندان از مهدعلیا عقب نبودند و در عزل و نصب صدراعظمهای وقت کاملاً اعمال نفوذ میکردند. [15]
در عهد "محمدعلی شاه" همسر وی از جمله پیشتازان مخالف «نهضت مشروطه» ایران بود؛ انگیزه وی در این کار، کاهش شدید قدرت وی به عنوان ملکه کشور، تحت اصول و قوانین مشروطه و مجلس بود. بعد از به توپ بستن مجلس و شروع «استبداد صغیر» ملکه به خاطر مساعدتهایی که در این راه به خرج داده بود، لقب «شریکالسلطنه» را دریافت میکند و قدرت وی آنچنان افزایش مییابد که حتی به لغو و ابطال فرمانهای صادره از سوی شاه نیز اقدام میکند. پس از آنکه محمدعلی شاه تحت فشار مشروطه خواهان به ظاهر تصمیم به بازگشایی مجدد مجلس گرفت، ملکه با جسارت تمام افراد تحت امر خویش را برای محو اعلانهای صادره از او میفرستد و عملاً رو در روی محمدعلی شاه قرار میگیرد.[16]
استعمارگران نیز از تاثیر زنان به تصمیمگیری شاه مطلع بودند و به طرق مختلف سعی در ایجاد ارتباط با حرمسرای شاهی داشتند. در بدو ورود "سرگوراوزلی" سفیر انگلیسی به ایران، همسرش نیز با تقدیم قطعهای الماس به دیدار "آغاباجی" از زنان سوگلی فتحعلیشاه میشتابد، تا بدین گونه زمینههای نفوذ در این زن مقتدر را فراهم آورد.[17]
زنان دربار و آموزش
زنان حرمسرای شاهی از دوران فتحعلیشاه تا اواخر قاجار از طریق معلمان سرخانه به سوادآموزی میپرداختند.[18]
دکتر "ویلز" در کتاب خود میآورد؛ علاوه بر مردان، دختران ثروتمندان و بازرگانان و دولتیان هم اغلب به کسب سواد و تحصیل و معلومات میپردازند. تا آنجا که بعضی از آنها قادر به سرودن اشعار و یا نوشتن مقالات و جملات ادبی هستند، بیشتر خانمها علاقمند به مطالعه اشعار و آثار ادبی هستند، با این وجود تعداد زنان باسواد نسبت به مردان حدود یک بر پنجاه میباشد.
پوشش زنان دربار بیرون از خانه
لباسهای زنان که در حرمسرا میپوشند، با آنچه که در کوچه و خیابان به تن داشتند، بسیار متفاوت بود. زیرا لباس کوچه و بازار را از این جهت تهیه میکردند، تا همه قسمتهای بدن را از چشمهای عابران بپوشانند و به اصطلاح همه زنان در بیرون خانه از لحاظ ظاهر به یک شکل و صورت در میآمدند.
آرایش زنان
زنان اعیان و طبقه بالا اغلب چهرههای خود را به کمک وسایل آرایش محلی آرایش میکردند و یک خال درشت مشکی هم به وسط ابروان خود میکشیدند. نحوه آرایش چهرهها به هنگام رفتن به میهمانی یا عروسی شدت زیادی پیدا میکرد و حالت افراطی به خود میگرفت؛ به گونهای که گونهها را با سرخاب به قدری سرخ میکردند که حالت زنندهای به خود میگرفت.[19]