14 فروردین 1397, 19:27
به نظر میرسد در این برهه تاریخی حرکت عقلانی انقلاب اسلامی بر عموم متفکرین تیز بین روشن شده باشد که علوم انسانی موجود ریشه در ارزشهای غربی داشته و بنابراین رابطه منطقی بین علوم انسانی رایج در فضای دانشگاهی ایران - درهمه حوزههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی- و ارزشهای ایمانی پذیرفته شده از سوی تودههای میلیونی مردم مسلمان ایران زمین قرار نیست. واضح است که درچنین شرایطی تعارضات آشکاری بین باورهای اجتماعی و نظریههای رایج درحوزههای مختلف علوم انسانی بروز خواهد کرد. شدت این تعارضات به حدی است که شاید برخی افراد عالم در عرصه علوم اجتماعی را دچار نوعی تضاد شخصیتی نماید. حتی ممکن است در صورت بیتوجهی به این تعارض امواج اجتماعی متناسب با هر جبهه سر به صخره جبهه مقابل کوبیده و حتی در بدترین شرایط و با کاتالیزور مکر دشمنان درکمین نشسته عظمت اسلام و انقلاب و ایران - در بلند مدت وحدت اجتماعی مردم عزیز این مملکت - که ارزشمندترین پـشتوانه استراتژیک نظام اسلامی است- دچار آسیبهای خانه مان برانداز شود. به نظر میرسد امروز نیز نشانه هایی از این تعارض «ارزشهای اسلامی» و «دانشهای غیراسلامی» و حتی «ضد اسلامی» دربرابر چشمان حیرت زده برخی نخبگان جلوه گر باشد. جان کلام اینکه علت اصلی این تعارض عدم تولید علوم انسانی بومی برپایه ارزشهای بومی است.
بدیهی است در چنین شرایطی وقتی دولتمردی بر مصدر امور اجرایی کلان کشور قرار میگیرد سه راه در مقابل خود دارد: راه اول این که تکیه به «راه طی شده» تمدن غرب کرده و گام در راه توسعه به سبک غربی و شرقی بگذارد. تکیه گاه عقلانیت کارشناسان چنین سیری خواه ناخواه به علوم انسانی غربی- که برخاسته از ارزشهای همان هاست- خواهد بود. طبیعتاً درچنین حالتی باورهای ایمانی تودههای مسلمان ایران نه تنها مورد بی اعتنایی قرار خواهد گرفت. بلکه حتی معارضه با آنها خدمت به ساختن ایران و سازندگی و درمسیر توسعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی حرکت کردن ارزیابی خواهد شد. این اتفاقی است که نزدیک به دو دهه دراین سرزمین درحال وقوع بود.
اکنون نیز اگر چه ضربات جدی از عکسالعمل طبیعی مردم و رهبران بصیر خورده است ولی همچنان تا حدود زیادی جایگاه عقلانی( البته با تعریف غربی ) خود را حفظ نموده است.
راه دوم نفی عقلانیت جاری در علوم انسانی مبتنی بر پیش فرضهای الحادی و التقاطی و تکیه بر باورهای ایمانی مردم مسلمان است. رویکردی که درچند سال اخیر وجهه اصلی همت دولتمردان این سرزمین شده است. درست مانند سالهای اول انقلاب. ولی این راه نیز یک اشکال اساسی دارد. آن اشکال مهم این است که اگرچه جهت گیری اصلی دولتی منطبق با جهت گیری صحیح مردم مومن وجهت حرکت تاریخی تمدن ساز این انقلاب دردنیای اسلامی شده است ولی از این سوال بسیار اساسی غفلت شده که اگر علوم انسانی مبتنی برعقلانیت و اعتقادات غیربومی مورد طرد و دفع واقع شوند. پس باید اندیشید که چه علمی مورد طلب است و چه نیازی به آن علم وجود دارد؟
روشن است که دست برداشتن از علوم انسانی موجود به این راحتی نیست. علم ، قدرت است و پیشرفت بدون علم- خاصه علوم انسانی- خیالی خام است. تکیه کردن به باورهای ایمانی که جاری درعقلانیت بومی نشده باشد دولت خدمتگذار را در معرض تهمت پوپولیسم و غیرکارشناسی و لحظه ای عمل کردن و بی برنامگی و روزمرگی قرار خواهد داد. تهمتی که به نظرمی رسد اصلی ترین خنجر دشمنان مغرض و دوستان غافل علیه این دولت مظلوم شده است. حال چه باید کرد؟ و راه حل کجاست؟
به نظر میرسد راه حل همین راه سوم است راهی که رهبر انقلاب نیز درسالهای اخیر پیوسته برآن تاکید دارند. راه سوم این است که اگر چه تا اینجا مسیر انقلاب درست پیموده شده، یعنی هم درسالهای ابتدایی که بنا به ضرورت تکیه به مدلهای غربی درمسیر توسعه شد و هم درسالهای اخیر که بی محابا تمام تمدن به بن بست رسیده غرب توسط ادبیات عزت مندانه انقلاب به چالش کشیده شده راه درست بوده ولی از این به بعد اگر چه باید از باورهای اسلامی مردم قدرشناس ایران اسلامی تمام قد دفاع کرد و با بلندترین صدا شعارهای عدالت خواهانه و آزادی طلبانه این انقلاب را درعرصه جهانی فریاد کرد و تمامی کفر را به چالش کشید درعرصه تفکر نیز باید انقلابی عقلانی مبتنی بر باورهای بومی را آغاز نمود. زیرا امروز مشکل اصلی درمسیر جریان شعارهای اسلام و انقلاب نه افراد که افکار کارشناسان مدهوش علوم انسانی غرب است. هم از این روست که مقام معظم رهبری نیز درگرد باد فتنههای آخر زمان عقبه استراتژیک جریان فتنه و عمق استکباری آنها را نشانه رفت وحکم به «جنگ نرم» با سلاح«صبر» و «بصیرت» علیه «علوم انسانی غربی» نموده است. راه نجات همین جاست.
راه سوم تولید علوم انسانی مناسب و متناسب با فرهنگ و اعتقادات نجات بخش اسلام است. به شرطی که بدانیم و بفهیم که مشکل اصلی درمسیر اجرای عدالت نه کوتاهی دولتمردان و مسئولان زحمت کش که نارسایی این مدلهای کارشناسی برآمده از علوم انسانی مبتنی بر ارزشهای غیر بومی است. ارزش هایی که عدالت اسلامی در میان آنها هیچ جایگاه ندارد و این مدلها هرگز برای جریان عقلانی عدالت اسلامی درساختارهای اجتماعی تاسیس نشدهاند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان