كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، غلام حسين صديقي، ملي شدن صنعت نفت، كودتاي 28 مرداد، دكتر مصدق
نویسنده : فاطمه كرم پور
غلامحسین صدیقی در سال 1284ش. در منطقه سرچشمه تهران(خیابان سیروس فعلی) به دنیا آمد، او فرزند حسین صدیقی نوری بود.
ایشان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران در مدرسه اقدسیه که به همت ابراهیم شمسی(سعید العلما) تاسیس شده بود، گذراند؛ دیپلم خود را در مدرسه آلیانس فرانسویان در تهران گرفت و ادامه دروس متوسطه را در شعبه علمی دارالفنون گذراند و در شهریور 1308 همراه با دومین دور از محصلین وزارت فرهنگ به اروپا رفت.[1]
تا پایان سال 1315 موفق به اخذ پنج دیپلم در رشتههای روانشناسی (روان شناسی کودک و آموزش و پرورش)، اخلاق، جامعهشناسی، تاریخ ادیان شدند. تز دکترای خود را در رشته فلسفه با عنوان جنبشهای دینی در قرن دوم و سوم هجری در ایران دفاع کرد و در بهار سال بعد به تهران بازگشت.
با روی کار آمدن حکومت ملی در 1320 به پیش نهاد دکتر شایگان و دیگر مشاوران دکتر مصدق به وزارت پست و تلگراف و تلفن منصوب شدند؛ در خردادماه سال بعد وی به نیابت نخست وزیری منصوب شد. در این زمان دکتر مصدق به منظور دفاع از حقوق ایران در برابر شکایت دولت انگلیس به لاهه رفته بود، وی در کابینه دوم دکتر مصدق در سال 1332 به وزارت کشور منصوب شد و تا کودتای ننگین 28 مرداد 1332ش. در همین سمت باقی بودند.[2]
پس از سقوط دولت مصدق و حمله به منزل شخصی ایشان در عصر روز کودتا دکتر صدیقی به همراه دکتر مصدق و دیگران از منزل ایشان خارج شده و دو روزی را به حالت اختفا زندگی میکند، تا اینکه به اتفاق دکتر مصدق و دکتر شایگان خود را به دولت نظامیان کودتاچی معرفی کردند و چند روزی در باشگاه افسران و بعد در زندان لشگر دوم زرهی زندانی شدند و همزمان با محاکمه دکتر مصدق در دادگاه نظامی او نیز محاکه شد.[3] وی در آبان 1333 پس ده ماه و نیم از زندان آزاد شدند و همچنان به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. ایشان در بهمن 1339 به همراه سیزده تن از اعضا شورای مرکزی حزب ملی در مجلس سنا تحصن کردند، این تحصن برای اعتراض به انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در زمان دولت شریف امامی صورت گرفته بود، انتخابات مزبور بعد از ابطال در زمان نخست وزیری دکتر اقبال مجددا برگزار شد.
در تیرماه 1340 به همراه تعدادی از اعضای شورای مرکزی و فعالان جبهه ملی در مراسم بزرگ داشت، شهدای سیام تیر در ابنبابویه دستگیر شد؛ این جریان در نخست وزیری دکتر امینی روی داد و در بهمن همان سال بر اثر حادثه اول بهمن در دانشگاه تهران به همراه جمع دیگری از فعالان و رهبران جبهه ملی دستگیر شد، در بهمن 1341 بار دیگر به سبب موضعگیری جبهه ملی در برابر رفراندم شاه دستگیر شد.[4]
دکتر صدیقی بنیانگذار کنگره هزاره ابوعلی سینا بود که این کنگره در اردیبهشت 1333 در همدان برگزار شد، دکتر صدیقی در زمان برگذاری کنگره در زندان لشگر دوم زرهی تهران بود، پرفسور لویی ماسینیون ایران شناس نامدار فرانسوی با کسب اجازه از شاه در زندان با ایشان ملاقات کرد.
در دیماه 1357 محمدرضا شاه از دکتر صدیقی برای احراز پست نخستوزری دعوت کرد، دکتر صدیقی برای پذیرش این منصب شروطی را برای شاه تعیین کرد که عبارت بودند از: 1- شاه به منظور کنترل ارتش در ایران بماند و در صورت لزوم به جزیره کیش برود. 2- شورای سلطنت تشکیل تا به امور مربوط به مقام سلطنت بپردازد و نقش رابط را با شاه ایفا کند. 3- داراییهای خانواده سلطنتی به دولت باز گردانده شود. 4- افسران ارشد ارتش که در سرکوب مخالفان دخالت داشتهاند، محاکمه شوند؛ شروط دکتر صدیقی از طرف شاه پذیرفته نشد.[5]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مهندس بازرگان در اسفند سال 1357 مامور تشکیل دولت موقت شد، وی از دکتر صدیقی برای شرکت در کابینه خود دعوت کرد که دکتر نپذیرفتند.
دکتر صدیقی همزمان با فعالیتهای سیاسی خود به فعالیتهای علمی و اجتماعی نیز میپردداختند، او به عضویت انجمنها و کمیسونها و موسسات و فرهنگستانهای چون؛ انجمن آسیایی پاریس، کمیسیون جغرافیایی، اصطلاحات فرهنگی فرهنگستان ایران، هیات موسسین انجمن آثار ملی، هیات مدیره انجمن روابط فرهنگی ایران و هند، ریاست موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی ایران که این موسسه از سال 51 به دانشکده علوم اجتماعی تبدیل شده است، انجمن اصطلاحات علمی دانشگاه تهران، شورای عالی فرهنگ، انجمن عالی فلسفه و علوم انسانی وابسته به کمیسیون ملی یونسکو در ایران، سرپرست کمیته مردمشناسی مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک، همکاری در تالیف دایرةالمعارف فارسی به سرپرستی غلامحسین مصاحب در بعضی از مقالات فلسفی، مدیرت گروه علوم اجتماعی، فلسفه و روان شناسی تا سن بازنشستگی با او بود.
از دکتر صدیقی تالیفاتی نیز به جا مانده است: جنبشهای دینی در قرن دوم و سوم هجری، تاریخ فلسفه یونان از طالس تا سقراط، تاریخ فلسفه یونان از سقراط تا ارسطو، جامعهشناسی، ابوریحان بیرونی شرح احوال و تألیفات، ابن سینا شرح احوال و آرا ....[6]
دکتر صدیقی در سهشنبه دهم اردیبهشت 1370 در تهران در گذشت.