22 اسفند 1396, 15:8
کودک آمادگی بیشتری برای دریافت و شکوفایی معنوی دارد و چه بسا که به تخلیه برای رشد محتاج نباشد
معنویت برای کودکان، نشستی بود که پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آن را با سخنرانی دکتر هادی وکیلی برگزار کرد. بحث جذابی که البته پرسش های بسیاری را نیز بر میانگیزد.
معنویت و عرفان اختصاص به بزرگسالان و برگزیدگان ندارد و از مقولاتی است که قابل تعمیم به کودکان و عوام نیز میتواند باشد. دکتر هادی وکیلی با بیان این سخنان ادامه داد: امروزه عرفانهای نوظهور میتوانند خطرات بالقوه بسیار قدرتمندی باشند، از این رو که عقل و قلب مخاطبینشان را هدف قرار میدهند. وی با اشاره به این که ما برخوردار از میراث گرانبها و عمیق عرفانی و معنوی هستیم تصریح کرد: این میراث را باید به آموزش گذارد و چه بهتر که از آغاز کودکی و اوان نوجوانی آموزش صورت گرفته و در جامعه نهادینه شود تا نسلی سرشار از معنویت، اخلاق و معنا را در جامعه تسری دهند.
دکتر وکیلی معنویت برای کودکان (S4C) را یادآور فلسفه برای کودک (P4C) دانست و عنوان داشت، معنویت برای کودک هیچ تداخلی با فلسفه برای کودکان نخواهد داشت از این رو که فلسفه و معنویت و عرفان 2 مقوله جدا و 2 رشته تخصصی مجزا هستند. وی در بیان یکی از سوالات کودکان از والدین گفت: یکی از سوالات بچه از والدین، این است که دلیل رفتن به مسجد چیست؟ در غرب نیز این سوال مطرح میشود که چرا به کلیسا میرویم؟ کودک میگوید به کتابخانه میرویم که در آنجا کتاب وجود دارد و ما به آن نیازمندیم، به فروشگاه از این جهت میرویم که کالایی در آنجا وجود دارد که به آن احتیاج داریم، به بانک نیز برای گرفتن پول مراجعه میکنیم، اما چرا به مسجد و کلیسا میرویم؟ چه سودی از رفتن به آنجا به ما میرسد و کدام نیازمان را برطرف میکند؟ پاسخ به این سوال لزوم توضیح درباره معنویت به کودک را مینمایاند، اما همچنان نخستین سوال این است که چرا باید به کودک معنویت آموخت؟ وی این بحث را با این مقدمه آغاز کرد که آیا آدمی از بدو تولد بر فطرت پاکی یا با گناه اولیه یا لوح سفید زاده میشود؟ وی گفت: فیلسوفان و روانشناسان در این خصوص اظهار نظر کرده و با هم اختلاف دارند. هابز معتقد است که بشر با گرایش به بدی فطری زاده میشود اما واتسون که بنیانگذار رفتارگرایی است به لوح سفید بودن بشر اعتقاد دارد و میگوید: کودکان را به من بسپارید تا من از آنها جنایتکاران حرفه ای یا خدمتگزاران صدیق به وجود آورم.
بنابراین لوح سفید خمیره ای است که جهت مثبت و منفی در آن وجود ندارد و ماییم که به آن شکل داده و رفتارش را رقم میزنیم. در تعابیر اسلامی نیز به لوح پاک، ناپاک یا سفید اشاره شده است. تلقی دکتر هادی وکیلی این است که اسلام از لوح سفید دفاع میکند به این معنا که انسان در بدو خلقت واجد هر دو بار خوب و بد و بهشتی و جهنمی بودن است. البته در این زمینه تعبیر صریح و روشنی وجود ندارد و سوال این است که اگر آدمی حق اختیار و انتخاب دارد با روایت انسان ها مادرزاد نیکند و سعید و مادرزاد تیره بخت و شقی، چگونه قابل جمع است. به گفته او در عرفان مراحل تخلیه، تجلیه و تحلیه وجود دارد که ابتدا قلب از آلودگی و زنگار پاک و خالی میشود، سپس جلادیده و شفاف میشود زیرا برطرف کردن آلودگی به معنای تمیزی قلب نیست. سپس تحلی و تزیین و مزین شدن به خوبی ها و نیکی ها صورت میگیرد. نیکی هم از بیرون وارد میشود و هم از درون شروع به تابش میکند. بنابراین پاسخ این سوال که چرا کودک برای آموختن معنویت انتخاب میشود این است که کودک از این رو مناسب است که لوح دلش برای دریافت آماده تر است و شاید نیاز به تخلیه نداشته باشد و چه بسا تجلیه نیز لازم نداشته باشند. معنویت در کودکان با شادی و ارتقای سلامت جسم و روان و افزایش ضریب هوشی و تحول در رشد و شکوفایی شخصیت ارتباط دارد.
وکیلی: عرفانهای نوظهور میتوانند خطرات بالقوه قدرتمندی باشند و با توجه به برخورداری ما از میراث گرانبهای عرفانی باید آن را آموزش دهیم و بهتر که این آموزش از کودکی انجام شود تا در جامعه نهادینه شود
از نظر دکتر هادی وکیلی پرسش دیگر این است که معنویت چیست؟ آیا با تدین و دینداری یکی است یا تفاوت دارد؟ به گفته وی معنویت سیستم انگیختگی درونی است و دینداری سیستم آیینی بیرونی. این جوشش درونی هم ناشی از عوامل معرفتی و هم غیرمعرفتی است که شامل مطالعه کتاب، شنیدن وعظ و جوششی درونی است که فرد را به وادیی وارد میکند که از آن به مکاشفه یاد میکنیم. در گزارش شرح حال عارفان آمده است که نگرش به طبیعت، مشاهده یک واقعه یا شنیدن سخنی، تحول روحی در آنها ایجاد کرده که آنها را وارد وادی خودسازی و سلوک کرده است. در این حالت، ابتدا هدایت شده و سپس به دنبال کسب جذبه بودهاند و سالک مجذوب خوانده شدهاند.
دسته دوم آنهایند که به شکل تصادفی و ناخواسته از درون به جوشش در آمده اند و سپس به دنبال عامل جذبه رفته اند که مجذوب سالک خواهند بود، اما دینداری، پذیرفتن یک سیستم آیینی و مناسکی از بیرون است که خانواده، جامعه، مدرسه و رسانه در اختیار انسان قرار میدهد. این وعظ دوره مدرن است. بنابراین معنویت برای کودک با دین مدار کردن او یکی نیست. البته بسته به نگاه متافیزیکی متفاوت است. اگر نگرش، توحیدی باشد، اعتقاد بر این است که فطرت خداجویی از بدو تولد وجود دارد و کودک نیز آن را حمل میکند و خانواده و جامعه آن را تقویت میکند و کودک از این طریق آداب دین را فرا گرفته و به آن عمل میکند، اما معنویت برای کودک، مشروط و منوط به این نیست که کودک در خانواده یا در مدرسه مذهبی یا غیرمذهبی حاضر باشد. از نظر سن، این بحث در غرب، 7 تا 12سالگی را در نظر دارد.
به گفته دکتر وکیلی پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که معنویت برای کودک، میتواند تعلیمی باشد یا تمهیدی؟ آیا معنویت به کودک آموزش داده میشود یا صرفا زمینه و بستر قبلی آنها را باید آماده ساخت؟ به نظر میرسد که رویکرد تلفیقی از هر دو مناسب است و در این رویکرد ماهیت تعلیمی معطوف به عمل است. بنابراین در معنویت برای کودکان، آموزش عملی است و تمریناتی در آن در نظر گرفته میشود، اما نتایج آن چیست؟ دکتر وکیلی معتقد است که وقتی سنگ بنای همه تعالیم از کودکی گذاشته میشود در مورد معنویت نیز میتواند صادق باشد که نتیجه آن نسلی خواهد بود که سازنده و متخلق است و حریم معنا را پاس داشته و پارساست و ملک را خرج ملکوت کرده و رابطه حسنه و شفقت آمیز با دیگران و محیط زیست برقرار میکند. نباید صبر کرد تا تز موفقیت و کنار زدن بقیه برای توفیق در کودک توسط آموزش و پرورش جهانی در او حاکم شود. روشی که در آن دیگران را تنها به عنوان رقیب دیده و تنها به سبقت از آن میپردازد و آنها را پس زده به مقصود میرسد و در آن هر که باید فقط به فکر خویش باشد. در این صورت حس نوعدوستی و شفقت با جهان و دیگران و تعالیم الهی مبتنی بر رشد و تعالی جوهری، دیگر معتبر نخواهد بود. به گفته دکتر وکیلی جوهره معنویت در کودک و بزرگسال تفاوت ندارد اما سطح و شیوه مواجهه کودک با معنویت متفاوت خواهد بود. نمی توان با داده هایی که برای دوران بلوغ عقل مطرح میشود کودک را مواجه ساخت و حتی تعالیم عملی نیز باید به فراخور حال و شان و قدرت و شخصیت دریافت و باید عرضه شود. بنابراین این معنویت باید نرم تر باشد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان