دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تحمّل حدیث

No image
تحمّل حدیث

كلمات كليدي : تحمّل حدیث، علوم حدیث، راوی، شیخ، اسناد، سماع، اجازه، مناوله، مكاتبه، وصیت، وجاده

نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه

تحمّل حدیث

تحمل در لغت به معنای پذیرفتن چیزی برای حمل و در اصطلاح علوم حدیث ناظر به کیفیت پیوستگی هر راوی و شیخ در سلسلۀ اِسناد حدیث میباشد.

در نقل احادیث نبوی، هم تعابیری مبهم چون «قال رسول الله (ص)» و «عن رسول الله (ص)» و هم تعبیر واضح «سمعت رسول الله (ص)»، بسیار دیده می‌شود. ولی تعبیر «سمعت»، تعبیری رایج در زبان روزمره بوده است و در عصر صحابه و تابعین در حد گسترده‌ای برای ارجاع به تحمل مستقیم حدیث مورد استفاده قرار گرفته است.

آن‌چه به طور معمول در اسانید دیده می‌شود، وجود تعابیر فنی چون «حدثنا» و «اخبرنا» در صدر اسانید و «سمعت» در اتصال صحابی به پیامبر (ص) است، اما در اتصال اتباع تابعین به صحابه، عموماً تعبیر «عن» ‌دیده می‌شود و این به خوبی حکایت از آن دارد که در این طبقات، تصریح به کیفیت تحمل، نشده است.

قدیمی‌ترین مباحث در موضوع تحمل حدیث در اوایل سدۀ 2قمری و در شهر بصره شکل گرفته است. در حالی که برخی از تابعان چون حسن بصری، اعتبار ناقل مستقیم حدیث را مبنا قرار داده، درخواست اسناد را ناروا نمی‌دانستند، اما برخی چون ابن ‌سیرین، بر آن بودند که در مسئلۀ انتقال حدیث، بیش از درایت و قدرت تشخیص، این امر اهمیت دارد که در نقل، ضوابط نقل کاملاً‌ رعایت شده باشد و تصریح شود که این نقل از چه طریق صورت گرفته است.

کسانی چون "شعبة بن حجاج" گفتمان ضرورت اسناد را از بصره به کوفه منتقل کردند و چندی بعد این گفتمان در شهرهای دیگر نیز فراگیر شد. وی نخستین کسی است که بر این امر تأکید ورزید که ما باید در اسناد، الفاظی را به کار گیریم که از وضوح کافی در بیان نحوۀ انتقال حدیث برخوردار باشند. او همچنین به این نکته توجه کرد که اسناد ممکن است با تدلیس همراه باشد و چارۀ‌ آن را نیز در واضح‌سازی عبارات می‌دانست. از نظر او راوی حق نداشت از تعبیراتی مبهم مانند «قال» استفاده کند، زیرا در صورت کاربرد چنین تعبیری، معلوم نبود که نحوۀ دست‌یابی راوی به این سخن مستقیم یا با واسطه بوده است.

پس از "شعبة بن حجاج"، در ربع دوم سدۀ 2قمری، افرادی از گسترش اسانید ساختگی نگران بودند. این نشان می‌دهد که در نسل پیشین برخی برای آنکه برای حدیثی موضوع یا فاقد اسناد شرایط قبول را فراهم سازند، به جعلِ اسناد یا تدلیس آن روی آوردند.

در نوشته‌های نیمۀ اخیر سدۀ 2 قمری هنوز در آثاری چون آثار ابو یوسف و شیبانی، کاربرد تعبیرات اصطلاحی چون «حدثنا» و «اخبرنا» محدود است. اما فارغ از این آثار حنفی، حتی در "موطأ" مالک که شاخص آثار اصحاب حدیث در دورۀ خود محسوب می‌شود، این تعابیر اصلاً دیده نمی‌شود. شافعی با توجه به پرهیز بسیارش از ارسال تابعین و اصرارش بر رفع حدیث با اسناد، در استفاده از اصطلاحات پیشرفته‌تر بسیار فراتر از دیگران رفته و در سطح وسیع از «اخبرنا» و قدری محدودتر از «حدثنا» استفاده کرده است.

از اواخر سدۀ‌ 2 قمری،با کم رنگ شدن اعتبار بومی حدیث و روی آوردن عالم حدیث به فرا بومی شدن، دیگر شناخت اهل یک بوم از اعتبار فرد راوی و اتکا بر آن، زمینۀ خود را از دست داده و ضرورت سامان‌دهی به روش‌هایی کارآمدتر روی نمود. این جریان که با "لیث ‌بن ‌سعد" آغاز شده و با شافعی گسترش یافته، به موازات آن‌که دایرۀ اعتبار احادیث را از یک بوم به همۀ جهان اسلام گسترش داده، دایر‌ۀ احادیث معتبر را به اعتبار کیفیت تحمل و مرجعی نهایی که حدیث بدان می‌رسد، به شدت تضییق کرده است. اینکه شافعی حدیث معتبر را به حدیث مرفوع و مسند محدود ساخت، بیش از پیش به اهمیت مباحث مربوط به تحمل حدیث افزود.

پس از شافعی در طی سدۀ 3 قمری، گفتمان شافعی در باب اعتبار حدیث، نه تنها در محافل شاگردان او، بلکه در میان پیروان دیگر پیشوایان اهل سنت نیز گسترش یافت. در پی همین موج و از آغاز همین سده، مسند نویسی در حوزۀ حدیث پای گرفت و آثاری چون مسند "احمد ‌بن‌ حنبل"، مسند "ابن ابی شیبه"، مسند "طیالسی" و مسند "ابو یعلی موصلی" تدوین شد. از اواسط سده نیز تدوین کتب جامع و سنن رونق گرفت و تا پایان سده، تمامی صحاح ستۀ اهل سنت نوشته شد.

در نیمۀ اخیر سدۀ 3 قمری، "ساجی" از پیروان شافعی، تأکید کرد که اگر شیخی بر استاد حدیثی فراخواند، باید «حدثنا» گفته شود و اگر شاگرد حدیثی فراخواند، باید «حدثنا» گفته شود و اگر شاگرد، حدیثی را بر شیخ فرا خواند، جای کاربرد «اخبرنا» است. در سال‌های انتقال از سدۀ 3 به 4 قمری، بحثی دربارۀ تفاوت‌ها میان «اخبرنا» و «حدثنا» در میان بود که دو گرایش را پدید آورده بود.

با نوشته شدن نخستین کتاب مدون در مصطلح الحدیث، یعنی "المحدث الفاصل" ابن‌خلاد رامهرمزی، مباحث مربوط به تحمل حدیث نیز به تدریج مدون شد.

اقسام تحمل حدیث

1- سماع: که در آن راوی حدیث، سخنان شیخ را شخصاً شنیده است، خواه آن سخن از حافظه گفته شده باشد، یا از کتابی خوانده شود.

2ـ عرض: که در آن راوی حدیث را بر شیخ خود می‌خواند و از او تأیید دریافت می‌کند. تعابیر واضح برای عرض، «قرأت علی فلان، فأقر» یا «اخبرنی قراءةً» است.

3ـ اجازه: که در آن، شیخ بدون آن که سماع یا قرائتی در میان باشد، اجازۀ روایت حدیث یا متنی حدیثی را به راوی می‌دهد. در این موارد تعبیر «اخبرنی اجازةً» رواج دارد.

4ـ مناوله: که در آن شیخ حدیثی نوشته شده، یا متنی حدیثی را به صورت دست به دست در اختیار راوی قرار می‌دهد. در این موارد تعابیری چون «ناوَلَنی» یا «اخبرنی مناولة» رواج دارد.

5ـ مکاتبه یا کتابت: که در آن راوی با دریافت مکتوبی از شیخ، حدیث را از او فرا می‌گیرد، بدون آن‌که ارتباطی حضوری در میان باشد. در این موارد تعبیر «کاتبنی» یا «اخبرنی کتابةً مکاتبةً» رواج دارد.

6ـ اعلام الشیخ: که در آن شیخ به قول صریح یا اشکال غیر صریح، اعلام می‌کند که حدیث مشخص یا متن حدیثی مشخص، روایت یا سماع اوست، بدون آن‌که به کسی اجازۀ روایت داده باشد.

7ـ وصیت: که در آن راوی متنی حدیثی را در آستانۀ وفات یا به هنگام سفر، به وصیت از شیخی می‌گیرد تا روایت کند. در این موارد تعبیر «وَصّانی» یا «اخبرنی وصیةً» رواج دارد.

8ـ وِجاده: که در آن راوی حدیث را بدون ارتباطی از اقسام یاد شده با شیخ، صرفاً از طریق دست ‌یافتن به متن نقل می‌کند. در این موارد تعبیر «وَجَدتُ بخط فلان» یا «قرأت بخط فلان» به کار می‌رود.

معتبرترین نوع تحمل نخست سماع و سپس عرض و کم‌اعتبارترین آنها وجاده است.

تحمل حدیث نزد امامیه

در محافل حدیثی امامیه، همواره استفاده از تعبیر «عن» غلبه داشته است و این شیوه در عموم کتب حدیثی امامیه دیده می‌شود. هم‌زمان با شیوع استفاده از اصطلاحات «حدثنا» و «اخبرنا» نزد عالمان اهل سنت در سدۀ 3 قمری، این شیوه به محافل امامیه نیز راه یافته، اما هرگز به شیوۀ غالب تبدیل نشده است. از جمله منابع امامیه در سدۀ 3 قمری که در آن به طور عام از این تعابیر فنی استفاده شده، عبارتند از: "بصائر الدرجات" صفار قمی، "محاسن" برقی، "قرب الاسناد"، "نوادر" احمد بن‌محمد بن عیسی و اسانید تکمیلی برخی از اصول متقدم امامی.

در سدۀ 4 قمری، کلینی در کتاب کافی به طور محدود از تعبیرات «اخبرنا» و «حدثنا» استفاده کرده است و این شیوه‌ای است که در آثار محدثان دیگر سدۀ 4قمری، چون ابن‌ بابویه قمی در "من لا یحضره الفقیه" ، ابن قولویۀ قمی، ابن عیاش جوهری، خراز قمی و نعمانی نیز دیده می‌شود.

در سدۀ 5 قمری، شیخ طوسی در "تهذیب" و "الاستبصار" از کتب اربعه به طور گسترده به کاربرد این تعابیر اصطلاحی توجه داشته است و کسانی چون شیخ مفید و ابن شاذان قمی و کراجکی در نوشته‌های حدیثی خود و نیز شیخ طوسی در الامالی خود از همین شیوه پیروی کرده‌اند. ادامۀ شیوۀ اسناد نویسی را می‌توان در متون مسند حدیثی از سدۀ 6 تا 8 قمری نیز بازیافت.

با وجود ضعیف تلقی شدن احادیث «مُعَنعَن» در حوزۀ حدیث اهل سنت در طی این سده‌ها، در میان امامیه مهم‌ترین متون حدیثی همچون "کافی" کلینی و "من لایحضره" ابن بابویه، متونی هستند که روایات آنها اغلب با «عَنَعَنه» ضبط شده و کاربرد «عن»‌ در آنها هرگز به معنای گونه‌ای ضعف در سند تلقی نشده است.

مقاله

نویسنده (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
جایگاه در درختواره قرآن پژوهی - علوم حدیث - درایه حدیث

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS