كلمات كليدي : تكنوپولي، تكنوكراسي، پستمن، ايدز فرهنگي، وجوه تكنوپولي، تكنولوژي، فرهنگ، رسانه
نویسنده : قاسم كرباسيان
واژه تکنوپولی که بهمعنای نظام انحصارگری تکنولوژی میباشد از دو کلمه "تکنولوژی" و "مونوپولی" ترکیب شده است.[1]
تکنوپولی، فرهنگی است با اوضاع و شرایطی خاص و دارای شاخصهها و خصلتهای ویژه خود، و در عین حال از روح و روانی معین برخوردار است.[2] از دیدگاه پستمن، دوران تکنوپولی موقعیتی است که فرهنگ جامعه، تسلیم محض تکنولوژی شده است و دیگر توان دفاع از خود را ندارد.[3]
نیل پستمن (Neil Postman:1931-2003) استاد دانشگاه نیویورک، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل ارتباط جمعی از زمره کارشناسانی بود که خطر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را طی کتابها، مقالات، سخنرانیها و مصاحبههای فراوان گوشزد کرده است. وی از دیرباز مطالعات و پژوهشهای خود را بر آثار رسانههای جمعی خاصه تلویزیون، در تخریب فرهنگ و روابط اجتماعی و کانون خانواده و بهطور کلی انهدام بشریت متمرکز کرده و این همه را نشأت گرفته از ذات تکنولوژی فوقمدرن و خصلت لجامگسیختگی و خوی سلطهطلبی بلامنازع آن میداند. پستمن در راستای همین آسیبشناسی تکنولوژی بود که در تابستان 1992 میلادی کتاب خود تحت عنوان "Technopoly" را توسط انتشارات "Alfred A. knopf" منتشر ساخت و از آنجا بود که اصطلاح تکنوپولی بهطور رسمی در ادبیات جهانی جای گرفت. او در این کتاب به بررسی اسارت و انحطاط فرهنگ در چنگال تکنولوژی پرداخت و از زوایای مختلف اسارت انسان، فرهنگ و تاریخ بشری را در چنگال الههای بهنام تکنولوژی بررسی کرد و زیانهای جبرانناپذیر کاربرد تکنولوژی بدون اخلاق را با بیانی استوار و منطقی و مبتنی بر شواهد و قراین و آمارهای علمی برشمرد.[4]
مفهومشناسی تکنوپولی
فن و تکنیک در دوران مدرن پس از آنکه بار ایدئولوژی یافت و به تکنولوژی تبدیل شد، در راه گسترش حوزههای نفوذ خود با موانعی روبرو شد که ریشه در فرهنگ و تمدن، تاریخ، دین، آیین، نظام خانواده و ادب و ادبیات جوامع بشری داشت. این عناصر مانع و مزاحم بایستی از سر راه برداشته میشدند و راه ستیز و مقابله با آنها اعلام و اعلان جنگ و کشاندن آنها به میدانهای نبرد و منازعه نبود. تجربه نبردهای عقیدتی در طول تاریخ نشان داده بود که در افتادن و جنگ رو در رو با عقاید، فرهنگ، دین و باورهای انسانها، نهتنها از میان رفتن آنها را بهدنبال نخواهد داشت بلکه انسانها را در باورهایشان مصممتر میکند. از اینرو یگانه راه ممکن آن بود که در قالب و پوست آن باورها رفت و آنها را از درون تخریب و متحول و بازسازی کرد و برای آن مفاهیم و باورها، این نظام بهعنوان استراتژی مبارزه، مورد توجه واقع شد.[5]
در نظام تکنوپولی یا انحصارگرایی فناوری که ناظر به همان تکنولوژی بدون اخلاق بوده تمام بنیانهای فرهنگی و ارزشی فرو ریخته و انسان منفعل و بنده محض تکنولوژی خواهد شد.[6] با ظهور تکنوپولی یکی از دو جهان فکری "تکنولوژی" و "سنت و فرهنگ" از صحفه حذف میگردد و امپراتوری تکنولوژی به حذف رقیب خود پرداخته و آن را از بین میبرد و در واقع فناوری با فربه شدن و به قدرت رسیدن از خود یک امپراتوری میسازد که موجب از میدان به در شدن حقیقت خواهد شد.
البته باید در نظر داشت که از میان بردن و حذف سنت و فرهنگ به شکل فیزیکی نبوده و با حذف کلی آن صورت نمیپذیرد و یا حتی با غیرمشروع جلوهدان، غیرمشهور کردن، غیرقانونی کردن و غیراخلاقی کردن فرهنگ و سنت، حذف کردن انجام نمیشود بلکه تکنولوژی، فرهنگ و سنت را غیرقابل رؤیت و در نتیجه غیرمعتبر میکند و چنین امری با بازتعریف آنچه ما دین، هنر، خانواده، سیاست، تاریخ، حقیقت، خصومت و هوش نامیدهایم رخ مینماید؛ تعاریفی که با استلزامات جدید همخوانی دارد.[7]
وجوه نظام سیطره تکنولوژی
وجوه چنین نظامی یعنی نظامسروری تکنولوژی و سیطره آن بر فرهنگ و سنت با نامرئی کردنشان که کلیت فرهنگ بشری را هدف قرار داده است، از این قرار است:
1. قرار گرفتن تکنولوژی بهجای خدا؛ تکنوپولی آنگونه که پستمن وصف میکند نظامی است که در آن تکنولوژی و کامپیوتر خود را بهجای خدای مدبر نشانده، سرنوشت جامعه انسانی را در دست گرفته و انسان را به تسلیم و رضا در برابر خود میخواند.پستمن که وجه بارز این فرهنگ یعنی فرهنگی تکنوپولی را قرار دادن تکنولوژی بهجای خدا دانسته، شاخصهها و خصلتهای آن را خدایگونه ارزیابی میکند، بدین معنا که در چنین فرهنگی، همه چیز از اعتبار و تشخص گرفته تا ارضای امیال و کامیابی و حتی دستورالعملهای زندگی از تکنولوژی اخذ خواهد شد و جامعه عنان اندیشه، اخلاق و فرهنگ و حتی معنویات خود را از دست داده و آن را در انحصار ماشین میگذارد.وی میافزاید که در راستای تحقق چنین امری باید نظام اجتماعی دیگری ساخته و پرداخته شود که این راه الزاماً و ضرورتاً به فروپاشی و نابودی باورها و عقاید منتهی خواهد شد.
2. تخلیه نمادها؛ یکی از اتفاقاتی که در نظام تکنوپولی رخ میدهد، تخلیه نمادهاست.این نظام که مبتذل ساختن مقدسات را در دستور کار خود دارد، بهدنبال آن است تا سمبلهایی که اعتبار و ارزش آنها ریشه در عقاید مذهبی و آیینهای سنتی دارد به سریعترین وجه ممکن از اعتبار ساقط و از اثرگذاری آنها کاسته شود و در نهایت بیاعتبار و بیاثر گردند و این بدان معناست که باید لباس قداست از تن سمبلها به در آید. در این نظام، تخلیه نمادها از دو راه دنبال میشود:
الف) استعمال مکرر نمادها:نظام تکنوپولی سعی دارد با افزودن موارد استعمال نمادهای مقدس و تکرار و تکثیر بینهایت تصاویر مقدس، اهمیت و اعتبار این نمادها را کاهش داده و از قدرت اثرگذاری و معنابخشی آنها بکاهد.پستمن که اساساً تکنولوژی رسانهای را به نحو بهخصوص، موجب تخریب ارزشها و باورهای، مذهبی قلمداد میکند بر آن است که تکنوپولی میکوشد تا با بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید همچون عکسبرداری، چاپ، سینما و تلویزیون و ... سمبلهای مذهبی و ملی را تبدیل به اشیاء و پیکرههایی نماید که با نگاه بیاعتنایی و اگر نگوییم تحقیرآمیز بیننده روبرو شوند.[8]
ب) بهکار بردن بیرویه نمادها؛ بهکار بستن یک واژه در هر محفل و مورد باعث تهی شدن مفهوم آن خواهد شد و اگر واژههای مقدس یا هر واژه دیگری در هر جمله و در کنار هر اسم بدون توجه به محتوا و ارتباط روانی خاص آورده شود، تأثیر روانی و جادویی آنها از دست خواهد رفت؛ همچنانکه قسم خوردن به نام خداوند یا معصومین و سایر مقدسات برای مقاصد بیارزش و عادی نیز از مصادیق کاربرد بیرویه بهشمار رفته و آنها را بیمحتوا و عادی خواهد کرد.
شایان ذکر است که در نظام تکنوپولی وظیفه بیاعتبار کردن مقدسات و ارزشها به عهده اقتصاد و تجارت گذاشته شده است که نمونه آن را در استخدام سمبلهای مذهبی در آگهیهای تجاری مشاهده میکنیم. اساساً در قسمتی از مرکز این نظام تکنوپولی، کارخانه عظیمی است که خود را از هر قید و بندی آزاد مییابد تا با استخدام تمامی سمبلهای موجود به درون روح و روان مصرفکننده نفوذ کرده و آن را تصاحب نماید و در خدمت اقتصاد و بازرگانی درآورد.[9]
3. علمزدگی؛ اگوست کنت (1857ـ1798) از جمله دانشمندان علمالاجتماعی بود که علمزدگی ریشه در افکارش دارد.وی مانند برخی دیگر از دانشمندان معتقد بود که جامعه بشری را باید با همان روش مورد بررسی قرار داد که در جهان طبیعی به کار برده میشود و در واقع علوم طبیعی روشهایی را ارائه میدهد که به کمک آنها نهتنها اسرار قلب و درون انسان آشکار میشود بلکه مراحل زندگی اجتماعی را نیز نمودار میکند و دیگر آنکه معتقد بود که میتوان با اتخاذ راههایی معقول و بشردوستانه مبتنیبر روشها و اصولی که دانشمندان علمالاجتماع کشف کردهاند، به تغییر ساختار جامعه همت گمارد.[10] پستمن بر آن است که از این اندیشه علمزدگی سه ایده بهدست میآید که هر سه باهم یکی از ستونهای اصلی تکنوپولی را تشکیل میدهند. آن سه ایده عبارتاند از:
الف) روشهای پژوهش در علوم طبیعی، در پژوهشهای مربوط به رفتار انسانی نیز مصداق دارند.
ب) علوم اجتماعی، اصول معینی را ارائه میدهد که به کمک آن سازماندهی جامعه به طرق معقول و بشردوستانه ممکن میشود. این پندار با این تصور آمیخته میشود که باید و میتوان ابزار تکنیکی و عمدتاً تکنولوژیهای نامرئی (مانند مدیریت، تکنولوژی سنجش افکار و یا آمار) را که توسط متخصصان ساخته و پرداخته میشود وسیله نظارت و کنترل رفتارهای انسانی قرار داد و آنها را در مسیر صحیح هدایت کرد.
ج)اعتقاد به علم زیربنای جدید مجموعه اعتقادات و بینشهایی است که به زندگانی معنا میبخشد و برای انسانها رفاه، پرهیزگاری و حتی جاودانگی به ارمغان میآورد.[11]پستمن در این ایده سوم در واقع علمزدگی را از صرف یکسان انگاشتن رخدادها و پدیدههای جهان فیزیکی با حوادث و تجربیات جهان انسانها، فراتر برده و برای آن در کنار این معنا، مفهوم بالاتری در نظر میگیرد که براساس آن، علمزدگی تبلور امیدها و آرزوهای متزلزل و نمایانگر چهره تخیلی این اعتقاد رویایی است که؛ علم قادر است کانون ستیزناپذیر معنویت و سرچشمه حاکمیت اخلاق بهحساب آید و پایه و زیربنای اصلی و فوقبشری پاسخهایی برای سؤالهایی نظیر: زندگی چیست؟ مرگ چیست؟ درست و نادرست کدام است؟ انسان باید چگونه بیندیشد و رفتار کند؟ و ... گردد.[12]بهطور خلاصه میتوان علمزدگی بهعنوان یکی از وجوه موجود در نظام تکنوپولی را مشتمل بر دو انگاره دانست:اولی یکسان دانستن طبیعت با جهان انسانی و مطالعه هر دو با روش علوم طبیعی و دیگری دانستن علم بهعنوان پایه اخلاق و پاسخ دهنده سؤالات اساسی انسان.
4. فروریزی نظام دفاعی مقابله با اطلاعات؛ در نظام مبتنیبر فرهنگ تکنوپولی، کلیه مبانی نظری و ارزشهای عقیدتی که بر پایه آنها ارگانهای کنترل اطلاعات و نهادهایی نظیر مدرسه، خانواده، حزب، مذهب و حتی ملیت بنا شدهاند بهکلی تخریب میشود.بنا به گفته پستمن رشد و نمو تکنوپولی زمانی امکانپذیر میشود که سیستم ایمنی و سازمان تدافعی مقابله با اطلاعات روزافزون ناشی از پیشرفت تکنولوژی، از هم فرو پاشد و اساساً کسانی با این نظام انطباق و سنخیت دارند که همچنانکه تکنولوژی را عالیترین دستاورد بشری میانگارند و معتقدند تداوم تولید و رواج و گسترش بیلجام و غربالنشده اطلاعات آزادی بیشتر، خلاقیت وسیعتر و صفا و آرامش روحی و روانی گستردهتری را به ارمغان میآورد.بر مبنای همین ویژگی نظام تکنوپولی است که گاهی تکنوپولی به آنچه که زمانی ظهور میکند که تمامی نهادهای یک جامعه قدرت رودررویی بر اطلاعات مازاد بر حد را از دست بدهند، تعریف شده است.[13]در چنین شرایطی که به اعتقاد پستمن امروزه در تکنوپولی آمریکایی به چشم میخورد، تکنوپولی آمریکایی در مقیاس هولناک و نگرانکنندهای به روشهای تکنیکی برای کنترل اطلاعات توسل میجوید و در اجرای این هدف عمدتاً از سه روش بهره میگیرد:
الف) بوروکراسی (دیوانسالاری):بوروکراسی در اصطلاح بهمعنای دستگاه اداری است که بر طبق نظام و مقررات معین امور جاری مؤسسهای را اداره میکند و هدفهای خود را پیش میبرد.بوروکراسی در جهت مفید و معقول ساختن اطلاعات، آن دسته از عقاید و تصورات و اطلاعاتی را که مانع انجام مقاصد خود یافته و در افزایش بازدهی و ثمررسانی نیز مفید تشخیص میدهد نفی کرده و از آنها چشمپوشی میکند. این ابزار کنترل فینفسه و در نهاد خود یک سلسله روشهای هماهنگشده و سامانیافتهای را برای کاهش مقدار اطلاعات دربر دارد. بهطور مثال فرمهای استاندارد و اوراق خاص پرسشنامهها که هنگام مراجعه به یکی از ادارات دولتی از ما میخواهند که به سوالات معینی پاسخ دهیم، فقط به طیف محدود و معین و فرموله شده اطلاعاتی اجازه ورود میدهند.[14] این نظام کنترلی که در قرن نوزدهم وظیفه خود را در بهبود کارآیی و ثمررسانی سازمانهای مربوط به حملونقل و ترافیک، کارگاههای صنعتی و توزیع کالا میدید، امروزه یعنی در عصر تکنوپولی مدعی حاکمیت بر کلیه شئون و مصالح یک اجتماع شده است.بوروکراسی دیگر در خدمت نهادهای اجتماعی نیست بلکه حاکم بر آنها شده و امور و شئونات اجتماعی، اخلاقی و سیاسی به آن واگذار شده و این بوروکراسی است که به معرفی مشکلات که از نظر آن در مسائل مربوط به کارآیی و سودرسانی بیشتر یک نهاد و تشکیلات خلاصه میشوند، میپردازد. بوروکراسی در عصر کنونی نسبت به محتوا و تمام پیچیدگیهای مسائل انسانی و انسانها بیتفاوت بوده و بوروکراتها کاری به نتایج تصمیماتی که اتخاذ میکنند ندارند مگر آنجا که به ثمردهی و کارآیی بیشتر بوروکراسی مربوط میگردد که در این مورد هم نهتنها به آثار و نتایج انسانی این مسئله نمیاندیشد بلکه هیچگونه مسئولیتی نیز در قبال این نتایج بهعهده نمیگیرد.[15]
ب) تخصص: دومین ابزاری که تکنوپولی در نبرد برای مهار اطلاعات به خدمت خود آورده است تخصص میباشد. متخصصان عصر تکنوپولی در مقایسه با متخصصان اعصار گذشته دارای دو ویژگی هستند: یکی اینکه غالباً نسبت به اموری که از حوزه تخصص آنان به دور است ناآگاهند و دیگری اینکه نه فقط ادعای حاکمیت بر مسائل تکنیکی را دارند بلکه خواهان قدرت کنترل و نظات بر مسائل اجتماعی، اخلاقی و روانی جامعه نیز هستند و هیچ موردی از روابط درونگروهی یا روابط انسانها با یکدیگر (مانند چگونگی تربیت فرزندان، آئین مهرورزی چیست، راههای تحت تأثیر قرار دادن دیگران و ...)نیست که از ذرهبین تکنیک به دور مانده و از حوزه کنترل متخصصان و اعمال نظر و مهار آنان مصون بوده باشد. سه عامل باعث شد که متخصصان این عصر از این دو خصلت بهرهمند شوند:
1) رشد روزافزون بوروکراسی که موجب شد تا برای اولینبار از تکنسینهای متخصص که صرفاً از تکنیک بهرهمند بودند استفاده شود و در نتیجه این افراد یکبعدی و کارشناس از اعتماد و احترام خاصی برخوردار شدند.
2) تضعیف نهادهای سنتی که رفتهرفته اعتماد عمومی به این نهادها را کم کرد.
3) رودخانه عظیم اطلاعات که باعث شد هر کس فقط به اندکی از مجموعهای از اطلاعات بسنده کند و توانایی بهرهمندی از بیشتر از آن را نداشته باشد.
ج) ابزار: ابزار کنترل اطلاعات مانند آزمایش هوش، آزمون ورود به مدرسه، همهپرسیها و سنجش افکار و ... میباشند.[16]
تفاوت تکنوپولی و تکنوکراسی
تکنوکراسی یا فنسالاری همان حاکمیت وسایل فنی بر انسان میباشد،[17]و جامعهای که در آن این فرهنگ حاکم باشد ابزار و آلات نقش کلیدی را در جهان اندیشههای فرهنگی آن جامعه بر عهده دارند و همه شرایط و تحولات و خواستهها و ویژگیهای اجتماعی باید تا حد زیادی تابع خواستهها و ضوابطی باشد که رشد این ادوات ایجاب میکند.در چنین جامعهای همچنان که مانند دوران فرهنگ ابزارها، ابزار و تکنیک در فرهنگ هضم شده و ابزار در خدمت ایدئولوژی و تحت کنترل تعالیم مذهبی و جهانبینی دینی قرار دارند، ابزار و تکنولوژی بر فرهنگ مسلط نمیشود و ضرورتاً فرهنگ به فناوری واگذار نمیگردد بلکه در چنین نظامی یعنی تکنوکراسی، دو جهانبینی (تکنولوژی و فرهنگ) در کنار همدیگر حضور دارند و صرفاً به رقابت و نزاع با همدیگر میپردازند و تکنولوژی میکوشد تا به فرهنگ تبدیل شود و این در حالی است که در نظام تکنوپولی ضرورتاً فرهنگ به فناوری واگذار شده و فناوری رقیب خود یعنی فرهنگ را از صحنه رقابت بیرون میکند.[18]
شایان توجه است که تکنوکراسی با اتکای به معنای فوق یعنی سلطه فن در معنای دیگری هم بهکار رفته که براساس آن جامعه با حاکمیت صاحبان فنون و قدرت مسلط شدن آنها روبروست.تکنوکراسی در این معنا عبارت از حکومتی است که در آن کارشناسان، زمامداران و صاحبان فن بر دانش فنی و مهارتهای تکنولوژیک تکیه داشته و زندگی اقتصادی و سیاسی را رهبری میکنند.[19]
تکنوپولی و ایدز فرهنگی
پستمن در نظام اجتماعی تکنوپولی مفهوم ایدز اجتماعی و فرهنگی را مطرح میکند بدین معنا که انسان قدرت دفاعی خود را از دست داده و همه چیز را قبول میکند برای نمونه در مقیاس اجتماعی دموکراسی را میپذیرد حال آنکه این واژه دروغی بزرگ است.همچنانکه در این نظام هنگامی که انسان در انحصار ماشین قرار گرفته به ایدز فرهنگی دچار میشود چرا که در فرآیند این اسارت، نظام ایمنی و سیستم کنترل و قدرت دفاع فرهنگی خود را در برابر هجوم بیامان و طغیان رودخانه اطلاعاتی و یورش پیامهای تکنولوژی متلاشی و معدوم ساخته است.[20]
تکنوپولی در رسانه
پستمن جامعه آمریکایی را اولین نظام تکنوپولی قلمداد کرده، اما اینگونه نیست که این نظام فقط به حاکمیت بلامنازع بر جامعه آمریکایی اکتفا کند بلکه میکوشد تا به کمک رسانهها و ماهوارههای رادیویی و تلویزیون خود، جامعه جهانی را به انقیاد خود بکشاند. تکنوپولی میکوشد تا با بهرهگیری از رسانهها، فرهنگ تعقل را برکنار کرده و فرهنگ تجمل را حاکم گرداند و در این راه انسانها برای نجات از وضع موجود چارهای جز زهدگیری اجتماعی نخواهند داشت، بدان معنا که با بهکارگیری قدرت عقل، راه سلطه تکنوپولی و ابزار مستقیم آن همچون رسانه را بر انسان امروزی مسدود نمایند.[21]