دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الکسی دو توکویل Alexis de Tocqueville

الکسی دو توکویل Alexis de Tocqueville
الکسی دو توکویل Alexis de Tocqueville

كلمات كليدي : الكسي دو توكويل، آزادي، دموكراسي، انقلاب، فردگرايي

نویسنده : ابوذر رحيمي

الکسی دو توکویل با نام کامل الکسی شارل آنری موریس کلرل دو توکویل، یکی از مهم‌ترین متفکران قرن نوزدهم فرانسه است. وی تاریخ‌دان، حقوق‌دان، فیلسوف، سیاست‌مدار و یکی از موسسین جامعه‌شناسی و علم سیاست امروزی بوده است.

دو توکویل در سال 1805 در پاریس چشم به جهان گشود. توکویل از اعقاب یک خانواده اصیل اشرافی بسیار کهن نورمان بود. نسبت مادربزرگ توکویل به سن لویی پادشاه فرانسه می‌رسید. خانواده توکویل عمیقاً کاتولیک مذهب بود و تربیت اولیه‌ توکویل را به یک روحانی به نام آبه لوسوئور سپردند. بعد‌ها توکویل در مدرسه سلطنتی شهر مس، فلسفه و معانی تحصیل کرد. فلاسفه‌ قرن هجدهم مثل شارل دو منتسکیو مستقیماً بر او تأثیر گذارد و با افکار ولتر و بوفون و روسو آشنایی پیدا کرد. وی در پاریس به تحصیل علم حقوق پرداخت و بعد از فراغت از دانشگاه شغل قضاوت را برگزید و در سال 1827 دادیار محاکم شهر ورسای شد. درسال 1837توکویل وارد عرصه‌ فعالیت سیاسی شد و در 1839 وکیل مجلس گردید که طی دوازده سال بعد تمام وقتش صرف فعالیت‌های خاص مجلس شد.[1] در سال 1851 توکویل از فعالیت سیاسی کناره‌گیری کرد. سرانجام وی در شهر کن در سال 1859 در 54 سالگی به علت ابتلای به بیماری سل درگذشت.[2]

آثار

توکویل به دلیل آشوب صحنه سیاسی فرانسه در سال 1831 به همراه دوست خود گوستاو دوبومون به آمریکا سفر کرد. آن دو در آمریکا گزارشی تحت عنوان نظام کیفری در ایالات متحده و کاربرد آن در فرانسه (1833) منتشر کردند. این گزارش تحقیقی درباره نظام کیفری در آمریکا بود. اطلاعاتی که توکویل در جریان مسافرت نه ماه به امریکا فراهم آورد مبنای نگارش نخستین اثر مهم او در دو مجلد به اسم دموکراسی در امریکا شد که در 1835 به چاپ رسید و امروزه این کتاب عموماً به نام دموکراسی اول نامیده می‌شود. استقبال اولیه خوانندگان از کتاب دموکراسی باعث شد که فرهنگستان علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه در 1838 و فرهنگستان فرانسه در 1841 توکویل را به عضویت خود برگزیند.[3] وی در سال 1840 جلدهای سوم و چهارم دموکراسی در آمریکا را منتشر می‌کند که نسبت به جلد اول و دوم استقبال کمتری از آن شد.[4]

در جلد اول دموکراسی در امریکا تصور جامعه‌ای خاص به نام جامعه امریکایی ارائه شده است. در کتاب دوم توکویل خصوصیات ساختی یک جامعه دموکراتیک را در ذهن خود ایجاد می‌کند، جامعه‌ای که ذات آن در زدوده شدن تدریجی تمایزات طبقاتی و یک‌شکلی روزافزون شرایط زندگی افراد است.[5] وی همچنین کتاب رژیم سابق و انقلاب را که سه سال پیش از مرگش در 1856 منتشر شد تألیف کرد، این کتاب شرحی از علل و پیامدهای انقلاب فرانسه می‌باشد.[6]

دموکراسی

دموکراسی در نظر توکویل نه‌تنها یک رژیم سیاسی متکی بر حاکمیت مردم و یا اصل حکومت کردن به اسم اکثریت مردم است بلکه یک نظام اجتماعی هم هست که بر پایه برابری وضع افراد و نیز احساس و آگاهی به این برابری قرار گرفته است. به نظر توکویل انتخاب شدن و انتخاب کردن باید بر اساس پرداخت مالیات باشد از نظر توکویل مردم آگاه روشن‌بین و قادر به این که منشاء اثرات مفید بشوند و خود را وقف مصالح عام بکنند از میان کسانی برگزیده می‌شوند که تموّلی داشته و از تربیت درستی برخوردار شده باشند. بنابراین دموکراسی مورد نظر توکویل دموکراسی متشخصان است و نسبت به توده مردم بدگمان می‌باشد و فکر می‌کند که تنها نتیجه هجوم عوام بر صحنه سیاست این است که به‌جای تحول دموکراتیک، یک انقلاب همراه با آشوب‌های خون‌ریز به راه بیندازد.[7]

در نظر توکویل تعریف رایج دموکراسی این است که ذاتاً منافی آریستوکراسی (حکومت نخبگان/ اشراف‌سالاری) است و قائل به انحلال نظام امتیازات و از میان رفتن تمایزات طبقاتی و گرایش به برابری اقتصادی و یکسان شدن روش‌های زندگی مردم دارد. در نظر وی اطلاق صفت دموکراتیک به حکومتی که در آن آزادی سیاسی نباشد در حکم زدن حرف بی‌اساس است.[8]

توکویل به دموکراسی اعتقاد داشت و آن را گریزناپذیر می‌دانست اما در عین حال از استبداد اکثریت بیمناک بود. ترس او از این بود که استبداد در کسوت افکار عمومی (اکثریت) بر مسند قدرت بنشیند؛ وضعی که وی در امریکا مشاهده کرده بود. خطر بالقوه دموکراسی آن است که همه چیز را فدای اکثریت می‌کند و مبتنی‌بر این فرض که خواست اکثریت خواستی است بر حق و در آن خطا راه ندارد، اکثریت را به هر کار مجاز می‌داند. اکثریت‌ها هیچ‌گونه سرپیچی را نمی‌پذیرند، در حالی‌که دموکراسی به معنای پذیرش نظریات مخالف است.[9] به نظر توکویل اکثریت دارای قدرتی است که در عین‌حال هم مادی و هم اخلاقی است، که هم بر اراده تأثیر می‌گذارد و هم بر اعمال و نه فقط همه ستیزه‌ها، بلکه همه مباحثه‌ها را نیز سرکوب می‌کند.[10]

در نتیجه در نظر وی دموکراسی همانا برابر کردن شرایط است. آن جامعه‌ای دموکراتیک است که تمایزهای ناشی از سلک‌ها و طبقات در آن دیگر وجود ندارد و تمامی افراد اجتماع از لحاظ اجتماعی برابرند و این برابری معنایش این است که تفاوت‌های موروثی از لحاظ شرایط اجتماعی وجود نداشته باشد و همه اشتغالات، همه مشاغل، همه مناصب و همه افتخارات در دسترس همگان باشد.[11]

به عقیده توکویل دو خطر اصلی موجودیت دموکراسی‌ها را تهدید می‌کند: تبعیت کامل قوه مقننه از اراده انتخاب‌کنندگان و تمرکز تمامی قدرت‌های حکومت در قوه مقننه. حکومت دموکراتیک نباید آن‌چنان حکومتی باشد که مردم بتوانند دستخوش هرگونه تمایلات عاطفی شوند و بر تصمیم‌های حکومت تأثیر بگذارند. و از طرفی دیگر هر گونه رژیم دموکراتیکی، متمایل به مرکزیت و تمرکز قدرت در هیئت قانونگذاری است.[12]

آزادی

به نظر توکویل آزادی عبارت است از استعداد یک ملت برای اینکه خود بر خود حکومت کند و نیز آزادی متوقف است بر تضمینات حقوقی و آزادی فکر و سخن و نوشتن؛ به عبارتی آزادی موقوف است بر آزادی‌های شخصی و فکری و حمایت حقوقی قوانین از اینکه انسان‌ها بازیچه خودکامگی حاکمان قرار نگیرند، و در نهایت اینکه شهروندان به توسط نمایندگانی که برگزیده‌اند در امور عمومی مداخله کنند. از تلفیق همه این‌گونه آزادی‌هاست که مفهوم آزادی از دید توکویل تحقق می‌یابد و فقط این نوع آزادی است که می‌تواند جوامع مساوات‌طلب را که بیش از هر چیز دنبال تأمین آسایش و رفاه خود هستند با مراتبی از عظمت روحی و آرمان‌خواهی و کمال مطلوب آشنا کند.[13]

عنصری که مفهوم آزادی را به وجود می‌آورد نبود خودکامگی است اگر قدرت بر اساس قانون اعمال شود، افراد در امان خواهند بود. بنابراین نباید به هیچ‌کس قدرت مطلق داد. باید مراکز تصمیم، ارگان‌های سیاسی و اداری، متعدد باشند تا بتوانند متعادل کننده یکدیگر باشند، و از آنجا که همه آدمیان در حاکمیت شریک‌اند لازم است که اعمال کنندگان قدرت به‌نحوی نماینده و برگزیده فرمانبرداران باشند. به عبارت دیگر، ملت باید تا آنجا که ممکن است خود بر خود حکومت کند.[14] به نظر توکویل، تعدد احزاب نمودار سازمان‌یافتگی منافعی است که برای بحث عملی از مشکلات موجود جامعه آمادگی دارند. همچنین وی از آزادی تشکیل انجمن‌ها و استفاده عملی از این آزادی، یعنی کثرت سازمان‌های اختیاری؛ که در حراست از آزادی سهیم هستند نام می‌برد.[15]

فردگرایی

به نظر توکویل جهان مدرن، جهانی دموکراتیک است و دیگر امکان تأسیس اقتدار مشروع بر مبنایی غیر از دموکراسی از میان رفته است. دموکراسی نیازمند پیوندهای مدنی و انجمن‌های اجتماعی واسط میان فرد و حکومت است. در غیاب جامعه مدنی و انجمن‌های اجتماعی، وضعی مستقر می‌گردد که توکویل آن را تفرد می‌نامد. یعنی انزوا و ذره‌گونه شدن فرد در جامعه‌ای است که بعد‌ها جامعه توده‌ای خوانده شده است.[16]

وی در جلد دوم کتاب دموکراسی به توصیف ماهیت روابط اجتماعی در جوامع دموکراتیک پرداخته است. برای این‌کار، او از اصطلاح فردگرایی استفاده کرده است. توکویل به وضعیتی اشاره داشت که در آن مردم از جامعه جدا می‌شوند، کناره‌گیری می‌کنند، یا منافع جامعه بزرگ‌تر را به دلیل خودخواهی نادیده می‌گیرند. فرد‌گرایی احساسی ملایم و سنجیده است که هر شهروند را به جدا کردن خود از توده همگنانش و کناره‌گیری از دایره خانواده و دوستان متمایل می‌کند، او با این جامعه کوچکی که مطابق میل و سلیقه‌اش تشکیل شده‌ است جامعه بزرگ‌تر را ترک می‌گوید و آن را به حال خود رها می‌کند. نگرانی توکویل در اینجا این است که با این کار، مردم به جامعه بزرگ‌تر پشت می‌کنند و از پذیرفتن وظایف شهروندی سر باز می‌زنند، وظایفی که الزامات و تعهداتش فراتر از قلمرو نزدیکان است و به افرادی که نمی‌شنا‌سند گسترش می‌یابد. بنابراین خطر فردگرایی این است که هر کس تا ابد تنها به حال خود رها می‌شود و این خطر وجود دارد که در تنهایی دل خویش زندانی شود.[17]

ارزیابی

میان جامعه‌شناسان، توکویل سه ویژگی اصیل دارد:

1- توکویل نه مانند کنت تعریف جامعه مدرن را بر اساس صنعت می‌گذارد، نه مثل مارکس بنای جامعه مدرن را بر سرمایه‌داری. وی جامعه مدرن را بر پایه برابری شرایط زندگی مردم، استوار می‌کند.

2- توکویل، برخلاف اگوست کنت و مارکس، دیدگاهی را که در قبال تاریخ و آینده جوامع غربی برمی‌گزیند دیدگاه اصالت احتمال است. یعنی نمی‌گوید که قطعاً یک نهضت جبری به سوی یک رژیم پوزیتیوستی یا سوسیالیستی در جولان است؛ بلکه می‌گوید مسلم است که بعضی حرکات ادامه خواهد یافت، بعضی نهادها مضمحل شده است (مانند آریستوکراسی مبتنی‌بر زمین‌داری).

3- خصوصیت مهم دیگری که دارد و به همین دلیل نیز بارها مورد انتقاد قرار گرفته است این است که توکویل سیاست را تابع و پیرو اقتصاد نمی‌داند.[18]

مقاله

نویسنده ابوذر رحيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS