دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

الگو Pattern

No image
الگو Pattern

كلمات كليدي : الگو، مدل، انگاره، شبيهسازي، نظريه، الگوي مادي، الگوي رياضي، الگوي صوري، الگوي مكانيكي، الگوي اندامي

نویسنده : فاطمه عمو عبداللهي

واژه Patternبه‌معانی؛ الگو[1]، مدل، انگاره، شکل و نمونه، قالب، طرح، منوال و نقش در نظر گرفته شده است.[2]این واژه در معانی متعددی به‌کار رفته است.در تعریفی ساده از الگو می‌توان گفت؛ الگو یا مدل، نمایش نظری و ساده شده از جهان واقعی می باشد.[3] مدل، طرح و نمونه‌ای است، که از آن الهام گرفته و پیروی می‌شود و یا نسخه‌ای از آن برداشته می‌شود.[4]

اصطلاح الگو را انسان‌شناسان، حداقل از سال 1871 به‌مفهومی چندجانبه به‌کار برده‌اند. این کاربرد آزاد تاکنون ادامه دارد. بر همین مبنا از الگو، گاه در توجه به کیفیت‌های رفتاری، الگوهای آرمانی و رفتاری و گاه در توجّه به اصول فرهنگ‌ها یاد شده است.[5]

جایگاه الگو

مدل به مجموعه‌ای مادی، ریاضی یا منطقی اطلاق می‌شود، که ساخت‌های اساسی یک واقعیت را می‌رساند و در سطح خود، قادر به تبیین آن و ارائه کارکردهایش است.[6]در واقع، مدل، جزء کوچک یا بازسازی کوچک‌شده‌ی یک شیء یا پدیده‌ی بزرگ است؛ که از لحاظ کارکرد با آن شیء یا پدیده واقعی، یکسان است. بدین ترتیب در شرایطی که امکان دسترسی به تمام جزئیات امور و روابط پدیده‌ها، مشکل، پرهزینه و وقت‌گیر است، مدل، آن‌ها را سهل و آسان می‌کند و با برخورداری از امکان تجزیه و تحلیل، پیش‌بینی نتایج را ممکن می‌نماید.[7]

البته مدل‌سازی از فراگردهای اجتماعی، جهان اجتماعی را لزوما به‌طور کامل معرفی نمی‌کند؛ اما وسایلی به‌دست می‌دهد، که درک مکانیسم‌های اساسی آن‌را آسان‌تر می‌کند. به‌عنوان مثال، شبکه‌های اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و ساختارهای خانوادگی را می‌توان مدل‌سازی و روابط اساسی آن‌را مشخص نمود.[8]

گی‌روشه معتقد است که توسل به الگو در همه علوم یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است؛ چرا‌که اکثر فلاسفه، اندیشمندان و محققان، که درباره زندگی اجتماعی انسان به بحث پرداخته‌اند، همواره به مشابهت‌ها یا بعضی تصاویر، توسل جسته‌اند؛ تا بتوانند جامعه را نزد خود معرفی کنند. به دلیل اینکه واقعیت اجتماعی، امری غامض، چندگانه و فرّار است؛ به‌حدّی که ذهن انسان، توانایی درک کامل این واقعیت، در کلیت و پویایی آن‌را ندارد، پس برای آنکه بتوان از این واقعیت پیچیده، سخن گفت و آن‌را به اجزا و عناصر متشکّله‌اش تجزیه کرد، قیاس صورت می‌گیرد؛ این قیاس، میان جامعه پیچیده با اشیاء و موجودات ساده و شناخته‌شده‌تر انجام می‌گیرد؛ که اصطلاحا به آنها الگو اطلاق می‌شود.[9]

جامعه‌شناس با الگوهای فکری و ساخته‌های ذهنی کار می‌کند؛ نه با حوزه (یا عین)واقعیت؛ زیرا برای مثال، نمی‌توان واقعیت اجتماعی را مانند طبقه اجتماعی، عینیا در جامعه پیدا کرد، اندازه‌گیری نمود، تعریف کرد و یا برشمرد؛ در عوض می‌توان الگوی یک طبقه اجتماعی در جامعه‌ای معیّن را بر اساس نوع عالی طبقه در مفهوم مارکس ساخت و آنگاه پدیده‌های واقعی جامعه مورد نظر را در انگاره طبقاتی مذکور داخل کرد و کوشید تا کارکرد آن شناخته شود.[10]

خصوصیات الگو[11]

کارکرد الگو عبارت است از کوشش برای ساده‌تر کردن و آسان‌تر فهماندن واقعیت از طریق تنظیم عناصر و وارد کردن نظمی در آن‌ها‌؛ مثلا می‌توان طرح منطقی روابطی را که بین برخی از عناصر یک سیستم وجود دارد، به‌شکل یک پیکره درآورد.

به‌نظر لوی اشتراوس (Claude Levi-Strauss: 1908-2009)، الگو، باید دارای سه خصوصیت عمده باشد:

1) ساخت مشخصات یک نظام را نمایش می‌دهد و از عناصر متعددی تشکیل یافته که تغییر در هر یک از این عناصر، باعث تغییر در سایر اجزا می‌شود.

2) برای هر الگوی مفروضی باید امکان ترتیب دادن سلسله تغییراتی باشد؛ که منتج به گروهی از الگوهایی از همان نوع شود.

بدین‌ترتیب خصوصیات بالا امکان این پیش‌بینی را به ما می‌دهد که بدانیم هرگاه یک یا چند عنصر الگو دچار تغییرات مشخصی شوند، الگو، چگونه واکنش نشان خواهد داد.

3) الگو باید چنان ساخته شود که بلافاصله تمام پدیده‌های مشاهده‌شده را قابل فهم سازد. از سوی دیگر تعریف الگوها باید صریح و جامع باشد تا عملیات ریاضی روی آنها امکان‌پذیر شود؛ ساخت الگوها نیز به هیچ‌وجه نباید پیچیده باشد.

انواع الگو[12]

باتوجه به رشد علوم، الگوها نیز دچار دگرگونی شده‌، ماهیّت الگوهای مورد استفاده تغییر کرده است.الگوهای اولیه علوم، تصاویر بسیار کلی و غیر ظریفی را نشان می‌داد که به رنگ و شعور عامیانه نزدیک بود.الگوها درمراحل پیشرفته‌تر دانش، منطقی‌تر هستند. چنان‌که در اکثر رشته‌های علمی الگوها، از الگوهای مبتنی‌بر شعور عامه به الگوهای نظری و تجریدی که خاصه از ریاضیات مدد می‌گیرد، تحول حاصل شده است.

در علوم اجتماعی اگر چه تحول عمیقی رخ نداده، لیکن کم و بیش، همان نوع تحوّل را می‌توان ملاحظه کرد و تحوّلی تدریجی از الگوهای مادی به الگوهای صوری، مشهود است:

  1. الگوی مادی (Material Model)؛ این الگو، نظام پیچیده‌تر را به‌صورت ساده‌تر نشان می‌دهد؛ با این‌همه باید واجد خصوصیات نظام پیچیده‌تر باشد. به‌طور کلّی در جامعه‌شناسی دو نوع الگوی مادی وجود دارد؛

الگوی مکانیک (غیر اندامی)؛ مثلا جامعه از نظر پیچیدگی، هماهنگی و ارتباط کارکردهای مختلف عناصر آن، به ساعت تشبیه شده است. مدل غیر اندامی، بعد از رنسانس نزد دانشمندان زیادی نظیر ماکیاولی (Nicolo Machiavelli: 1469-1527)، هابز (Thomas Hobbes: 1588-1679)، مونتسکیو (C.L. Montesquieu: 1689-1755)، آدام اسمیت (Adam Smith: 1723-1790) و حتّی کانت به‌کار رفته است.

الگوی اندامی (ارگانیک): این الگو، که اندام زنده، مخصوصا بدن انسان را الگو قرار می‌دهد، بیش از همه مورد استفاده واقع شده است. افلاطون، ارسطو و اسپنسر (Herbert Spencer: 1820-1903) چنین مدلی را به‌کار گرفته‌اند. اسپنسر از تشبیه جامعه در حدّ اعلا بهره جسته و مکتب اندام‌گرایی را در جامعه‌شناسی پایه‌گذاری کرده است. تقسیم جوامع، نزد دورکیم (Emile Durkheim: 1858-1917) بر اساس همبستگی‌های ارگانیکی و مکانیکی، که به‌ترتیب مبیّن جامعه صنعتی و ابتدایی هستند، همین معنا را تداعی می‌کند.

در عصر جدید، الگوهای مادّی قابل قبول دانسته نمی‌شوند؛ زیرا قیاس بین دو واقعیت که نهایتا از هم متمایز و کاملا متفاوتند،خطر پنهان شدن واقعیت جامعه را دربر دارد. به هر حال تشبیه در این موارد هیچ‌گاه کامل نبوده و جنبه‌های مهمی از حقیقت شی را مخفی می‌سازد. این خطر در الگوهای مادی حداکثر است.

  1. الگوی‌های صوری (Formal Model): این الگوها، ساخت نهادی و منطقی نسبتا ساده‌ای است که به‌طور ذهنی فراهم شده، اما دارای ویژگی‌های ساختی است که در نظام واقعی اصلی وجود دارد.[13]الگوی صوری برعکس الگوی مادی به‌کار تشبیه نمی‌آید و برای درک یک پدیده اجتماعی به مقایسه آن با پدیده‌ای از نوع دیگر متوسل نمی‌شود.در واقع مساله عبارت است از بازسازی واقعیّت در ذهن.چنین الگویی نوعی تجرید است؛ زیرا از واقعیت موجود و برخی ویژگی‌ها اخذ شده و به‌وسیله علایم و مفاهیم، نشان داده می‌شود و از این طریق تفسیر و تبیین منطقی واقعیت حاصل می‌شود.درباره یکی از انواع الگوی صوری می‌توان به الگوی ریاضی اشاره کرد، که کامل‌ترین نوع آن است و می‌توان آن‌را در شاخه‌های علمی گوناگون به‌کاربرد.[14]

کارکرد الگو

  1. استفاده از الگو به درک بهتر نظریه کمک می‌کند؛ لیکن باید وقتی از این قاعده استفاده کرد، که نظریه به‌قدر کافی گویا نباشد و الگو گویاتر از آن باشد.
  2. الگو که به‌نظر می‌رسد، رابطه بین دو واقعیت را تصویر می‌کند، ممکن است از طریق مشابهت، روابط نظری دیگری را به ما القا کند؛ مانند تطوّرگرایی اجتماعی که با تطوّرگرایی زیست‌شناسی مشابهت دارد.این نظریه، دانش ما را در مورد تکامل (که مفهومی زیست‌شناختی است)، به‌عنوان الگو برای فهم دگرگونی اجتماعی به‌کار می‌گیرد.اسپنسر معتقد بود که همه بخش‌های جهان (فیزیکی، زیست‌شناسی و اجتماعی)، برطبق اصول مشابهی تکامل می‌یابند.[15]
  3. مدل‌ها امکان محدوده‌ای از پیش‌بینی‌ها را می‌دهد که می‌توان آن‌ها را با آزمون‌ها تأیید نمود.[16]

تفاوت نظریه و الگو[17]

نکته دیگر، تمایز بین نظریه و الگوست که گاهی برخی صاحب‌نظران آن‌را نادیده می‌گیرند و بیشتر، آن‌ها را باهم به‌کار می‌برند و یا بدون تمایز، به‌جای یکدیگر استعمال می‌کنند.در حالی‌که تفاوت‌هایی بین آن‌ها وجود دارد.در حقیقت نظریه، بدون ارجاع به الگو، به‌شکل بی‌واسطه و مستقیم، امور اجتماعی را تبیین می‌کند.در حالی‌که الگو از طریق تشابه، به شناخت واقعیت کمک می‌کند و با برجسته کردن عنصر تشابه، درک روشن‌تری از شباهت میان واقعیت و مدل ذهنی فراهم می‌سازد.البته باید دانست که الگوی یک شیء برحسب تعریف، عین آن نیست؛ بلکه به شیء مورد نظر شباهت دارد.مثلا مدل یک کارخانه، صورت کوچک و فرضی از کارخانه ارائه می‌دهد.در علوم اجتماعی نیز الگوهایی براساس واقعیت می‌سازند و سپس روی میزان تطبیق آن با واقعیت بحث می‌کنند.مثلا "انسان اقتصادی"، الگوی فردی است که با امور اقتصادی برخوردی منطقی دارد؛ برای چنین الگویی مفروضاتی در نظر گرفته می‌شود؛ اما ممکن است تمام آن مفروضات، با واقعیت تطبیق نکند.پس در رابطه الگو و واقعیّت، باید به وجه تشابه کلّی آن‌ها توجه و از جزئیات صرف نظر کرد.

تفاوت الگو و مدل

درباره رابطه الگو و مدل باید گفت که اصطلاح انگلیسی Patternتوسط جامعه‌شناسان فرانسوی به شکل Modelبه‌کار گرفته می‌شود.[18] و در بسیاری از موارد و طبق نظر اکثر جامعه‌شناسان این دو واژه در یک معنی به‌کار می‌رود.

برخی بین این دو تفاوت‌هایی را قایل شده‌ و گفته‌اند که واژه Model کمی پیجیده‌تر از واژه Pattern است.[19] واژه Pattern بیشتر به "ساخت و روابط بین عناصر یک واقعیت"توجه دارد و طرح ساده شده‌ایی است که خطوط اساسی یک مجموعه اجتماعی و نسبت‌های موجود بین آن‌ها را مشخص می‌کند.[20]

واژه Patternبرای ساده‌تر و قابل‌فهم کردن پدیده‌ها، به تنظیم عناصر آن پدیده و ایجاد نظمی در آن‌ها، می‌پردازد و آن‌را به شکل یک طرح منطقی و یک پیکره در می آورد.[21] و به‌نوعی یک ابزار توصیف‌کننده است.

ارزیابی الگو

با توجه به کارکردهای الگو می‌توان پایه‌ای برای ارزیابی آن‌ها ایجاد نمود.بدین ترتیب با سوالات زیر می‌توان یک مدل را ارزیابی نمود؛

1- مدل تا چه اندازه واقعی است؟ تا چه اندازه می‌توانیم به آن به‌عنوان نمایشی از واقعیت تکیه کنیم .

2- مدل تا چه اندازه سودمند یا اکتشافی است؟ چقدر در کشف روابط واقعیت‌ها یا روش‌های جدید مفید است؟

3- سادگی و اقتصاد ابزارها و صرفه‌جویی مدل چقدر است؟[22]

در آخر باید گفت که تمام علوم برای درک بهتر و تفهیم آرا و نظریاتشان ناگزیر به استفاده از انواع الگو ها می‌باشند.

مقاله

نویسنده فاطمه عمو عبداللهي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

زندگی اجتماعی Social Life

رشد جمعیت

رشد جمعیت

No image

کارکردگرایی Functionalism

No image

الگو Pattern

Powered by TayaCMS