دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تنظیم خانواده Family Planning

No image
تنظیم خانواده Family Planning

كلمات كليدي : تنظيم خانواده، كنترل جمعيت، باروري، زاد و ولد، جمعيت شناسي

نویسنده : فاطمه امين پور

باتوجه به اهمیت تنظیم خانواده و آثار و پیامدهای ناشی از آن بر ساختار جمعیتی هر جامعه، تنظیم خانواده در علوم اجتماعی ـ‌به‌خصوص در شاخه جمعیت‌شناسی‌- نظریات بسیاری را به‌خود اختصاص داده و مورد بحث و گفتگوی فراوان واقع شده است.

تنظیم خانواده به تصمیم‌گیری اندیشمندانه، داوطلبانه و مسئولانه زوجین بر پایه کسب آگاهی و نگرش صحیح در زمینه ارتقاء سلامت و بهزیستی خانواده تلقی می‌شود. تنظیم خانواده به اجتناب از بارداری‌های ناخواسته و برنامه‌ریزی نشده اطلاق می‌شود. تنظیم خانواده همیشه مترادف با کاهش موالید نیست، بلکه به این معناست که زوجین با در نظر گرفتن کلیه جوانب و پس از کسب آگاهی‌های روانی، اجتماعی و اقتصادی در شرایطی که سلامتی خانواده و جامعه مدنظر قرار گیرد، در مورد زاد و ولد تصمیم‌گیری کنند؛ تا بدین‌وسیله علاوه‌بر تولد نوزاد سالم و تأمین سلامت مادر، شرایط مناسب برای رشد و پرورش کودک در آینده نیز تأمین گردد.[1]

طی جریان تنظیم خانواده تغییرات و اصلاحات مشخصی در نحوه باروری پیدا می‌شود که خود بُعد محدودتر خانواده و میزان پایین باروری را بر جا می‌گذارد.[2]

باروری با تنظیم خانواده متفاوت است؛ زیرا باروری یکی از متغیرهای جمعیتی است که نقش عمده‌ای در افزایش جمعیت بازی می‌کند؛ اما تنظیم خانواده، به توازن بین میزان مرگ‌ومیر و میزان موالید توجه دارد.

تنظیم خانواده در واقع یکی از روش‌ها و طرق موجود برای کنترل جمعیت محسوب می‌شود و در ذیل روش‌های کنترل جمعیت قرار می‌گیرد. تنظیم خانواده در سطحی محدودتر یعنی خانواده به کنترل میزان باروری می‌پردازد، درحالی‌که کنترل جمعیت کنترل را در سطحی گسترده مثل سطوح ملی و جهانی مد نظر قرار می‌دهد.

برخلاف دوران تاریخی پیش از آغاز سال میلادی که جمعیت جهان در زمانی بسیار طولانی با رشدی بسیار اندک (نزدیک به صفر) افزایش یافته بود، اما از آغاز تاریخ میلادی، جمعیت جهان با سرعت بسیاری افزایش یافته، به‌طوری‌که در اواخر سده 18 به 900 میلیون، در یک سده بعد به 1600 میلیون و سپس یک سده دیگر به 6000 میلیون نفر بالغ شده است. امروزه سرعت افزایش جمعیت جهان بسیار زیاد است. منابع مختلف نشان می‌دهد که جمعیت جهان تا اوایل سال میلادی هر 35 هزار سال یک‌بار، به دو برابر افزایش می‌یافت، اما از این تاریخ تا میانه‌های سده 17 هر 1500 سال یک‌بار، دو برابر می‌شد. از این پس زمان دو برابر شدن جمعیت کاهش یافته و به 170، 107، 49 و 44 سال رسیده است. امروزه جمعیت جهان هر 43 سال دو برابر می‌شود.[3]

موضوع تنظیم خانواده ـ‌به‌خصوص پس از جنگ جهانی دوم‌ـ‌ پس از توجه دولت‌ها به‌منابع زیستی و آهنگ افزایش آن و مقایسه این آهنگ با آهنگ افزایش جمعیّت مطرح شد.[4] در واقع توجه به رشد جمعیت به‌عنوان یک مسئله اجتماعی زمینه توجه به کنترل جمعیت را فراهم ساخت. تنظیم خانواده که یکی از طرق موجود برای کنترل جمعیت است، به‌عنوان راهبرد اساسی در جهت کاهش رشد جمعیت مورد استفاده قرار گرفت. بنابراین برنامه‌های تنظیم خانواده طی قرن بیستم متداول شده و تاریخچه آن به این دوره باز می‌گردد. به‌دنبال افزایش جمعیت جهان طی قرن بیستم، تنظیم خانواده در بعضی جوامع، یک حرکت اجباری شد. اولین کشورهایی که به مسئله تنظیم خانواده پرداختند، کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته بودند؛ یعنی کشورهایی که در آنها مرگ‌ومیر هم کم بود.[5]

در ایران نیز هرچند که تنظیم خانواده از سال‌های قبل از انقلاب مورد توجه بود؛ اما برنامه‌های تنظیم خانواده و کنترل (کاهش) جمعیت از سال 1368 به‌صورت رسمی و علنی مورد توجّه قرار گرفت.

تناسب رشد جمعیت و رشد اقتصادی

هرچند از نرخ رشد جمعیت جهان از گذشته‌های دور تا به امروز اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما مطالعات جمعیت‌شناسی حاکی است که جمعیت جهان به‌سرعت افزایش یافته است. این افزایش ناگهانی جمعیت، پیامدهای بسیاری را با خود به همراه دارد. نوع برخورد دولت‌ با این پدیده (که در شکل سیاست‌های جمعیتی خود را نشان می‌دهد) یکی از مباحث مهم در این مورد است. در سال‌های اخیر، افزایش جمعیت جهان که در برخی کشورها، دارای میزان بسیار شدیدی بود، توجه مقامات دولتی را به‌خود جلب ‌کرده و در شکل کنترل جمعیت و اتخاذ برنامه تنظیم خانواده، خود را نشان داده است.

افزایش جمعیت اگر با رشد اقتصادی متناسب همراه باشد، مسئله‌ای را مطرح نمی‌سازد. اما در اکثر کشورهای جهان (به‌خصوص در کشورهای در حال توسعه)آهنگ افزایش جمعیت با آهنگ رشد اقتصادی فاصله زیادی دارند و جمعیت این کشورها اغلب با فاصله‌ای شگرف جلوتر از سیر رشد اقتصادی به پیش می‌تازد.[6]

نظریات جمعیت‌شناسی

از لحاظ قدمت، بحث سیاست‌های جمعیتی و ضرورت توجه به آن، سال‌هاست که مورد بحث علمای جمعیت‌شناسی قرار گرفته است؛ به‌طوری‌که حتی می‌توان سابقه آن‌را به دوره باستان و نظریات افلاطون و ارسطو رساند. لکن آهنگ کند رشد جمعیت در آن ایام ضرورت عملی این ایده را آشکار نکرد.[7]

در حوزه جمعیت‌شناسی، اندیشه‌ها و نظریات جمعیتی مختلفی وجود دارد که تنظیم جمعیت نیز برخاسته از آن‌هاست. نظریات مطرح در زمینه جمعیت به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

  1. افزایش جمعیت(Populationist)؛ گروهی از نظریه‌پردازان جمعیتی، افزایش جمعیت را مایه برکت و فراوانی، منشأ قدرت و محرک اصلی پیشرفت و ترقّی اقتصادی می‌دانند. از این گروه با عنوان طرفداران ازدیاد جمعیت یا حامیان افزایش موالید (Pro-Natalist)، تعبیر می‌شود.[8] این نظریه بیشتر در قدیم‌الایام طرفدارانی داشته است و حامیان آن با توجه به اینکه قدرت یک قوم را به واسطه کثرت جمعیت آن می‌پنداشته‌اند؛ با تحدید نسل، مخالف و از افزایش جمعیت یک قوم یا یک کشور، جانبداری می‌کردند. این گروه شامل مبلغان مذهبی و نیز فرمانروایان و قدرت‌طلبان بودند.[9]
  2. محدودیت جمعیت(Restrictionist)؛ گروهی دیگر از جمعیّت‌شناسان، زیادی جمعیت را موجب به‌هم‌خوردن تعادل و هماهنگی بین امکانات زندگی و تعداد نفوس و نیز موجب افزایش فقر و انهدام بشریّت تلقّی کرده‌اند. این گروه را نیز طرف‌داران محدودیت جمعیت و یا مخالفان افزایش موالید (anti-natalist) می‌نامند.[10]

مالتوس (Thomas Robert Malthus: 1766-1834)، از جمله این نظریه‌پردازان است. به‌کارگیری سیاست‌های جمعیتی و تنظیم خانواده ناشی از نظریات مالتوس است. تنظیم خانواده و جمعیت در راستای سیاست کاهش جمعیت از دوره مالتوس آغاز گشت. در این دوره این تفکر تقویت گشت که افزایش جمعیت نسبت به افزایش مواد غذایی بیشتر شده است. بنابر عقیده مالتوس سیر افزایش جمعیت در جهان به‌شکل تصاعد هندسی (8،6،4،2،1، ...) و افزایش مواد غذایی به شکل تصاعد عددی (5،4،3،2،1، ...)، است. بنابراین از دیدگاه مالتوس، افزایش جمعیت، جوامع را با مشکل مواجه خواهد ساخت. با این نظریه، کنترل جمعیت مورد توجه جوامع قرار گرفت.[11]

  1. تثبیت جمعیت(Stationarists)؛ گروه سومی نیز در مخالفت با هر دو نظریه، به لزوم تثبیت شمار جمعیت و جلوگیری از تغییرات آن (چه در جهت کاهش و چه افزایش) معتقدند. این گروه را به طرفداران تثبیت جمعیّت می‌شناسند.[12] قائلین به این قول معتقدند دگرگونی‌های جمعیت نظام اجتماع را به‌هم می‌زند و باید جمعیت در اندازه موجود باقی بماند. آدام اسمیت (Adam Smith: 1723-1790)، جان استوارت میل (John Stuart Mill: 1806-1873) و اسپنسر (Herbert Spencer: 1820-1903) از جمله متفکران این دیدگاه هستند. از منظر آنان، اگر جمعیت از حالت تعادل خارج شود، مکانیزم‌های خودکاری وجود دارد که بر اثر به‌کار افتادن آن‌ها، جمعیت دوباره خود، به وضعیّت تعادل باز می‌گردد.[13]
  2. حد متناسب جمعیت(Optimalists)؛ دسته چهارم نیز به قول خویش عاقلانه‌ترین و منطقی‌ترین راه را برگزیده و در پی حد متناسب جمعیتی هستند.[14] دیدگاه این دسته از نظریه‌پردازان، به نظریه جمعیت متناسب شهرت دارد. اساس این نظریه بر این اصل مهم بنا نهاده شده است که «رشد جمعیّت تا حدّی نافع و سودمند است و بعد از آن مضرّ و صدمه‌آفرین است». هرگاه جامعه به‌لحاظ درآمد سرانه، تولید، سطح زندگی، رفاه و اشتغال کامل در سطح بالا واقع شود، می‌توان گفت که این جامعه از جمعیّت متناسب یا اُپتیمم برخوردار است.[15] این نظریه برخلاف دیگران اعتقاد دارد که آنچه برای جامعه مهم است تناسب جمعیتی است، حال ممکن است این تناسب با افزایش جمعیت تأمین گردد و یا با کاهش جمعیت؛ باید سعی شود تا تناسب جمعیتی به‌هم نخورد.

از کسانی که موافق این عقیده دانسته شده‌اند، ابن‌خلدون (Ibn Khaldoun: 1332-1406)، است. ضمن اینکه این قول در میان اندیشمندان متأخّر غرب،‌ نظیر ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau: 1712-1778)، نیز طرفدارانی را معطوف خود ساخته است.[16]

روش‌هاى پیشگیری از باروری[17]

یکی از موضوعات جدید در جمعیت‌شناسی مسئله اندازه‌گیری و کنترل باروری است که حدود 40-30 سال از طرح آن می‌گذرد. دست‌یابی به تسهیلات مدرن پیشگیری، به اوائل دهه 1950 برمی‌گردد.

هر عمل و مانعى که باعث جلوگیرى از پیوند (لقاح) تخمک زن و اسپرم مرد گردد، به‌عنوان روش جلوگیرى از باردارى تلقّى مى‌شود. روش‌هایى که تاکنون براى جلوگیرى از حاملگى به‌صورت فیزیکى و کلینیکى شناخته شده‌اند و به‌صورت تاریخى، قابل استفاده همگان بوده‌اند؛ صرف‌نظر از عوارض و پیامدهاى ناخواسته احتمالى آن‌ها، به 4 دسته تقسیم مى‌شوند:

الف) روش ممانعت از آزاد شدن تخمک زن؛ راه‌هایی که در آن‌ها به‌وسیله مواد شیمیایی و یا طبیعی، محیط داخلی رحم را به‌گونه‌ای درمی‌آورند که اسپرم‌ها در آنجا کشته شوند و پیش از رسیدن به تخمک، قابلیت تولید مثل را از دست بدهند. مانند استفاده از قرص‌هاى خوراکى داراى یک یا دو نوع هورمون، هورمون‌هاى تزریقى و کپسول‌هاى کاشتنی.

ب) روش‌هاى مکانیکى؛ در این روش‌ها بر سر راه اسپرم و حرکت آن در داخل رحم و لقاح با تخمک، مانع ایجاد مى‌شود؛ که شامل ابزارهاى داخل رحمى (مانند انواع آى.یو.دى)، انواع پوشش‌هایى که مردان یا زنان از آن‌ها استفاده مى‌کنند، جلوگیرى از آزادسازى اسپرم در داخل رحم (عزل) و انواع داروها و موادى است که باعث کشته شدن پیش از لقاح اسپرم مى‌شود.

ج) روش‌هاى طبیعى؛ با اطلاع از عمر محدود تخمک و اسپرم و عدم نزدیکى در زمان حیات موقّت تخمک و آگاهى از سپرى شدن حیات تخمک، مى‌توان در این فاصله، مبادرت به مقاربت نمود، بدون اینکه لقاحى صورت بگیرد.

د) روش‌هاى جراحى؛ با استفاده از عمل جراحى و بستن لوله‌هاى انتقال تخمک در زن و لوله‌هاى انتقال اسپرم در مرد، مى‌توان مانع از عمل لقاح شد.

آموزش فرهنگ تنظیم خانواده[18]

در جهت اجرای برنامه تنظیم خانواده در جامعه، فعالیت‌های زیر می‌تواند این برنامه را با موفقیت بیشتری روبه‌رو کند:

  • آموزش نوجوانان و جوانان؛
  • مشاوره پیش از ازدواج (مثل مشاوره ژنتیکی)؛
  • مشاوره بعد از ازدواج (در زمینه روش‌های کنترل بارداری)؛
  • آموزش در زمینه تعداد مناسب فرزندان؛
  • آموزش و ارائه مراقبت‌های حین بارداری و پس از آن؛
  • ارائه خدمات واکسیناسیون کودکان؛
  • آموزش در مورد تغذیه مناسب؛
  • آموزش در مورد تربیت فرزندان؛
  • آموزش در مورد برخورد مناسب با بیماری‌های کودکان؛
  • آموزش اقتصاد خانواده؛
  • مشاوره افراد نابارور.

نتایج تنظیم خانواده

تنظیم خانواده تأثیر به‌سزایی بر کیفیت زندگی، سلامت خانواده، بهره‌مندشدن از سطح زندگی و استفاده بهتر از توانایی‌های افراد و اعضای درون خانواده دارد. این جریان، می‌تواند از بسیاری از مرگ‌ومیرها جلوگیری و سلامت مادران و کودکان را تضمین کند.‌ فاصله‌گذاری به‌موقع، تأثیر شگرفی بر سلامت مادران و اطفال دارد.[19]

اجرای برنامه تنظیم خانواده نه‌تنها در خانواده‌ها، بلکه در جامعه نیز نتایج بسیار خوبی را بر جای می‌گذارد. به‌طور کلی نتایج برنامه تنظیم خانواده را می‌توان شامل موارد زیر دانست:[20]

  • کاهش مرگ‌ومیر و آسیب‌پذیری کودکان در برابر بیماری‌ها؛
  • کاهش مرگ‌ومیر مادران به‌علل ناشی از بارداری و زایمان؛
  • پیشگیری و تشخیص زودرس سرطان‌های شایع زنان؛
  • کاهش میزان سقط جنین (با پرهیز از ایجاد کودکان ناخواسته)؛
  • داشتن فرزند به تعداد و فاصله سنّی مناسب و دلخواه؛
  • تعیین سن زایمان؛
  • هماهنگی با برنامه‌های رشد جمعیت، متناسب با توسعه همه‌جانبه در جامعه؛
  • تضمین ثبات خانواده؛
  • حفظ و ارتقاء سلامت جسمی، روانی و اجتماعی در خانواده؛
  • ایجاد شرایط مناسب برای تعلیم و تربیت مناسب فرزندان؛
  • افزایش مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی-اجتماعی؛
  • بهبود شرایط اقتصادی خانواده.

 

مقاله

نویسنده فاطمه امين پور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS