كلمات كليدي : ساختار فرهنگي، تعداد جمعيت، تراكم جمعيت، پايگاه اجتماعي، رسانه هاي جمعي، نظام آموزشي، اديان و فرهنگ هاي ملي
نویسنده : مصطفي همداني
ساختار فرهنگی عبارت است از چگونگی درکنار هم بودن و تعامل نهادهای فرهنگی یک جامعه که برونداد کارکردی آنان نیز متأثر از عواملی از جمله همین چگونگی است.
رابطه جمعیت و ساختار فرهنگی، یک رابطه دوسویه و تعاملی است. بنابراین، تحلیل این مسأله نیز محتاج بحثی دووجهی است؛ یعنی تأثیر ساختار فرهنگی بر جمعیت و نیز تأثیر جمعیت بر ساختار فرهنگی.
تأثیر ساختار فرهنگی بر جمعیت
ساختار فرهنگی به طور کلی به دو صورت بر جمعیت اثر میگذارد: تغییر در تعداد جمعیت، تغییر در تراکم جمعیت.
1) ساختار فرهنگی و تعداد جمعیت؛ ساختار فرهنگی از عوامل اساسی است که به عنوان پشتوانه سیاستهای جمعیتی میتواند نقش اساسی در کنترل جمعیت را ایفا کند؛ زیرا گرچه رشد تکنولوژی با تولید وسایل جلوگیری و روشهای نوین سقط جنین به کنترل جمعیّت کمک کرده است، اما در کنار این سیاستهای جمعیتی، نوسازی فرهنگی- اجتماعی است که میتواند بهعنوان عامل اصلی، جمعیت را کنترل کند؛ زیرا تکنولوژی بیشتر در کنترل مرگومیر و رشد جمعیت موثر بوده اما در کاهش آن، تأثیر اساسی با انقلاب فرهنگی و اشاعه هنجارهای فرهنگی نو است.[1]
در تبیین این اهمیت، میتوان به تحلیل تفاوت آماری افزایش جمعیت در کشورهای توسعهیافته که به پشتوانه نوسازی فرهنگی به کنترل جمعیت پرداختهاند و کشورهای درحال توسعه که کمتر از این پشتوانه بهرهمند هستند پرداخت:
میزان موالید در کشورهای پیشرفته 12 در هزار است درحالی که در کشورهای کمتر پیشرفته 32 در هزار است. بر این مبناست که گفته شده مدت دو برابر شدن جمعیت کشورهای پیشرفته 264 سال است اما دو برابر شدن جمعیت در کشورهای کمتر پیشرفته در طی 31 سال صورت میگیرد. در پاسخ به این پرسش که چرا چنین عدم توازنی در بین کشورهای جهان به وجود آمده است، پاسخهای متعددی ارایه شده است. شاید بتوان روی این نکته تأکید کرد که جریان انتقال جمعیت و بهعبارتی رشد و کاهش جمعیتی در کشورهای صنعتی جهان برخاسته از متن و ساختار درونی جوامع صنعتی بوده، ولی در کشورهای در حال توسعه رشد جمعیت مسئلهای خودجوش و درونزا نبوده است بلکه بدون آمادگی قبلی از خارج این وضعیت به آنها تحمیل شده است. کنترل جمعیت و برقرار کردن تعادل بین میزان موالید و مرگومیر نیازمند یک حرکت و انقلاب فرهنگی است؛ بهخصوص کنترل موالید که شدیداً متأثر از رویکردهای ارزشی و فرهنگی جامعه است. اما چنین حرکتی در این کشورها به وجود نیامده است. شاید به تعبیری بتوان گفت که کنترل مرگومیر حاصل انقلاب علمی و تکنولوژی است که مرز و جغرافیای خاصی را نمیشناسد ولی کنترل موالید نیازمند انقلاب فرهنگی و اجتماعی است که در جبر مرزهای جغرافیایی خاصی قرار میگیرد. از طرفی انقلابهای علمی و تکنولوژیکی میتوانند به سرعت حادث شوند و اشاعه پیدا کند ولی انقلابهای اجتماعی و فرهنگی نیازمند زمان طولانی هستند. چون در یک مدت کوتاه نمیتوان عادات، هنجارها و قالبهای فکر را تغییر داد.[2]
ساختار فرهنگی به چند گونه بر تعداد جمعیت اثر میگذارد:
الف) پایگاه اجتماعی و تعداد جمعیت؛ یافتههای پژوهشی نشان دادهاند که میان پایگاه اجتماعی فرد و میزان باروری ارتباط وجود دارد. افراد طبقات پایین بیش از افراد طبقات متوسط و طبقه بالا، به داشتن فرزندان متعدد گرایش دارند. میزان زاد و ولد بالا، عمدتاً در میان روستاییان و افرادی که سطح تحصیلات بالایی ندارند، بیشتر است. میزان زاد و ولد در میان خانوادههای شهری تحصیلکرده پایین است.[3]
ب) تاثیر رسانههای جمعی بر تعداد جمعیت؛ نحوه گذراندن ساعتهای فراغت و نقشی که وسایل ارتباط جمعی (رادیو، تلویزیون، مطبوعات و ...) با توجه به محتوای فرهنگی- هنری و پیامی که در جامعه دارا بوده و ایفا میکنند میتواند در استنباط مردم و خانوادهها نسبت به باروری، ازدواج، اشتغال و بهداشت و درمان مؤثر باشد و آنان را بهسوی رفتارهای مورد انتظار و مطلوب در این زمینهها سوق دهد. چنانچه برنامهها و مطالبی در جهت باروی اندیشیده شده توسط این وسایل ارتباطی به مردم ارائه شود، به سیاست جمعیت و کنترل باروری و تنظیم خانواده کمک بزرگی خواهد شد.[4]
ج) نظام آموزشی و مسأله تعداد جمعیت؛ با پیشرفت و توسعه سواد و آموزش، هر سال تعداد بیشتری از کودکان، نوجوانان و جوانان به دبستان و دبیرستان و دانشگاه راه مییابند. این مؤسسات بهترین مکان جهت آشنا کردن دانشآموزان و دانشجویان با مسائل جمعیت و خانواده است.[5]
د) تساوی حقوق و ارزش زن و مرد و مسأله تعداد جمعیت؛ از نتایج این تساوی بین زنان و مردان آن است که رفتار قدیمی و اندیشه کهن برتری فرزند پسر به دختر رفتهرفته پایان مییابد و زوجین به خاطر و در جهت ترجیح جنس نوزاد تعداد موالید خود را افزایش نمیدهند. در آمارهای منتج از بررسیهای جمعیتی مشاهده شده است که برخی زوجین بهخاطر داشتن یک پسر باروری خود را تا حد 7 یا 8 زایمان رساندهاند.[6]
ه) ادیان و فرهنگهای ملی و مساله تعداد جمعیت؛ بر اساس این نظریه، کره زمین به طور نامحدود دارای امکانات و منابع لازم جهت حیات و رفاه انسانی است و نباید از این بابت بیم به خود راه دهیم. میتوان گفت که اکثریت قریب به اتفاق ادیان و مذاهب در این دسته قرار دارند. دین یهود پیروان خود را به افزایش جمعیت و پراکنده شدن در سراسر گیتی تشویق میکند. در دین زرتشت ازدواج همگانی و داشتن فرزندان نیکپرورش و آموزشدیده جزو مفاخر به شمار رفته است. به گفته هرودوت (مورخ یونانی) ایرانیان باستان به داشتن فرزندان بسیار، تمایل داشتند و شاهان به خانوادههای با بیشترین تعداد فرزند (بهخصوص پسر) هدایایی ارسال میکردند. دین مسیح نیز (علیرغم خودداری کشیشان کاتولیک از زناشویی) به طور کلی ازدواج و افزایش جمعیت را سفارش میکند و حتی امروز هم برخی کشورها و جوامع کاتولیکمذهب، مانند کشورهای امریکای لاتین، دارای میزانهای افزایش جمعیت بالایی هستند.
دین اسلام نیز با افزایش جمعیت موافقت دارد و بهویژه با فرزندکُشی به جهت بیم از فقر و تنگدستی مبارزه کرده و آن را گناهی بزرگ دانسته است.[7] البته از نظر نویسنده، دین اسلام همواره دین علم و عقل است و دستورات اسلامی نه قابل تحلیلهای تنگنظرانه مخالفین کنترل جمعیت است و نه الگوهای از پیشدوخته جاری در پارادایم مسلط در مسأله کنترل جمعیت میتواند بر قامت بلند آن روا باشد. که در بخش "تحلیل انتقادی" مقاله "راههای محدود کردن رشد جمعیت و اثرات اجتماعی آن"، به این مطلب پرداخته شده است.
علاوهبر نظریات منتج از ادیان، در جوامع مختلف و امپراطوریهای روم و ایران، جمعیت زیاد معادل داشتن ارتشی عظیم تلقی میشده و به وسعت سرزمین و عظمت کشور کمک میکرده است. در قرون وسطی که موج مرگومیر ناشی از قحطی، شیوع بیماریهای مهلک، و جنگ و ستیز، تعداد بسیاری از جمعیت آن زمان را نابود کرد، به طور طبیعی اراده به زاد و ولد و افزایش جمعیت، بر خانوادهها و جوامع حاکم شد.[8]
2) ساختار فرهنگی و تراکم جمعیت؛ برخی از عوامل فرهنگی که میتوانند دارای آثار بلندمدت بر روی تراکم جمعیت باشند را میتوان به شکل زیر مورد بحث قرار داد:
الف) علل مذهبی؛ از دیرباز نقش مذهب و علایق دینی مردم در تجمع جمعیتها حول محور زیارتگاهها و اماکن مقدسه بسیار مهم بوده است شهرهایی چون قم و مشهد در ایران یا مکه و مدینه در عربستان که به شهرهای مذهبی شهرت دارند از این جملهاند.[9]
ب) تأسیس مدارس، دانشگاهها و سایر مراکز فرهنگی؛ ایجاد اینگونه مراکز نیز یکی دیگر از عوامل افزایش تراکم جمعیت است. بدین معنا که همواره شهرهای کوچک و بزرگی که از امکانات متنوع آموزشی، کتابخانه و سالنهای سینما و تئاتر برخوردار بودهاند جوانان مشتاق به تحصیل و آموزش علوم و فنون را به خود جذب کردهاند.[10]
تأثیر جمعیت بر ساختار فرهنگی
همانطور که ساختار فرهنگی بر جمعیت اثر میگذارد، از آن نیز در موارد زیر اثر میپذیرد:
- تأثر از عوارض فرهنگی شهرنشینی حاصل از کثرت جمعیت؛ آغاز تاثیرپذیری مذکور، با شهرنشینی است؛ زیرا از طرفی «از ویژگیهای مهم جمعیت جهان گرایش مستمر آنان به سمت زندگی شهرنشینی است.»[11] در دهههای اخیر، رشد جمعیت شهری جهان، سرعتی نزدیک به دو برابر سرعت رشد جمعیت کل را داشته است[12] و از طرف دیگر، شهر محل تلاقی و برخورد فرهنگها، ارزشهای اجتماعی، عقاید و باورهای مذهبی گروههایی است که در آن زندگی میکنند. سرعت افزایش جمعیت، بهویژه از طریق مهاجرت، استحاله و جذب خردهفرهنگها در فرهنگ غالب شهری را مشکل میسازد و موانع جدیتری را بر سر راه همنوایی و وفاق اجتماعی قرار میدهد. چهبسا با بزرگتر و پرجمعیتتر شدن شهرها دامنه آشناییها کاهش یافته و کنترل اجتماعی سست و بیاعتبار میشود. قوانین و مقررات مدنی نیز نمیتواند آنگونه که باید روابط اجتماعی را تنظیم، هدایت و کنترل کند. نتیجه چنین وضعی فساد، تباهی و تجاوز به حقوق دیگران خواهد بود. رواج حاشیهنشینی و شکلگیری محلات فقیرنشین پیرامونی شهرها، از دیگر مسایل پیچیده شهری است که به ایجاد فرهنگ خاصی به نام "فرهنگ فقر" منجر میشود. امروزه جوانان در نقاط شهری، بهویژه در شهرهای بزرگ، بسیار آسیبپذیرند و بیش از دیگران تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و بهویژه از هم پاشیدگی خانواده، اضمحلال ارزشهای سنتی و بحرانهای اقتصادی و بیکاری قرار میگیرند و به همین دلیل بیش از سایر گروهها در معرض خطرهای اجتماعی، فشارهای زندگی و بحرانهای روحی و روانیاند.[13]
- تضعیف کیفیت آموزش و پرورش؛ تعداد اطفالی که هر سال باید در حول و حوش هفتسالگی به مدرسه بروند تابع سطح باروری و موالید حدود هفتسال قبل از ثبتنام آنان است. بهعلاوه افرادی که هر سال در کلاسهای بالاتر و مراتب تحصیلی بالاتر به تحصیل اشتغال دارند نیز تابع تعداد موالید و باروری سالهای گذشته است. ضمناً باید توجه داشت که ارتقاء یک گروه از کلاس و مرتبهای به کلاس و مرتبهای بالاتر فقط نتیجه مساعی فراگیری بهتر دروس و موفقیت در امتحانات نیست بلکه احتمال بازماندگی و بقا از سنی و سن بالاتر نیز نقش مهمی در این زمینه دارد. همانطور که احتمال بقا از تولد تا هفتسالگی نیز در حجم ثبتنامها و دانشآموزان سال اول ابتدایی مؤثر است. مثلاً اگر در کشوری تقریباً تمامی موالید، در نتیجه بهداشت و درمان پیشرفته، به هفتسالگی برسند، حجم و تعداد دانشآموزان ثبتنام کننده در سال اول ابتدایی، از کشوری که درمان و بهداشت عقبماندهای دارد بسیار بیشتر است. و حقیقت دیگری که باید بدان توجه داشت این است که پدران و مادران تحصیلکرده، این خصوصیت سواد و آموزش خود را به طور یقین به فرزندان خود منتقل میسازند، بدین ترتیب در طول یک نسل میزان باسوادی کودکان و نوجوانان به صددرصد میل میکند و در نتیجه این رفتار و گرایش به سواد و آموزش و پرورش کامل و همهگیر، بار و فشار بر سیستم آموزش و پرورش از لحاظ تعداد مدارس، آموزگار و دبیر رو به افزونی خواهد گذاشت. از طرف دیگر روشها و سنجههای آموزشی (مثلاً نسبت دانشآموز به معلم در یک کلاس) نیز خواهناخواه باید بهبود یابد که این خود باعث نیاز بیشتر به فضاهای آموزشی و تعداد آموزگار، دبیر و استاد و سرانجام کادر آموزشی میگردد. علاوهبر این تحولات و تغییرات فزاینده نیز، باید لزوم توزیع عادلانه و متعادل فضاها و کادر آموزشی در نواحی شهری و روستایی و در متن سیاستها جمعیت و توسعه مورد نظر قرار گیرد.»[14] این عوامل همگی سبب افت کیفی در آموزش و پرورش خواهند بود.
- جوان بودن جمعیت و عوارض فرهنگی آن؛ پدیده جوانی جمعیت، پدیدهای است که جهان سوم با آن مواجه است و میزان جمعیت جوان در این کشورها تقریباً دو برابر کشورهای صنعتی است.[15] از طرف دیگر، جمعیت جوان نیاز به نگهداری و آموزش و پرورش دارد و در ضمن در خلال این دوره اعضای آن از نظر اقتصادی مولد نیستند. در واقع، در بسیاری از کشورهای جهان سوم تعداد بسیار زیادی از کودکان یا به کار تمام وقت اشتغال دارند یا به صورت "کودکان ولگرد" با گدایی زندگی سختی را میگذرانند. هنگامی که اینگونه کودکان به سن بلوغ میرسند اکثراً بیکار یا بیخانمان میشوند و یا هر دو.[16] البته نباید از نظر دور داشت که جمعیت جوان، خود یک فرصت است برای هر نوع رشد و توسعه مادی و انسانی؛ اما در این بخش، تنها به جنبههای چالشی این پدیده پرداخته شد.