دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جمعیت و مسکن Population and Dwelling

جمعیت و مسکن Population and Dwelling
جمعیت و مسکن Population and Dwelling

كلمات كليدي : جمعيت، مسكن، اهميت مسكن، توزيع جمعيت برحسب مسكن، تقاضاي مسكن

نویسنده : مريم اميني يخداني

واژه "Population" در لغت به معنی نفوس، مردم و جمعیت و "Dwelling" به معنی خانه، آپارتمان و ... یا مکانی که شخص در آن زندگی می‌کند، به کار رفته است.[1] واژه "مسکن" یک مفهوم آماری است شامل محل زندگی و سکونت یک یا چند خانوار، و "واحد مسکونی" عبارت است از یک ساختمان یا قسمت مستقلی از ساختمان که محل سکونت یک یا چند خانوار معمولی باشد. مسکن و واحد مسکونی ممکن است به صورت انفرادی باشد یا جمعی، یعنی یک یا چند خانوار یک یا چندنفری را دربر گیرد.

مسکن انسان در شرایط ابتدایی بر بالای درختان جنگل و شکاف سنگ‌ها و غارها بوده، در دوران کوچ‌نشینی درون سیاه‌چادرها و آلاچیق‌ها زندگی کرده، در روستاها بر کلبه‌ها و خانه‌ها مسکن داشته و در شهرها درون اتاق‌ها و آپارتمان‌ها روزگار گذرانیده است.[2]

انواع مسکن

علاوه بر مساکن شهری و روستایی، در مفهوم اخص و جدید، نوع مسکن انسان یا تک‌واحدی و مستقل است یا آپارتمانی.

آمارگران و جمعیت‌شناسان اصطلاح "مسکن تک‌واحدی" یا واحد مسکونی را برای سکونت یک خانوار -حتی اگر یک اتاق و محل سکونت یک نفری باشد- به کار می‌برند؛ و منظور از "خانه آپارتمانی"، عبارت است از ساختمانی با سه یا بیشتر از سه واحد زندگی، دو یا سه طبقه در زیر یک سقف واحد که برای سکونت دو یا چند خانوار تخصیص داده شده باشد.[3]

اهمیت مطالعه مسکن جهت رفع مشکلات آن

ارائه راه‌حل مناسب برای تامین مسکن، بر اساس ضوابط و ملاک‌های جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی امکان‌پذیر است. در واقع حل مشکل مسکن بدون توجه به ویژگی‌های جمعیتی یک کشور اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است. زیرا شاخص‌های جمعیتی نظیر تعداد و روند افزایش جمعیت، ساخت آن، درجه عمومیت و پیشرسی ازدواج، مهاجرت و حرکات داخلی جمعیت، نوع و ترکیب وسعت خانوار و چگونگی تغییر و تحول آن، نحوه پراکندگی جمعیت، وضعیت اشتغال و فعالیت و امکانات و توان‌های جامعه، مستقیماً بر حدود نیاز به مسکن تاثیر می‌گذارند و به همین جهت شناخت جمعیت و ویژگی‌های آن گام نخست در رفع این مشکل محسوب می‌شود. از سوی دیگر، شناخت هنجارهای سکونت و توجه به ویژگی‌های فرهنگی مناطق مختلف و نیز بررسی شرایط اقلیمی و محیطی به لحاظ تاثیرگذاری بر استحکام بنا و ساختمان و مقاومت در برابر بلایای طبیعی نظیر زلزله، سیل، بالا آمدن آب دریا و ... موجب می‌شود که الگوی مناسب مسکن برای مناطق مختلف بر اساس ملاک‌های یادشده طرح‌ریزی گردد.[4]

توزیع جمعیت و خانوار برحسب مسکن

وضع مسکن ارتباط مستقیمی با جمعیت دارد. به همین جهت در مطالعات و آمارگیری‌های ‌جمعیتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

شاخص‌های مسکن به سه گروه تقسیم می‌شود: شاخص کیفیت مسکن، شاخص تراکم سکونتی و شاخص نحوه تصرف واحد مسکونی.

الف) کیفیت مسکن؛ در کیفیت مسکن سه شاخص ذیل مورد ارزیابی قرار می‌گیرد:

. مصالح عمده به کار رفته در ساختمان؛ در بررسی‌های مربوط به مسکن، مصالح عمده به کار رفته در ساختمان از مرغوب به نامرغوب و غیر قابل قبول به شرح ذیل طبقه‌بندی می‌شود.

بتون‌آرمه

 چوب

 سنگ و آهن

 چوب و خشت

 خشت و گل

 سنگ و چوب

 آجر و آهن

 حصیر، چادر و کپر

 آجر و چوب

-عمر ساختمان؛ عمر واحدهای مسکونی یعنی تعداد سال‌های پس از احداث بنا که در سرشماری‌ها مورد پرسش قرار می‌گیرد، به سه گروه کمتر از 5 سال، 10-5 سال و 10 سال یا بیشتر طبقه‌بندی می‌شود.-

تسهیلات مسکونی؛ جهت پی‌بردن به کیفیت مسکن، تسهیلات مسکونی نیز مورد پرسش قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از: لوله‌کشی آب، برق، حمام، سرویس بهداشتی، تلفن، گاز، وسایل حرارتی و برودتی و ....

ب) شاخص تراکم سکونتی؛ برای سنجش تراکم سکونتی دو نوع شاخص بررسی می‌شود:

  • تراکم خانوار در واحد مسکونی؛ یعنی در هر واحد مسکونی چند خانوار زندگی می‌کنند. طرز محاسبه این شاخص به روش زیر است.

در صورتی که در یک منطقه تعداد واحدهای مسکونی با تعداد خانوارها برابر باشد، نسبت فوق مساوی یک به دست می‌آید. یعنی در آن منطقه استقلال خانوار در واحد مسکونی برای تمامی خانوارها وجود دارد. در صورتی که تعداد واحدهای مسکونی کمتر از تعداد خانوارها باشد رقم فوق بیش از یک به دست می‌آید. به عنوان مثال اگر رقم تراکم خانوار در واحد مسکونی مساوی 1.4 باشد یعنی در منطقه مورد مطالعه در مقابل هر 14 خانوار 10 واحد مسکونی وجود دارد و 8 خانوار در 4 واحد مسکونی ساکن بوده و در نتیجه فقط 6 خانوار استقلال سکونتی دارند. در این منطقه جهت کم کردن تراکم سکونتی ‌بایستی در مقابل هر 10 واحد مسکونی موجود 4 واحد مسکونی جدید ساخته شود تا تراکم سکونتی به رقم یک برسد.

در مواقعی که در اثر ساخت و سازهای بی‌رویه و یا قیمت بالای ساختمان‌های جدید، و یا مهاجرفرستی، برخی از واحدهای مسکونی خالی باشند تراکم خانوار در واحد مسکونی به رقمی کمتر از یک می‌رسد.

  • تراکم نفر در اطاق؛ در اینجا تعداد اطاق‌های مورد تصرف در خانوار در زمان سرشماری مورد پرسش قرار می‌گیرد. که در سنجش ارتباط بین تعداد اطاق و تعداد اعضای خانوار شاخص تراکم نفر در اطاق به دست می‌آید.

اطاق‌های با تراکم 2 نفر را تراکم مناسب می‌دانند و اطاق‌های با بیش از 2 نفر، پرتراکم و کمتر از 2 نفر، کم‌تراکم نامیده می‌شوند. کاهش تراکم سکونتی به منظور افزایش رفاه خانوارها، یکی از اهداف عمده برنامه‌ریزی‌های مسکن است.[5]

پ) نحوه تصرف واحد مسکونی؛ ساکن یک واحد مسکونی ممکن است مالک یا مستاجر باشد. "مستاجر" فردی است که واحد مسکونی را از مالک آن اجاره می‌کند. مالک خانه را "موجر" گویند. فردی که بدون هیچ‌گونه حق و مجوزی، واحد مسکونی را اشغال نماید، متصرف عدوانی و عمل او را "تصرف عدوانی" می‌نامند. اشکال تصرف و مالکیت واحد مسکونی را در حالت کلی به پنج رده ذیل تقسیم می‌کنند:

- ملکی (عرصه و اعیان)

- ملکی (اعیان)

- رهن

- رهن و اجاره

- اجاره

- سازمانی

- موقوفه

- مجانی و بلاعوض.[6]

عوامل نیازمندی به مسکن

عوامل نیازمندی به مسکن در یک منطقه عبارت‌اند از:

- رشد طبیعی جمعیت؛ اگر هر ساله تعداد متولدین بیش از فوت‌شدگان باشد به میزان افزایش خانوارها، تعداد واحدهای مسکونی جدید نیز باید ساخته شود.

- رشد ناشی از مهاجرت؛ در مناطق مهاجرپذیر میزان نیازمندی به مسکن اضافه می‌شود.

- استهلاک واحدهای مسکونی؛ حذف ساختمان‌های قدیمی با عمر طولانی و یا واحدهای مسکونی ساخته شده از مصالح نامرغوب و غیرقابل قبول باعث نیازمندی ساکنین آن به مسکن جدید می‌شود.

- کاهش تراکم سکونتی؛ در برنامه‌ریزی‌ها جهت کاهش تراکم خانوار در واحد مسکونی و یا کاهش نفر در اتاق، نیازمندی به مسکن اضافه می‌شود.

- نوگرایی؛ تغییر محل سکونت از محلات قدیمی به مناطق جدیدالاحداث باعث می‌شود که نیازمندی کاذبی برای مسکن ایجاد شود.

- سوانح و حوادث؛ بروز سوانح طبیعی و حوادث یا جنگ‌ها و تخریب منازل مسکونی باعث نیازمندی به مسکن می‌گردد.[7]

تاثیر افزایش جمعیت بر تقاضای مسکن

در کشورهای در حال توسعه تاثیر افزایش جمعیت بر تقاضای مسکن را از دو نظر می‌توان بررسی کرد:

اول آنکه در این کشورها رشد طبیعی جمعیت در حد بالایی قرار دارد و حتی در صورت اعمال سیاست‌های جمعیتی و تحدید موالید، این کشورها حداقل تا مدت‌زمان طولانی مواجه با ازدیاد تقاضای مسکن خواهند بود. چرا که جمعیت زیر 15 سال این کشورها به‌تدریج که به سن ازدواج برسند نیازمند مسکن هستند. به‌ویژه آنکه خانواده‌های جدیدی که تشکیل می‌شوند روز به روز گرایش بیشتری به مستقل بودن دارند و فرم خانواده در این کشورها نیز به سوی خانواده هسته‌ای در جریان است.

دومین تاثیر افزایش جمعیت بر تقاضای مسکن را از بعد رشد جمعیت شهرنشین می‌توان مورد توجه قرار داد. "تنها در فاصله سال‌های 1365 و 1370 حدود 8.7 میلیون نفر یعنی معادل جمعیت سوئد، بر جمعیت کشور ما افزوده شده است. از این عده، ۶.۳ میلیون نفرشان اضافه‌جمعیت نقاط شهری را تشکیل می‌دهند. در نتیجه سه‌چهارم از افزایش جمعیت کشور در نقاط شهری و یک‌چهارم آن در نقاط روستایی اسکان یافته‌اند. برای تامین مسکن این افراد، در صورتی که تمام واحدهای مسکونی سال 1365 کشور پابرجا مانده و هیچ بهبودی نیز از نظر حذف واحدهای مسکونی نامطلوب و پرتراکم در دوره 5 ساله گذشته پیش نیامده باشد سالانه به ۱۵۰ تا 180 میلیون مترمربع زمین نیاز است. چنین دخل و تصرفی در تغییر کاربری اراضی کشور یکی از بزرگ‌ترین اقدامات اثرگذار بر محیط زیست انسانی به شمار می‌آید."[8]

علاوه بر آن، افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه موجب صرف بخشی از تولید ناخالص ملی برای احداث واحدهای مسکونی جدید می‌شود که خود باعث کاهش پس‌انداز ملی و در نتیجه نزول سرمایه‌گذاری‌های جدید در بخش‌های زیربنایی اقتصاد کشور می‌شود.[9]

 

مقاله

نویسنده مريم اميني يخداني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS