دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راه های محدود کردن رشد جمعیت و اثرات اجتماعی آن

No image
راه های محدود کردن رشد جمعیت و اثرات اجتماعی آن

كلمات كليدي : رشد جمعيت، ترويج فرهنگي كنترل جمعيت، كنترل جمعيت توسط پاداش و مجازات، تحليل انتقادي كنترل جمعيت

نویسنده : مصطفي همداني

پس از مفروغ گرفتن مسأله کنترل جمعیت و نیز درست بودن راه‌های موجود در کنترل موالید، به معرفی این راه‌ها می‌رسیم که این نوشتار به طرح این راه‌ها پرداخته و البته نمی‌تواند از تحلیل انتقادی این مسأله نیز دریغ ورزد؛ چنان‌که در پایان این بحث به بررسی انتقادی این مسأله می‌پردازیم.

پاداش و مجازات

کنترل موالید غالباً با دو روش صورت می‌گیرد: تشویق به جلوگیری از باروری یا کنترل اجباری آن. با این حال، هیچ‌یک از این دو روش به نحو احسن رضایت‌بخش نبوده است. به عنوان مثال بسیاری از کشورها، به کسانی که داوطلبانه به ضدبارداری اقدام می‌کنند و به مراکز تنظیم خانواده مراجعه می‌کنند، به عنوان پاداش پول می‌پردازند، و در مواردی هم کنترل اجباری اعمال می‌شود که در این‌صورت زن و مرد حق تصمیم‌گیری در مورد داشتن تعداد بیش از حد معین فرزندان را ندارند. در حادترین شکل کنترل اجباری، دولت برای هر زن و مرد سهم معینی را برای تعداد فرزندان تعیین می‌کند و برای آوردن هر نوزاد، یک پروانه صادر می‌کند. بنابراین، اگر کسانی بیش از سهمیه‌شان صاحب فرزند شوند، ممکن است مجبور به عمل نازایی یا محکوم به زندان شوند.

اما در اکثر کشورهای توسعه‌نیافته، برنامه‌های اجباری تنظیم خانواده ناموفق بوده است.[1] به عنوان مثال در هند تمام وسایل و روش‌ها و نیز عقیم‌سازی اجباری زوجین به کار گرفته شده بود اما نتایج چندانی جهت افت موالید کسب نگردید.[2]

ترویج فرهنگی کنترل جمعیت

نوسازی فرهنگی-اجتماعی از عوامل اساسی است که در کنار سیاست‌های جمعیتی از جمله تنظیم خانواده می‌تواند جمعیت را کنترل کند؛[3] زیرا «مهم‌ترین موانع در برابر برنامه‌‌ریزی موفق خانواده، ارز‌ش‌های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر خانواده‌هاست. مؤثرترین راه برای تنظیم خانواده این است که پدران و مادران به این ضرورت پی ببرند که با فرزند کمتر زندگی بهتری خواهند داشت.»[4]

مدیریت نیازهای جمعیت افزوده

از راه‌های مهار کردن آثار اجتماعی رشد جمعیت، آمادگی بیشتر دولت‌ها برای توسعه اقتصادی و اجتماعی جامعه است. اگر دولت‌ها زیرساخت‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زندگی را برای مردم خود فراهم کنند، رشد جمعیت برای ایشان نه فقط یک تهدید نیست بلکه نوعی فرصت تلقی خواهد شد؛ زیرا «ازدیاد نفوس را به هیچ‌وجه نباید مانعی غیرقابل عبور و یا حتی اساسی تلقی کرد. این پدیده را باید در ردیف مسایلی از قبیل بدی آب و هوا و خشکی و بی‌‌آبی و سایر "موانع" طبیعی و جغرافیایی قرار داد و آن را در همان سطح مطالعه کرد. زیرا جاری شدن آب‌های فراوان بر یک زمین متروک به خودی خود مسئله نیست، اگر این آب‌ها به حالت سیلی درآیند و تخمی را که در زمین کاشته شده بشویند و با خود ببرند مضر و خطرناک می‌شوند، ولی اگر تشکیلات صحیح آن‌ها را در نهری جاری و منظمی قرار دهد و از آن راه تخم‌هایی را که به دقت کاشته شده آبیاری کند، همان آب‌ها خود به منبع ذی‌قیمتی از نیروی تولید تبدیل می‌شوند، به همین جهت هر انسانی که به جمعیت افزوده می‌شود به‌خودی خود یک منبع گران‌بهای ثروت و سرچشمه نیروی تولید تازه است. اگر شالوده اجتماعی طوری باشد که استعداد و قدرت استفاده از چنین نیرویی را داشته باشد و در آن صورت ازدیاد نفوس نه‌تنها مشکلی برای جامعه به وجود نمی‌آورد بلکه خود عامل جدید در تسریع رشد و توسعه می‌‌شود. ولی اگر تشکیلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر شالوده‌های نامناسب و پوسیده قرار گرفته باشد، این منبع نه‌تنها به شکل انسان گرسنه‌ای تجلی می‌کند، بلکه مشکلات اجتماعی را چندین برابر می‌‌کند.»[5]

تحلیل انتقادی

کنترل جمعیت، از اساسی‌ترین مسائل جمعیت‌شناسان و بین‌رشته‌هایی چون مطالعات خانواده است. علم و عقل و تحقیقات،‌ همگی ما را از افراط و تفریط در مسأله کنترل جمعیت برحذر داشته است و ناتوانی دولت‌ها در تامین معاش و یک‌جانبه‌گرایی در اداره جهان و تجمیع ثروت جهانی در دست مسرفین و سپس حواله کردن مشکلات به بالا بودن جمعیت،‌ و از طرف دیگر ملاک قرار دادن تحقیقات نهادهای وابسته به سازمان ملل و محققینی که پژوهش علمی را با سرانگشت اشارت سیاست تراز می‌کنند، هرگز نمی‌توانند مبنای درستی در تبیین‌ها اجتماعی باشند.

پژوهشگرانی هستند که معتقدند سیاست کنترل جمعیت، محصول امپریالیسم است[6] و تحدید موالید در جهان سوم، در راستای اهداف پنهانی خاصی که منافع غرب را دربر دارد پیگیری می‌شود.

کنترل جمعیت، ‌عوارضی چون سالخوردگی، کم شدن عواطف خانوادگی در سنین نیاز والدین به فرزندان (یک فرزند تنها از کجا می‌تواند بار زحمات والدین را بر دوش بکشد؟!) و بسیاری معضلات انسانی در پی دارد و بر اساس تحقیقات بی‌شمار پزشکی، وسایل جلوگیری نیز هریک دارای عوارض جبران‌ناپذیری برای جسم و جان و روح زنان به‌عنوان سرمایه‌ها اصلی نهاد تربیت در جامعه هستند؛[7] که جا دارد اکنون که این پدیده سال‌ها در جهان پیاده شده است و لایه‌های زیرین خوب و بد خود را آشکارتر کرده است، کارگروهی از تخصص‌های مختلف به بررسی ابعاد این مسأله بپردازند و راه‌کارهای معقول‌تر و سنجیده‌تری به جهان ارائه دهند و هر اندازه نیز که جلوگیری از تکثیر باروری‌ها به صلاح بشر است، مغزها در راه بهینه‌سازی وسایل جلوگیری نیز بسیج شوند. البته این تحقیقات کم نیستند اما سایه سنگین و دگماتیستیک علوم دولتی و سازمان مللی بر سر تحقیقات اجتماعی که همواره در رسانه‌ها به خورد توده‌ها داده می‌شوند، از بروز و حضور آن‌ها در جامعه مانع هستند.

بالاخره سخن آخر این که دغدغه نویسنده در اینجا،‌ نه تایید صحت کنترل جمعیت است و نه نفی آن؛ بلکه منظور این است که این مقوله در مجرای علمی و همه‌جانبه‌نگری خود جاری نشده است و پارادایم موجود در مسأله کنترل جمعیت و سیاست‌های جمعیتی، مورد انتقادات انسان‌شناختی، روان‌شناختی، تربیتی و خانواده‌پژوهی قرار دارد که وقت آن رسیده است در انقلابی علمی، همه دیدگاه‌های علمی به دور از سیاسیت‌ورزی‌های دولت‌ها و سازمان ملل و انگیزه‌های غیرعلمی بررسی شوند و هرچه نتیجه شد، همان ملاک اداره جمعیت جهان قرار گیرد.

مقاله

نویسنده مصطفي همداني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS