دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رویکرد بوم‌شناختی Ecological Approach

No image
رویکرد بوم‌شناختی Ecological Approach

كلمات كليدي : بوم شناسي، بوم شناسي شهري، مكتب شيكاگو، رابرت پارك، محيط طبيعي، محيط اجتماعي

نویسنده : طاهره عطوفي كاشاني

بوم‌شناسی رویکردی است که برای مطالعه زندگی شهری مطرح می‌شود که مبتنی است بر مقایسه سازگاری گیاهان و موجودات زنده با محیط طبیعی. در طبیعت، موجودات زنده معمولا به شیوه‌هایی منظم بر روی زمین توزیع شده‌اند، به‌گونه‌ای که موازنه یا تعادلی میان انواع مختلف برقرار می‌شود. بوم‌شناسی نخستین رویکرد در زمینه جامعه‌شناسی شهری است، که از دهه 1920م به بعد تحت تأثیر مطالعات مکتب شیکاگو (Chicago School) به‌وجود آمد. اعضای آن، فرایندهای شهری را برحسب این مدل در نظر می‌گرفتند.‌ این رویکرد از زیست‌شناسی گرفته شده و به‌معنای مطالعه انطباق موجودات گیاهی و حیوانی با محیط‌شان می‌باشد. مکتب شیکاگو معتقد بود که استقرار سکونت‌گاه‌های بزرگ شهری و توزیع انواع مختلف محلات در داخل آن‌ها می‌تواند بر پایه اصول مشابهی درک شود. شهرها به‌طور اتفاقی رشد نمی‌کنند، بلکه در واکنش به ویژگی‌های مساعد محیط گسترش می‌یابند.[1]

مسائل مورد مطالعه بوم‌شناسان

بوم‌شناسی به مطالعه رابطه میان صور زندگی با محیط طبیعی می‌پردازد. بدین‌نحو، بوم‌شناس تأثیر انسان را بر محیط زیست و نیز تأثیر محیط زیست را بر انسان بررسی می‌کند. دانشمندان علوم اجتماعی در سده اخیر، اصول بوم‌شناسی را برای مطالعه جمعیت‌های انسانی به‌کار برده‌اند. از آنجا که علوم بوم‌شناسی مرتبط با مسائل عمده محیطی و اجتماعی از قبیل آلودگی هوا، ازدیاد جمعیت، تهی شدن منابع طبیعی، نابودی حیات وحش و فرسایش خاک است، وظیفه اصلی بوم‌شناسان، آگاه‌سازی افراد نسبت به این منابع و اطلاع‌رسانی آن بر مسئولان ذی‌ربط می‌باشد.[2]

بنیان‌گذار رویکرد بوم‌شناسی

پایه‌گذار بوم‌شناسی، رابرت پارک (Robert park: 1864-1944) بود؛ وی پیش از آنکه جامعه‌شناس شود یک روزنامه‌نگار بود و این تجربه، حس درک اهمیت مسایل شهری و ضرورت رفتن با این میدان برای گردآوری داده‌ها از طریق مشاهده، را در او تقویت کرده بود و زمینه را جهت پدیدار شدن بوم‌شناسی فراهم آورده بود.[3]

او در سال 1916م پس از ورود به دانشگاه شیکاگو مقاله‌ای تحت عنوان "شهر: پیشنهادی برای تحقیق درباره رفتار انسان در محیط شهری" نوشت. در این اثر پارک، جامعه را به ارگانیسم تشبیه می‌کند. البته او در استفاده از این مدل تنها نبود و جامعه‌شناسان دیگری نیز در اوایل قرن بیستم به‌همین ‌شکل به علوم زیستی روی‌ آورده بودند. در این دوره علاقه به استفاده از نظریات داروین در طبیعت درمورد مسائل اجتماعی رواج داشت. نیروهای غیرشخصی اما عقلانی که داروین در طبیعت مشخص کرده بود، به‌نظر می‌رسید که در جامعه نیز دیده شوند، بدون شک نیروهای اجتماعی به اندازه نیروهای طبیعی پیچیده بودند. آن‌ها مفاهیم مورد علاقه داروین مانند "تنازع بقا"، "بقای اصلح" و "تعادل زیستی" را نیز درمورد جامعه به‌کار می‌بردند. پارک برای رهاسازی جامعه‌شناسی از قید فلسفه، مدل بیولوژیکی را بهترین وسیله برای نزدیک‌شدن به علم می‌دانست.[4] بدین‌نحو، پارک در زمینه‌های فکری خویش، به‌ویژه در بوم‌شناسی متأثر از داروین بوده است. همچنین وی در آثارش از اصل تمایز هربرت اسپنسر (Herbert Spencer: 1820-1903) استفاده می‌نماید. با این همه او به آگوست کنت (Auguste Comte: 1798-1857) بیش از اسپنسر ارج می‌نهاد و وی را به‌عنوان مبدع علم طبیعی جامعه می‌خواند.[5]

نویسندگان شیکاگو اغلب به‌طور کنایه‌آمیزی از مدل بوم‌شناختی مناطق متحدالمرکز، که پارک و دیگران، آن را طراحی کرده بودند، استفاده می‌کردند.[6] بوم‌شناسان، تحقیقات وسیعی در جامعه شهری انجام دادند و علاوه‌بر توسعه نظریه‌هایی درباره شهر، بعدا به تحقیقات خود درباره کج‌رفتاری در زاغه‌نشین‌های شهری پرداختند. از آنجایی که بوم‌شناسی گیاهی و حیوانی مبنای مقایسه‌ای برای محیط اجتماعی فرض می‌شود، پارک اظهار می‌دارد که محیط طبیعی، یک واحد پیوسته است که برطبق نیروهای متعادل‌کننده حرکت می‌کند. محیط طبیعی درون خود وابستگی متقابل را به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم میان موجودات زنده که هر یک خود را با طبیعت مطابقت داده‌اند، به وجود آورده است. به اعتقاد او محیط طبیعی یک واحد ارگانیک است و یک شبکه‌ زنده، بدون اینکه هدف خاصی را دنبال کند به طرف تعادل طبیعی حرکت می‌کند.[7]

گذشته از پارک، برجس (Burgess) دیگر نویسنده مکتب شیکاگو نیز بر اهمیت فرایندهای بوم‌شناختی تأکید می‌نمود و بر این اساس، مدل سیمای شهر خود را ترسیم کرد.[8]

مفاهیم مورد استفاده بوم‌شناسان[9]

  1. تسلط (Dominance)؛ به این معنا که درخت بلند بر محیط مسلط می‌شود و نور را به خود تخصیص می‌دهد. یک فعالیت اقتصادی در شهر نیز می‌تواند به‌همین شکل واقع شود؛ مثلا تجارت یا صنعت می‌توانند بر محیطی مسلط شده و شکل آن را تحت اختیار گیرند.
  2. هجوم و استقرار (Invasion- succession)؛ هجوم به‌معنای حرکت یک گروه یا نژاد یا قوم یا فعالیت به یک منطقه است و درصورتی که هجوم موفقیت‌آمیز باشد، ساکنین قبلی آن منطقه را بیرون می‌راند و استقرار واقع می‌شود؛ مثلا اگر فعالیت صنعتی یا یک کارخانه در منطقه‌ای نفوذ کند و استقرار یابد، با آلوده‌کردن محیط از نظر هوا و صدا و اشغال فضا، زندگی را برای ساکنین آن منطقه غیرممکن می‌کند و ساکنین اصلی را بیرون می‌راند. به شکل مشابهی همین عمل در طبیعت هم می‌تواند انجام شود.
  3. همزیستی (Symbiosis)؛ همزیستی هم مفهوم دیگری است که از بوم‌شناسی گیاهی و جانوری گرفته شده است و به‌معنای وابستگی متقابل میان ارگانیسم‌های غیرمشابه است؛ یعنی نوع طبیعی همکاری اجتماعی.

بوم‌شناسی شهری

الگوهای مکان‌یابی، حرکت و مکان‌یابی مجدد در شهرها، برطبق دیدگاه بوم‌شناختی، شکل مشابهی دارند. محلات مختلف در جریان تلاش ساکنان آن‌ها در سازگار کردن خود با شرایط متغیر در امر تأمین معاش به‌وجود می‌آید. بدین‌ترتیب می‌توان یک شهر را چنین تصور کرد؛ در مراحل اولیه رشد شهرهای امروزی صنایع در محل‌های مناسب برای مواد خام مورد نیازشان، نزدیک خطوط تدارکاتی جمع می‌شوند. جمعیت پیرامون این محل‌های کار، گرد می‌آید و به‌تدریج با افزایش جمعیت شهر، وسایل رفاه جذاب‌تر شده و رقابت زیادی برای دستیابی به آن‌ها ایجاد می‌شود؛ ارزش زمین و مالیات املاک و مستغلات افزایش می‌یابد، درنتیجه، ادامه زندگی در محلات مرکزی برای خانواده‌ها دشوار می‌گردد، مگر در محلات شلوغ و دارای ساختمان‌های کهنه. مرکز شهر به‌وسیله موسسات تجاری و تفریحی اشغال می‌شود و ساکنان مرفه‌تر به حومه‌های شهری تازه‌تشکیل در اطراف محیط شهر نقل مکان می‌کنند.[10]

شکل‌گیری شهرها را می‌توان به‌صورت حلقه‌های متحدالمرکزی در نظر گرفت که به قطعاتی تقسیم شده‌اند. در مرکز، نواحی درون-شهر قرار دارند، که آمیزه‌ای است از رونق ساختمان‌های بزرگ تجاری و خانه‌های شخصی قدیمی. فراتر از آن محلات قدیمی‌ترند که محل سکونت کارگران طبقه پایین و دارای مشاغل ثابتند و سرانجام دورتر از آن حومه‌هایی هستند که در آن معمولا گروه‌های پر درآمدتر زندگی می‌کنند. فرایندهای تهاجم و جانشینی در درون قطعات حلقه‌های متحدالمرکز رخ می‌دهند؛ بدین‌سان در حالی‌که املاک و مستغلات در یک ناحیه مرکزی یا نزدیک به آن فرسوده می‌شود، گروه‌های اقلیت ممکن است هجوم با آن ناحیه را آغاز کنند و بیشتر جمعیت آن منطقه، آنجا را ترک کنند و به محلات دیگر فرار جمعی نمایند.[11]

مفهوم محیط در بوم‌شناسی

مفهوم محیط در این رویکرد، شامل مکانی می‌شود که بتوان آن را جدا و مشخص نمود، به‌عنوان نمونه مکانی مانند یک دریاچه یا یک منطقه کوهستانی. مکان شهری هم به‌همین‌ترتیب یک محیط شخصی است. محلات و مناطق شهری به‌همان محیط طبیعی تشبیه می‌شوند. فرض بر این است که جریانات طبیعی، رقابت و تنازع بقاء در محیط شهری نیز وجود دارند؛ مثلا گیاهان برای دستیابی به نور، آب و خاک با هم رقابت می‌کنند، حیوانات هم برای مواد غذایی و آب رقابت می‌کنند. چون منابع طبیعی کمیاب است، رقابت و کشمکش مداوم وجود دارد. در محیط شهری این رقابت به رقابت اقتصادی تبدیل می‌شود. تقسیم کار در جامعه نوعی از انطباق است به‌طوری که افراد یک حرفه، همانند یک نژاد انحصار فعالیت‌هایی را که برای جامعه ضروری است، در اختیار می‌گیرند و خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل می‌کنند و به این‌ترتیب، بقای خود را تضمین می‌نمایند.[12]

با ‌وجود این، پارک قائل به تفاوت بین محیط اجتماعی و طبیعی بود و بدین‌سان سازمان اجتماعی را به دو بخش فرهنگی و زیستی متمایز می‌ساخت؛ اما سطح زیستی را زیربنای سطح فرهنگی می‌دانست. به‌زعم وی، قانون حاکم در سطح زیستی رقابت و قانون حاکم در سطح فرهنگی سنت و اخلاق، توافق و همکاری است که در برخی موارد، روبنای فرهنگی خود را بر زیربنا تحمیل می‌کند. همچنین وی معتقد است که در اجتماع (Community) که همانند محیط طبیعی است، جریان‌های شبه‌فرهنگی مانند رقابت، همکاری، تضاد و یگانه‌شدن وجود دارد؛ یعنی این جریان‌ها که قوانین نیمه‌طبیعی بر آن حاکم است، به‌عبارت دیگر، اجتماع شهری محیطی زنده است که متأثر از نیروهای نیمه‌طبیعی و شبه‌فرهنگی است.[13] بنابراین از نظر توسعه، شهر، بر قیمت زمین در شهر و رقابت اقتصادی تأکید می‌شود؛ به‌طوری که فرض بر این است که پس از متراکم شدن اولین هسته شهری و افزایش قیمت زمین در این منطقه، جهت حرکت جمعیت تغییر می‌کند.

بررسی این رویکرد

بوم‌شناسان سهم عمده‌ای در درک شهر داشته‌اند و علی‌رغم همه انتقاداتی که به آثارشان شده، کوشیده‌اند تا نظریه‌ای منظم درمورد اصول نظم فضایی جمعیت‌ها و نهادها که حاصل کنش متقابل موجودات زنده در فرهنگ پیوسته در حال تغییر شهری است، ارائه دهند.[14]

 بنابراین رویکرد بوم‌شناسی به‌همان اندازه که به‌عنوان یک دیدگاه نظری ارزشمند است، از نظر کمکی که به پیشبرد تحقیقات تجربی کرده، مهم بوده است. انگیزه بسیاری از مطالعات درباره شهرها به‌طور کلی، و مطالعات درمورد محلات خاص شهری، تفکر بوم‌شناختی بوده است که برای مثال به فرایندهای "تهاجم" و "جانشینی" پرداخته‌اند؛ اما بی‌گمان انتقادات متعددی بر آن‌ها وارد است. این دیدگاه به اهمیت طرح و برنامه‌ریزی آگاهانه در سازماندهی شهر کمتر توجه می‌کند و توسعه شهری را به‌عنوان یک فرایند طبیعی در نظر می‌گیرد.[15]

 دیدگاه بوم‌شناسی، تأکید بر فرایند نژادگرایی و تضاد طبقات را جانشین الگوهای استقرار در مناطق شهری می‌کند که نتیجه فرایندهای انقلابی "بقای اصلح" تلقی می‌گردد.[16]

 

مقاله

نویسنده طاهره عطوفي كاشاني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS