دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرار مغزها Brain Drain

No image
فرار مغزها Brain Drain

كلمات كليدي : فرار مغزها، مهاجرت نخبگان، متخصصان، سرمايه انساني

نویسنده : فاطمه امين پور

واژه "Brain" به‌معنی مغز، متفکر و نخبه و "Drain" به‌معنی خشکاندن، خالی کردن، تحلیل بردن و زه‌کشی کردن است. همان‌طور که زه‌کشی به خارج کردن آب‌های کشاورزی اطلاق می‌شود، فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا نخبگان از یک سرزمین می‌شود. واژه فرار مغزها افزون بر مهاجرت نخبگان و متخصصان تداعی‌گر نوعی اجبار نیز هست. Drain به‌معنای خشک شدن زمین، نشانه حالتی از جبر طبیعی است که مهاجرت را برای بقا و زندگی ناگزیر می‌سازد.[1]

مهاجرت در مفهوم عام یعنی ترک سرزمین اصلی و ساکن‌شدن در سرزمین دیگر به‌طور دایم یا موقت.[2] فرار مغزها به مهاجرت نخبگان اعم از دانشمندان، پزشکان، متخصصان و مهندسان بامهارت اطلاق می‌شود که جامعه به دانش و مهارت آنان نیازمند است. فرار مغزها‌، فرار سرمایه‌های نیروی انسانی است که با صرف هزینه به‌دست آمده‌اند. معمولاً جامعه به تخصص، دانش و مهارت فنی این نیروها نیاز دارد، اما این نیروها به دلایل مختلف مهاجرت دائمی یا نیمه‌دائمی به کشورهای دیگر را ترجیح می‌دهند.[3]

اصطلاح فرار مغزها مربوط به دوره پس از جنگ جهانی دوم است؛ زمانی‌که شکاف تازه‌ای میان کشورهای پیشرفته و درحال گذار پدید آمد و بهره‌برداری از امکانات و منابع در کشورهای توسعه‌یافته مطرح گردید.[4] در آن زمان کشورهای در حال توسعه به تعداد وسیعی از عناصر متخصص دست یافتند و در عین حال به این نیروها نیز نیازمند بودند، ولی بنا به دلایلی آنان را به نفع کشورهای توسعه‌یافته از دست می‌دادند. فرار مغزها به‌طور جدی تنها پس از دهه 40 میلادی در کشورهای توسعه‌یافته مشاهده شد.[5]

الگوهای مهاجرت[6]

همان‌طور که عنوان گردید فرار مغزها یکی از انواع مهاجرت است که به مهاجرت بین‌المللی تعلق دارد. دو الگو درباره مهاجرت بین‌المللی افراد متخصص ارائه شده است:

  1. الگوی جهان‌گرا؛ این الگو به‌وسیله جانسون (Harry G. Johnson) مطرح شده و فرار مغزها را منعکس کننده عملکرد بازار بین‌المللی برای سرمایه انسانی متخصص می‌داند. در این الگو سرمایه انسانی از مناطق دارای بازده پایین‌تر خارج و به مناطق با بازده بالا جریان می‌یابد. جانسون معتقد است که انتقال تخصص دارای سود دوطرفه هم برای کشور میزبان و هم کشور فرستنده است. از نظر وی چنین مهاجرتی موجب افزایش منافع تولید جهانی است.
  1. الگوی ملی‌گرا؛ این الگو نقطه مقابل الگوی جهان‌گراست و سرمایه انسانی را جزء جدایی‌ناپذیر توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور می‌داند که مهاجرت آن‌ها سبب تنزل اقتصاد کشورهای در حال توسعه و اختلال در آن می‌شود. طرفداران این الگو مهاجرت نخبگان را به نفع کشورهای پیشرفته و به زیان کشورهای جهان سوم می‌دانند.

دیدگاه‌های نظری

رشد و توسعه هر جامعه به چهار عامل اساسی سرمایه، مواد خام، تکنولوژی و نیروی انسانی بستگی دارد. یکی از شاخص‌های اساسی توسعه، نیروی انسانی کارآمد و متخصص است. یک جامعه هر قدر که از نیروی انسانی متخصص و اندیشمندی برخوردار باشد در حقیقت از توان بالاتری در ارائه خلاقیت و ابتکار نیز برخوردار است.[7]

مکاتب و نظریه‌های متفاوتی در تحلیل و تبیین پدیده فرار مغزها وجود دارد که دیدگاه‌ها و نظرات متفاوتی ارائه می‌دهند. از جمله مهم‌ترین این دیدگاه‌ها عبارت‌اند از:[8]

  1. نظریه دافعه‌ها و جاذبه‌ها؛ دیدگاه‌های کارکردگرایی و اثبات‌گرایی برای تبیین مهاجرت آن را یک رویداد می‌دانند که علت‌هایی در کشور مبدأ و مقصد دارد. از منظر آنان جاذبه‌ها در کشور مقصد و دافعه‌ها در مبدأ موجب بروز چنین پدیده‌ای است.
  1. نظریه سرمایه انسانی؛ این نظریه که مهارت و تخصص انسان را به‌عنوان یک کالای اقتصادی در بازار عرضه و تقاضا می‌داند، معتقد است که نیروی انسانی پرورده برای اینکه بازدهی بیشتری داشته باشد از یک‌جا به جای دیگر می‌رود. تصمیم نیروی متخصص برای مهاجرت به‌منزله نوعی سرمایه‌گذاری برای بهره‌دهی بیشتر است.
  1. نظریه انتقال معکوس فناوری؛ بر اساس این دیدگاه کشورهای پیشرفته صنعتی در مقابل فروش دستگاه‌های ماشینی و کالاهای فنی به کشورهای جهان سوم گران‌بهاترین پاداشی که به‌دست می‌آورند مغزهای پرورده و ماهر آنان است. هر چند این نظریه در مورد تمامی کشورها صادق نیست؛ مثلاً در مورد حضور پزشکان هندی در ایران.
  1. نظریه اقتصادی؛ از آنجا که اختلاف شرایط آموزشی در کشورهای توسعه‌یافته و کم‌توسعه علت اصلی اختلاف آن‌هاست؛ بنابراین کشورهای توسعه‌یافته با جذب متخصصان این کشورها موجب عدم پیشرفت کشورهای کم‌توسعه می‌شوند. یعنی کشورهای توسعه‌یافته با اهداف اقتصادی آگاهانه چنین پدیده‌ای را تشویق کرده و پدید می‌آورند.

علل فرار مغزها

علل بحران فرار مغزها بیشتر به مسایل و مشکلات داخلی و جاذبه‌ها و امکانات کشورهای خارجی مربوط است. این دلایل عبارت‌اند از:

1) بحران بیکاری در کشور مبدأ و امکانات اشتغال در کشور مقصد. همچنین تبعیض در استخدام افراد باتجربه و بامهارت نسبت به افراد غیرمتخصص و کم‌مهارت و نبود احترام نسبت به آنان؛

2) عدم امنیت اقتصادی، تورم بالا، درآمد پایین، مشکلات اقتصادی و شکاف بین کشورهای درحال توسعه و توسعه‌یافته؛

3) بحران فقر و نابرابری‌های اجتماعی و شکاف طبقاتی؛

4) عدم توجه سیاست‌گذاران به منابع انسانی رده بالا و متخصص؛

5) بحران سیستم آموزشی، عدم امکانات تحصیلی لازم برای رشد، شکوفایی و به‌کارگیری استعدادهای درخشان؛

6) عدم امکانات تحقیقی، فعالیت‌های علمی و شرایط لازم برای بالا بردن سطح مهارت؛

7) بحران هویت و از خودبیگانگی در ابعاد فرهنگی بر اثر سرخوردگی‌های اجتماعی؛

8) بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی در کشور، وقوع بحران‌هایی از قبیل جنگ، قتل‌های زنجیره‌ای و عدم وجود فضای سیاسی باز؛[9]

9) پایین بودن سطح حقوق استادان و متخصصان کشور در مقایسه با تخصص‌شان؛

10) نارسایی‌های مالی و اداری در زمینه حقوق و تناسب آن با مدرک؛

11) گزینش‌های عمدتاً غیرتخصصی و فقدان شایسته‌سالاری؛

12) استفاده ابزاری از تحصیل‌کردگان در مسایل سیاسی کشور؛

13) کمبود امکانات علمی و تخصصی در کشور؛

14) کاهش امنیت اجتماع و افزایش فسادهای اجتماعی؛[10]

15) ساختار سنتی حاکم بر کشورهای جهان سوم؛[11]

پیامدها

فرار مغزها یکی از آسیب‌های اجتماعی است که پیامدها و آثار سوئی برای کشور مبدأ به‌دنبال دارد. از جمله مهم‌ترین این پیامدها عبارت‌اند از:[12]

1) تشدید مسایل و مشکلات اقتصادی از قبیل رکود، بیکاری، فقر، اختلاف طبقاتی، تورم، عقب‌ماندگی و شکاف اقتصادی هرچه بیشتر با کشورهای توسعه‌یافته و در یک کلام به‌هم خوردن هرم جمعیتی نیروی کار؛

2) محروم ماندن اقتصاد از کارآمدی صاحبان اندیشه و تضعیف کارایی مدیریتی کشور؛ نقش مدیریتی این نیروهای متخصص ارزشی است که کشور مبدأ آن را از دست می‌دهد؛

3) اتلاف منابع کشور و هدر رفتن سرمایه و هزینه‌های صرف شده برای آموزش آنان؛ خروج نیروی متخصص از یک طرف صدور سرمایه محسوب می‌شود و از طرف دیگر این بازده این سرمایه صادراتی به کشور برنمی‌گردد؛

4) استفاده کشورهای مهاجرپذیر از نیروی متخصص آماده به‌کار بدون صرف هزینه‌های مربوط به آموزش و مهارت آنان؛

5) ضعف بنیه علمی و تکنولوژیکی کشور؛ چراکه فرار مغزها به از دست دادن نیروهای متخصص علمی و نخبگان اجتماعی می‌انجامد؛

6) تشدید فرایند صنعتی‌شدن و رشد تکنولوژیک و علمی کشور مقصد؛ فرار مغزها به خودی خود همچنین تأثیری نیز بر فرایند صنعتی‌شدن و رشد تکنولوژیک و علمی کشور می‌تواند داشته باشد. فرار مغزها به خودی خود روند خروج متخصصین را تشدید می‌کند؛ چراکه هم از نظر روانی زمینه را برای جداشدن از میهن آماده می‌کند و از طرف دیگر در کشور مقصد زمینه‌های مساعدتری را برای افراد بعدی فراهم می‌سازد.[13]

7) تضعیف وجهه نظام در سطح بین‌المللی و کاهش مشروعیت آن. مغزها یا نخبگان جامعه مهم‌ترین و استراتژیک‌ترین سرمایه‌های ملی محسوب می‌شوند که خلأ وجود آنان می‌تواند زمینه‌ساز بحران مشروعیت نظام بوده و به‌دنبال آن تشدید روند توسعه‌نیافتگی را به‌دنبال آورد. فرار مغزها به‌لحاظ سیاسی و بین‌المللی چهره کشور مبدأ را در نظر خارجی‌ها بد جلوه می‌دهد؛ چراکه فرد مهاجر ممکن است برای توجیه مهاجرت خویش تصویری از کشور خویش بیان نماید که ممکن است خلاف واقع باشد. همچنین این تصویر نادرست در ذهن افرد داخل جامعه نیز ممکن است پدید آید و تصویری بد از جامعه خویش داشته باشند.

راهکارها

به منظور رفع چنین آسیبی که پیامدهای سوئی نیز برای جامعه به‌دنبال دارد، توجه و مدنظر قرار دادن این مسئله از سوی مسئولین ضرورت بسیار دارد. مهم‌ترین و اصلی‌ترین راهکار برای رفع چنین مسئله‌ای ارتباط بیشتر با نخبگان خارج از کشور و دعوت مجدد آن‌ها[14] به کشور است. علاوه بر این رفع مشکلات اقتصادی و نیز آموزشی نخبگان از ضرورت‌های رفع چنین آسیبی است. در واقع رفع علل و عوامل بروز چنین پدیده‌ای بهترین راهکار در جهت رفع آن است.

 

مقاله

نویسنده فاطمه امين پور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS