جعاله، جاعل، عامل، قرارداد، ايقاع، مال الجعل، جايز، فسخ، بطلان
نویسنده : محمد اله ياري
واژهی جعاله در لغت به معنای اجرت و دستمزد بهکار میرود[1] و در اصطلاح حقوقی به دو معنا بهکار میرود؛ معنای اول در جایی است که فردی چیزی را گم کرده است و برای یابندهی آن پاداش و جایزهای تعیین میکند در اینجا، بین این فرد و کسی که به دنبال پیدا کردن آن چیز میرود قراردادی[2] شکل میگیرد که به آن جعاله میگویند. در این قرارداد به کسی که جایزه را تعیین میکند جاعل و به کسی که عمل مورد نظر جاعل را انجام میدهد، عامل و به پاداش تعیین شده، مالالجُعل یا جُعل میگویند.[3]
گاهی نیز به همین پاداش تعیین شده هم، جعاله گفته میشود و این معنای دوم واژهی جعاله است .[4] برای مثال دامداری که در جستجوی گوسفند گمشدهی خویش در کوهستان است، اعلام میکند که هر کس تا فردا صبح گوسفند گمشده را پیدا کند و تحویل بدهد، صد هزار تومان پاداش میگیرد. بر همین اساس چوپانی شجاع این پیشنهاد را میپذیرد و شبانه راهی کوهستان میشود. در این حالت یک قرارداد بین دامدار و چوپان بسته میشود که به آن جعاله میگویند.[5]
اقسام جعاله
جعاله از جهت اینکه عامل یا عاملان آن مشخص یا نامشخص باشند بر دو نوع جعالهی خاص و جعالهی عام تقسیم میشود.
1- جعالهی خاص
در جعالهی خاص، پیشنهاد قرارداد جعاله به شخص یا اشخاص مشخصی داده میشود و به همین دلیل نیز پذیرفتن این پیشنهاد از سوی اشخاص دیگر باعث ایجاد قرارداد جعاله نمیشود.[6] برای مثال معلمی به یکی از شاگردانش یا به تعداد معینی از آنها میگوید که اگر فلان مسأله را حل کنند یک دوربین عکاسی جایزه میگیرند. شاگردان با قبول این پیشنهاد اقدام به حل آن مسأله میکنند. در چنین حالتی یک قرارداد جعالهی خاص شکل گرفته است.
2- جعالهی عام
درجعالهی عام آنچه برای پیشنهاد دهندهی جعاله مهم است، رسیدن به نتیجهی مورد نظرش است و برایش اهمیتی ندارد که چه کسی آن را قبول میکند و انجام میدهد؛ به همین دلیل، پیشنهاد خود را به عموم ارایه میدهد و پایبند میشود که هر کس آن را قبول کرد و انجام داد پاداش مورد نظر را به او بدهد. برای مثال شخصی اسب مورد علاقهاش را گم کرده است وآگهی میدهد که هر کس آن را بیابد و به وی تحویل دهد پانصد هزار تومان به او خواهد داد. در این حالت، پیشنهاد دهنده، پیشنهاد خود را به شخص یا گروه خاصی ارایه نکرده است.[7]
باید توجه داشت که چه در جعالهی عام و چه در جعالهی خاص قرارداد وقتی شکل میگیرد که شخص معینی، انجام عمل مورد نظر را قبول کند و آن را انجام دهد.[8]
ماهیت[9] جعاله
برای بررسی ماهیت جعاله باید سه اصطلاح را به عنوان مقدمه توضیح داد: عمل حقوقی- قرارداد یا عقد- ایقاع.
عمل حقوقی: منظور ازعمل حقوقی کارهای ارادی است که به منظور ایجاد اثر حقوقی خاصی انجام میشود و قانون نیز آن اثر حقوقی را برای آن عمل، در نظر میگیرد. برای مثال اگر کسی کتابی را به دیگری بدهد و قصد و ارادهاش از اینکار هدیه کردن آن کتاب باشد قانون برای این عمل، آثار هدیه را در نظر میگیرد یعنی از آن به بعد، شخص هدیهگیرنده را مالک آن کتاب میشناسد.
خود اعمال حقوقی، بر دو نوعاند: 1-قرارداد (یا عقد) 2- ایقاع.[10]
1-قرارداد (یا عقد)
بر طبق مادهی 183 قانون مدنی، قرارداد یا عقد یک عمل حقوقی است که برای ایجاد آن نیاز به توافق حداقل دو اراده است. برای مثال برای قرارداد فروش یک دستگاه اتومبیل دو ارادهی فروشنده و خریدار باید با هم به توافق برسند تا قرارداد فروش ایجاد شود.[11]
2- ایقاع
ایقاع درلغت به معنای واقع ساختن است[12] و در اصطلاح حقوقی، به دستهای از اعمال حقوقی گفته میشود که برای ایجاد آنها، یک اراده کافی است. برای مثال صرفنظر کردن از بدهی، توسط طلبکار که فقط نیازمند ارادهی طلبکار است و ارادهی بدهکار تأثیری در آن ندارد.[13]
با روشن شدن اصطلاحات مذکور، میتوان به بررسی ماهیت جعاله پرداخت؛ البته باید به این نکته توجه کرد که در مورد ماهیت جعاله بین فقها و همچنین بین حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد؛ توضیح آنکه عدهای جعاله را "قرارداد" و عدهای آن را "ایقاع" میدانند[14].
شرایط قرارداد جعاله
شرایط قرارداد جعاله در دو بخش قابل بررسی است.
1- شرایط طرفین قرارداد جعاله
برای بررسی شرایط قرارداد جعاله باید چند اصطلاح را به عنوان مقدمه مورد بررسی قرارداد که عبارتند از:
اَهْلیّت: اهلیت در لغت عبارت است از داشتن لیاقت و صلاحیت برای انجام کاری[15]و در اصطلاح حقوقی عبارت است از صلاحیتی که شخص باید طبق قانون داشته باشد تا بتواند دارای حقی شود یا حقی را اجرا کند.[16]
صغیر ممیز در اصطلاح حقوقی،[17] به کودکی گفته میشود که قوای فکریاش تا حدی پرورش یافته که خوب را از بد و نفع را از ضرر تا حدودی تشخیص میدهد.[18]
حالا نوبت به بررسی شرایط طرفین جعاله میرسد که باید آن را در دو بخش بررسی کرد: الف) شرایط مربوط به جاعل ب) شرایط مربوط به عامل.
الف) شرایط مربوط به جاعل: جاعل باید دارای اهلیت باشد یعنی بالغ[19] ، عاقل[20] و رشید [21]باشد تا بتواند به لحاظ قانونی پایبند به پرداخت پاداش باشد و تعهد پرداخت آن را به گردن بگیرد.[22]
ب) شرایط مربوط به عامل: در جعاله لازم نیست که عامل اهلیت کاملی داشته باشد؛ بر این اساس اگر عامل، غیر رشید یا صغیر ممیز باشد، قرارداد جعاله صحیح است اما تنها شرطی که در مورد او وجود دارد این است که بتواند کار مورد نظر جاعل را انجام دهد.[23] در مقابل، اگر عامل مجنون یا صغیر غیرممیز باشد، قرارداد جعاله باطل خواهد بود.[24]
2.شرایط مورد(موضوع) قرارداد جعاله
قرارداد جعاله دارای دو مورد (موضوع) است: 1- عمل مورد نظر جاعل 2- پاداش عمل یا مال الجعل. به هر حال در رابطه با موضوع جعاله سه شرط مهم وجود دارد که یکی از آنها، هم به عمل و هم به پاداش و دو تای دیگر صرفاً به عمل مربوط است.
شرط اول- موضوع جعاله (چه عمل و چه پاداش) باید تا حدودی برای طرفهای قرارداد مشخص باشد: بهطور کلی، موضوع جعاله (چه عمل و چه پاداش)، لازم نیست که از هر جهت کاملاً مشخص و معین باشد هر چند کاملاً مجهول هم نباید باشند.[25]
برای مثال فردی به دیگری میگوید که اگر کیف پول گمشدهی مرا پیدا کنی نیمی از پول درون آن را به تو پاداش میدهم و طرف مقابل نیز قبول میکند . در چنین حالتی به طور دقیق مشخص نیست که عامل برای انجام موضوع قرارداد چه مقدار وقت صرف خواهد کرد و با چه میزان فعالیت، موفق به پیدا کردن مال گمشده خواهد شد؛ همانطور که میزان دقیق پول موجود در کیف نیز مشخص نمیباشد.
البته باید توجه داشت که امکان مجهول ماندن موضوع جعاله تا جایی وجود دارد که قاضی بتواند حق و حقوق طرفین را مشخص کند و طبق آن حکم دهد.[26]
شرط دوم- عمل باید مشروع و عقلایی باشد: عملی که به موجب جعاله انجام میشود باید مشروع و عُقلایی باشد.[27]مطابق مادهی 570 قانون مدنی، جعاله در مورد عمل نامشروع و غیر عقلایی باطل است مانند آنکه شخص "الف" اعلام کند: هر کس اتومبیل شخص "ب" را بدزدد به او صد هزار تومان خواهم داد.
شرط سوم- یکی دیگر از شرایط موضوع جعاله آن است که، عملی که انجام شده، نباید بر عامل واجب بوده باشد[28]زیرا در برابر انجام تکلیف، نمیتوان پاداش گرفت. برای مثال اگر عامل، اتومبیل جاعل را دزدیده باشد موظف است آن را به صاحبش بازگرداند و نمیتواند در قبال تحویل آن به جاعل، از او تقاضای پاداش نماید.
احکام و آثار جعاله
در ابتدا باید یک تقسیمبندی از قراردادها را به عنوان مقدمه بیان کرد. بر طبق یک تقسیمبندی، قراردادها به دو نوع "لازم"[29] و "جایز"[30] تقسیم میشوند. قرارداد لازم قراردادی است که هیچیک از طرفین، بدون رضایت طرف مقابل و بدون علت قانونی حق بر هم زدن آن را ندارد ولی در قرارداد جایز هر یک از طرفین میتوانند بدون رضایت طرف مقابل، هر وقت بخواهد، قرارداد را بر هم بزند.[31]
در هر حال مهمترین احکام و آثار جعاله را میتوان شامل موارد ذیل دانست:
1- جعاله یک قرارداد جایز است.[32]
2- مالی که قرارداد جعاله به خاطر آن بسته میشود از وقتیکه به دست عامل میاُفتد تا موقعی که به جاعل تحویل داده میشود، "به عنوان امانت" در اختیار عامل است؛ بنابراین، عامل تا وقتیکه در نگهداری آن، کم کاری یا زیادهروی نکند، مسئول خسارات بهبار آمده نخواهد بود.[33]
3- عامل وقتی شایستهی دریافت پاداش است که موضوع جعاله را به جاعل تحویل بدهد یا عمل مورد جعاله را انجام دهد.[34]
فسخ جعاله
زمانیکه یکی از طرفهای قرارداد بهصورت یکجانبه و بدون آنکه موافقت طرف دیگر قرارداد لازم باشد، قرارداد را برهم بزند، میگویند که او قرارداد را فسخ کرده است. در اصطلاح حقوقی به اختیار این شخص برای برهم زدن قرارداد، "خیار فسخ" یا "خیار" میگویند.[35]
در رابطه با فسخ جعاله سه حالت قابل تصور است:
1- فسخ جعاله قبل از انجام عمل
زمانیکه قرارداد جعاله، قبل از انجام عمل یا پیدا کردن مال، توسط یکی از طرفین فسخ شود عامل نمیتواند انتظار دریافت پاداش را داشته باشد زیرا پاداش در مقابل کار است و عامل کاری نکرده تا شایستگی پاداش داشته باشد؛[36]
2- فسخ جعاله حین انجام عمل
اگر قرارداد جعاله در حین انجام آن توسط عامل، از طرف جاعل فسخ شود، عامل شایستگی دریافت پاداش مقرر شده در قرارداد جعاله راندارد ولی شایستگی دریافت مزد عمل خود را دارد [37](به این دستمزد، اجرتالمثل میگویند)[38] زیرا آن عمل با اجازهی جاعل انجام شده و عمل هر انسانی محترم و دارای ارزش است[39] بعلاوه در این حالت، سبب به نتیجه نرسیدن عمل، خود جاعل است[40].
3- فسخ جعاله در حین انجام عمل
اگر عامل، در میانهی انجام کار، کارش را رها کند چون به میل خود عمل را رها کرده است، شایستگی دریافت پاداش تعیین شده را ندارد[41] مگر در موردیکه عمل مورد توافق، دارای اجزای متفاوت و مستقلی باشد، که در اینصورت چه فسخ از سوی عامل باشد و چه از سوی جاعل، عامل شایستهی پاداش قسمتی از عمل که آن را انجام داده است، میباشد.[42] برای مثال، کسیکه رنگآمیزی اتاق و آشپزخانه و راهروها را با قرارداد جعاله بر عهدهی نقاشی میگذارد. نقاش بعد از رنگ کردن آشپزخانه و راهروها، قرارداد را فسخ میکند. در چنین وضعیتی، عامل، بهنسبت بخش رنگآمیزیشده، شایستهی دریافت پاداش خواهد بود؛ البته اگر بهسبب فسخ قرارداد، خسارتی به یکی از طرفین وارد شود، خسارت مذکور باید جبران شود.[43]
بطلان قرارداد جعاله
بطلان در لغت به معنای باطل شدن، فاسد شدن و ضایع شدن میباشد[44] و در اصطلاح حقوقی، حالتِ قراردادی است که، بر طبق قانون وجود خارجی ندارد و به هیچ عنوان نمیتوان برای آن اثری در نظر گرفت.[45] برای مثال اگر قرارداد جعاله بهعلت نداشتن یکی از شرایط لازم برای آن، ایجاد نشود اصطلاحاً گفته میشود که جعاله باطل است.
در چنین حالتی باید توجه کرد که اگر قرارداد جعاله باطل بوده و بعد از انجام تمام یا قسمتی از عمل، عامل شایستهی دریافت پاداش مقرر در قرارداد جعاله نیست ولی اجرتالمثل کارهایی را که انجام داده است خواهد گرفت؛ اعم از اینکه عامل از بطلان قرارداد آگاه باشد یا نباشد همانطور که فرقی نمیکند که جاعل، از بطلان قرارداد آگاه باشد یا نباشد.[46]