دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تورستین بونده وبلن Thorstein Bunde Veblen

تورستین بونده وبلن Thorstein Bunde Veblen
تورستین بونده وبلن Thorstein Bunde Veblen

كلمات كليدي : تورستين وبلن، جامعه شناسي معرفت، طبقه تن آسا، تكامل اجتماعي، مصرف متظاهرانه

نویسنده : ابوذر رحيمي

تورستین وبلن فرزند یک خانواده نروژی مهاجر، در 30 ژوئیه 1857 در مزرعه ویسکانسین آمریکا زاده شد. او ششمین فرزند از دوازده فرزند خانواده بود. پدر و مادرش، دهقانانی اجاره‌کار بودند و سخت کار می‌کردند. هنگامی که تورستاین هشت ساله، بود. خانواده‌اش به مزرعه‌ای بزرگ‌تر در مرغزارهای ناحیه ولینگ در مینیسوتا نقل مکان کردند. در آنجا آن‌ها ناچار شدند نیمی از زمین‌شان را برای پرداخت بهره به رباخواران بفروشند. خانواده تورستاین با سخت‌کوشی و قناعت به‌تدریج از مزرعه‌داران با کفایت و ثروتمند شدند. وبلن در هفده‌سالگی به مدرسه عالی کارتن وارد شد که مدرسه با تعلیمات انجیلی مسیحی بود. موضوعاتی که بر تدریس آن‌ها در کارلتن تأکید می‌شد عبارت بودند از: ادبیات کلاسیک یونان و روم و فلسفه اخلاق و دین. وبلن در بیست‌سالگی به کالج کارلتن وارد شد و در سال 1880 از آنجا فارغ‌التحصیل شد. وبلن بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی، در مدرسه عالی مونونا، در مدیسن ویسکانسین، که مدرسه‌ای نروژی بود، به تدریس مشغول شد.[1] وی سپس به دانشگاه هاپکینز رفت و به تحصیل فلسفه پرداخت. او پس از یک‌سال تحصیل در دانشگاه هاپکینز و بدون اخذ مدرک، به شوق تحصیل فلسفه زیر نظر پدر روحانی، نوح پورتر، رئیس دانشگاه، به دانشگاه ییل نقل مکان کرد. وبلن در سال 1884، پس از دفاع از رساله‌اش با عنوان "دلایل اخلاقی نظریه جزا"، مدرک دکترایش را گرفت. وی در سال 1891، برای تحصیلات تکمیلی در رشته علوم اجتماعی وارد دانشگاه کورنل شد. در دانشگاه شیکاگو به مدت سه سال مدرس بود و عاقبت در 38سالگی به سمت مربیگری ارتقا یافت وی هیچ‌گاه مقامی بالاتر از استادیاری در هیئت علمی نیافت. دروسی که وبلن تدریس می‌کرد عبارت بودند از: اقتصاد کشاورزی، سوسیالیسم و تاریخ نظریه اقتصادی. درسال 1906، در مقام دانش‌یار در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول شد. و در سال 1909 به دلیل مسائل اخلاقی عذرش را خواستند. در سال 1911 به سمت مربیگری در دانشگاه میزوری مشغول به کار شد. وی در سوم آگوست سال 1929 در یکی از مناطق کالیفرنیا در گذشت.[2]

آثار

وبلن در سال 1884 مقاله‌ای با عنوان "نقد قوه حکم کانت" در نشریه فلسفه نظری به چاپ رساند. در سال 1891 مقاله‌ای با عنوان "برخی نکات فراموش شده در نظریه سوسیالیسم" در سالنامه فرهنگستان علوم اجتماعی و سیاسی امریکا به انتشار رساند. او در این مقاله ضمن اتکا به نظریه‌های تکاملی اسپنسر، برخلاف وی، از الغای مالکیت خصوصی دفاع کرد. درسال 1898 نخستین نقد خود را بر نظریه اقتصادی، با عنوان "چرا اقتصاد علمی تکاملی نیست؟" در فصل‌نامه اقتصادی به چاپ رساند. همچنین نخستین و پرخواننده‌ترین کتاب وی، "نظریه طبقه تن‌آسا"، درسال 1899 به انتشار رسید.[3] این کتاب تحلیلی است از کارکردهای پنهانی مصرف تظاهری و ضایع کردن تظاهری، که از جمله نمادهای مشخص منزلتی طبقه بالای جامعه بوده و از جمله روش‌های رقابت‌آمیز آن‌ها به منظور بالابردن حیثیت فردی به شمار می‌آیند. وی در حالی‌که می‌خواهد واقعیت‌های دنیای سرمایه‌داری زمان خود را تشریح کند، بسیاری از نمودهای رفتاری زندگی طبقه مرفه دوران بربریت و فئودالیسم را الگو قرار می‌دهد.[4]

 وبلن در کتاب، نظریه بنگاه‌های تجاری (1904)، نقدی اصولی از کسب و کار اقتصادی در امریکا ارائه کرد. اما این کتاب به اندازه کتاب قبلی‌اش مورد استقبال قرار نگرفت. محافظه‌کاران آن را به این دلیل که نظام اقتصاد آزاد را به نقد کشیده و انقلابیون به این دلیل که مارکسیسم را ردکرده بود، نپسندیدند. از آثار دیگر وبلن می‌توان به امپراتوری آلمان و انقلاب صنعتی و تحقیقی درباره ماهیت صلح (1918) مقالاتی مانند: گروه‌های ذی‌نفع و عامه مردم (1919)، جایگاه علم در تمدن جدید (1919)، مهندسان و سیستم متکی بر قیمت (1921)، و مالکیت غیابی و بنگاه تجاری در دوران اخیر (1923) اشاره کرد.[5]

تأثیرگذاری فکری

وبلن همچون بسیاری از متفکران اجتماعی از آرای مجموعه وسیعی از متفکران اجتماعی تأثیر پذیرفت که از جمله آن‌ها عبارت بودند از: کارل مارکس، هربرت اسپنسر، چارلز داروین، ادوارد بلامی، کانت و پراگماتیست‌ها.

ادوارد بلامی؛ وبلن و همسرش از "به پشت سر نگریستن" (1888)، اثر ادوارد بلامی، بسیار بهره‌مند شدند. ایده‌های آرمان‌شهر سوسیالیستی برای وبلن جذاب بود، بلامی، از به کارگیری فرایند ماشینی‌شدن در جهت تحقق دولت سوسیالیستی، به‌جای مبارزه با فرایند اجتناب‌ناپذیر ماشینی‌شدن، جانبداری کرد. وبلن چنین آرمان‌شهری را، که در آن ندای بازگشت به جامعه‌ای کشاورزی سر داده نمی‌شد، را قبول داشت.[6]

  • کارل مارکس؛ بسیاری از تبیین‌های تکنولوژیکی وبلن در خصوص تکامل، ریشه در تحلیل‌های اقتصادی تاریخ بشر مارکس و تمایز مارکسیستی میان زیرساختار و روساختار فرهنگی دارند. نوشته‌های وبلن درباره ضعیف شدن غریزه کارورزی در نظام سرمایه‌داری، تا اندازه‌ای از مفهوم از خودبیگانگی مارکس سرچشمه می‌گیرند.[7]
  • هربرت اسپنسر و چارلز داروین؛ وبلن اقتصاد را از چارچوبی تکاملی در نظر می‌گرفت. او با اقتباس از ایده‌های اسپنسر و داروینی تصریح کرد که بشر در‌گیر تنازعی تکاملی برای تطابقی موثر و روزافزون با محیط طبیعی پیرامونش است. وی قویاً به اصل بقای اصلح اسپنسر باور داشت و آن را برای تحلیل‌های خود درباره صنعت به کار گرفت. وبلن همچنین نظریه خود را در خصوص فرهنگ‌ها به تأثیر از تبیین‌های زیست‌شناختی داروینی مطرح کرد.[8]

جامعه‌شناسی معرفت

یکی از بررسی‌های اصلی وبلن، تحلیل چگونگی تأثیر تکنولوژی و ساختار طبقاتی الگوهای تفکر و اندیشه بود. وبلن تلاش می‌کرد که نشان دهد چگونه فرهنگ و روابط اجتماعی توسط تکنولوژی شکل می‌گیرد. به نظر وی تحول جامعه عبارت است از فرایند پذیرش ذهنی و اندیشه‌ای که تحت فشار اوضاع و احوال اجتماعی و تمدنی به بار می‌آید. انطباق و سازگاری دوباره، به آهستگی و با بی‌میلی انجام می‌شود. سهولت فرایند پذیرش و انطباق، به درجه پذیرشی که افراد جامعه از خود نشان می‌دهند بستگی دارد.[9]

وبلن در سراسر آثارش، می‌خواهد نشان دهد که چگونه عادات فکری بر اثر عادت‌های زندگی پدید می‌آیند و پیوسته بر دلبستگی سبک‌های فکری با ساختارها و سازمان‌های اجتماعی تأکید داشت. وی اعتقاد داشت که بخش مهمی از طرح‌های اندیشه یا معرفت، بازتاب طرح‌های زندگی است. در همین راستا وبلن اعتقاد داشت که پایگاه فرد در عرصه تکنولوژی و اقتصاد، بینش و عادات فکری‌اش را تعیین می‌کند.[10]

در نظر وبلن هر چند واقعیت اجتماعی، تا حد زیادی بر معرفت تأثیر می‌گذارد، اما باید دانست که بیش از طبقات اجتماعی، این نهادهای اجتماعی‌اند که نقش عامل مسلط را در معرفت ایفا می‌کنند؛ چرا که نهادها خوشه‌هایی از عادات و رسوم‌اند که اجتماع تصویب کرده است. به نظر او تکامل جوامع بشری را باید به عنوان فرایند گزینش طبیعی نهادها در نظر گرفت.[11] وی همچنین سبک‌های تفکر را به موقعیت و نقش‌های ساختاری درون اجتماع پیوند می‌داد. او نظریه وابستگی سبک‌های تفکر به موقعیت حرفه‌ای طراحان آن‌ها را مطرح کرد.[12]

نظریه طبقه تن‌آسا (The Theory of the Leisure Class)

وبلن اصطلاح طبقه مرفه را در وصف افرادی به کار می‌برد که به لحاظ اقتصادی عملکردی غیرمولد دارند و از این نظر، همچون افراد طبقه کاسب‌کار هستند. وبلن گناه طبقه مرفه را مصرف توام با اسراف می‌دانست. اعضای این طبقه برای جلب توجه دیگران به مصرف متظاهرانه (خرید کالاهایی که برای ادامه حیات ضروری نیستند) و فراغت متظاهرانه (استفاده غیرمولد از وقت)، می‌پردازند. بنا به نظر وبلن، علاوه‌بر زیان‌هایی که اعضای این طبقه مستقیماً به ثبات اقتصادی جامعه وارد می‌آورند، برای اعضای طبقات اجتماعی نیز الگوی رقابت می‌شوند که نتیجه این امر، جامعه‌ای خواهد بود که به اتلاف زمان و پول می‌پردازند.[13]

تکامل اجتماعی

طرح تکامل اجتماعی انسان از نظر وبلن، در اصل، الگویی از دگرگونی اجتماعی است که ریشه در تحول فنون صنعتی دارد. او چهار مرحله را در تکامل انسان بر می‌شمرد:

1- عصر بدویت؛ که مشخصه آن صلح و همیاری بود، در این زمانه توجه بشر به رفاه جامعه خود معطوف بود.

2- عصر بربریت؛ که ویژگی بارز آن رقابت و جنگ‌طلبی بود. در این دوره، توجه بشر به منافع شخصی و بهره‌گیری از فنون صنعتی برای دستیابی به تفوق اقتصادی بر دیگران جلب شد.

3- عصر صنایع دستی و ماشین؛ در این عصر صنایع دستی و ماشین جانشین عصر بربریت شده که در آن، منافع مادی بر رفتار بشر احاطه دارد.

4- جامعه صنعتی مدرن؛ این جوامع باید از وسعت کافی برخوردار باشند؛ چرا که صنایع عظیم و گسترده فقط در جوامعی می‌توانند شکل بگیرند که وسعت کافی برای تأمین مشاغل تخصصی متعدد داشته باشند. جامعه مدرن بیش از سایر جوامع، قادر به انطباق با تغییرات محیط است. افراد در تمدن مدرن بیش از دیگران قادر به اتخاذ بینشی غیرشخصی و بی‌طرفانه در برابر واقعیت‌های مادی‌اند که بشر مجبور است با آن‌ها مواجه شود.[14]

وبلن به وجود نوعی تعارض بین صنعت و سوداگری قایل بود. به نظر وبلن صنعت برخلاف تجارت و سوداگری به تعقل وابسته است و خود نیز به تعقل پروبال می‌دهد. در حالی‌که اشتغال مالی و تجارت با فرهنگ چپاول سازگارتر است. وی در مجموع چنین استدلال می‌کند که تکامل آینده بشر به صنعت و صنعتگران بستگی دارد، چرا که انسان‌ها با پرداختن به فنون صنعتی به طرف تعقل و اندیشه‌ورزی و انضباط کشانده می‌شوند.[15]

مصرف متظاهرانه و فراغت متظاهرانه (خودنمایانه)

یکی از عادت‌های انزجار وبلن از طبقه مرفه مصرف متظاهرانه و نگرش اعضای آن به زندگی بود. مصرف متظاهرانه یعنی نمایش عمومی مایملک‌، شیوه زندگی و رفتار به گونه‌ای که وضعیت مرفه، متظاهرانه به دیگران فهمانده می‌شود و این به قصد کسب تأیید یا برانگیختن رشک دیگران انجام می‌شود.[16]

به نظر وبلن کسانی که بالاتر از سطح امرار معاش زندگی می‌کنند، عمدتاً از مازاد درآمدی که جامعه در اختیار آنان قرار داده است استفاده مفیدی نمی‌کنند. آنان به‌جای آنکه در پی شکوفا کردن زندگی خودشان باشند وخردمندانه‌تر، هوشمندانه‌تر زندگی کنند، به دنبال این هستند که بر دیگران‌، با نشان دادن درآمد بیشتر‌شان، تأثیر بگذارند. وبلن شیوه‌ها و ابزار این تأثیرگذاری را مصرف متظاهرانه خواند که ملازم با رفتارهایی است مانند: هدر دادن پول، زمان و تلاش. آن‌ها به نحوی کاملاً بیهوده در تعقیب لذت‌بخش بزرگ جلوه دادن خود و عزت نفس‌شان می‌روند.[17]

فراغت متظاهرانه ارتباط نزدیکی با مصرف متظاهرانه دارد. وبلن فراغت متظاهرانه را شیوه‌ای از زندگی می‌دانست که در آن دنبال کردن فراغت و جلوه‌های امتیازات طبقاتی برای کسب تأیید یا برانگیختن رشک دیگران به کار برده می‌شود و از این طریق عزت نفس تقویت می‌شود. افرادی که به فراغت متظاهرانه می‌پردازند، می‌کوشند در جمع‌های عمومی شواهدی ارائه دهند دال بر اینکه می‌توانند بی‌آنکه نیازی به کارکردن داشته باشند، گذران زندگی کنند. نمونه‌های فراغت متظاهرانه از نظر وبلن عبارت‌اند از: دانستن زبان‌های مرده و علوم غریبه، شناخت هنر، ورزش کردن و تماشای مسابقات ورزشی و وقت‌گذرانی در مسابقات اسب‌سواری.[18]

 

مقاله

نویسنده ابوذر رحيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

قرار دادگاه

No image

قرار تحقیقی

No image

سازش Conciliation

No image

رویه قضایی

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS