بزه، جرم، انحراف، بزهكاري، اقسام بزه، عوامل وقوع جرم، عوامل محيطي، عوامل وضعي
نویسنده : سيد احمد موسوي
بزه یا جرم یکی از ارکان اصلی پدیده مجرمانه است که مورد مطالعه و بررسی در جرمشناسی میباشد.
بزه یا جرم از نظر لغوی به معنای خطا و جور میباشد.[1] از دیدگاه جرمشناسی، جرم به هر فعل یا ترک فعل زیان آور فردی یا گروهی اطلاق میشود که مخلّ نظم اجتماعی و مغایر با شوون انسانی باشد و لو اینکه قانون مجازات متعرض به آن نشدهباشد.[2] از منظر حقوق کیفری، جرم، فعل یا ترک فعلی است، که به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شدهباشد.[3] نکته قابل توجه در ارتباط با دیدگاه حقوق کیفری و جرمشناسی در تعریف جرم این است که روش حقوق کیفری تجزیه و تحلیل عناصر تشکیل دهنده جرم و تعیین مجازات میباشد و به داعی و انگیزه ارتکاب جرم توجهی ندارد؛ ولی در نگاه جرمشناسی علل و انگیزه ارتکاب جرم و شخصیت بزهکار مورد توجه قرار میگیرد.[4]
در جوامع باستانی و اولیه علل پدیدهها را نمیشناختند و در نظر آنان پدیدهها ناشی از قوای عالی هستند و هر واقعه ناگوار را مستند به قدرتی شوم و اهریمنی میدانستند. در آن زمان بزه و جرم به ماورای گروه کوچک و خانواده و قبیله گسترش نمییافت. قتل یک بیگانه هیچ واکنشی را در گروهی که مجرم به آن تعلق دارد ایجاد نمیکرد؛ بلکه اغلب به منزله فتحی بزرگ تلقی میشد. در داخل گروه اعمالی که عمیقاً وجدان جمعی را جریحهدار میکند تا حدی متنوع هستند و برخوردها نوعاً نسبی هستند و نسبت به یک عمل برخوردهای مشابهای وجود نداشت؛ بهطور مثال نقض بعضی از تابوها (محرمات مذهبی) در درجه اول اهمیت قرار دارند، در مقابل اهمیت چندانی به زنای محصنه، همجنسبازی و فحشا نمیدادند.[5]
اقسام بزه و جرم
بزه و جرم را با توجه به اعتبارات مختلفی میتوان به صورتهای ذیل تقسیم نمود:
أ. تقسیم به اعتبار چگونگی شرکت و حضور بزهدیده در وقوع جرم
جرایم از این منظر به دو دسته، جرایم ناگهانی و جرایم دارای تدارک و سبق تصمیم تقسیم میشوند.
جرایم ناگهانی به جرایمی اطلاق میگردد که در آنها، به طور معمول بین بزهکار و بزهدیده رابطه قبلی وجود ندارد.
جرایم دارای تدارک و سبق تصمیم، جرایمی هستند که در آنها جرم مسبوق به رابطه طرفینی است.[6]
ب. تقسیم باعتبار نسبی و غیر نسبی بودن
به این اعتبار که آیا برخی از اعمال به طور ذاتی دارای خصیصه جرم بودهاند یا اینکه، فرآیند جرم انگاری به نسبت جوامع متغیر بوده، جرایم به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیم میگردند.
جرایم طبیعی یا فطری، جرایمی هستند که همواره به عنوان جرم شناخته شدهاند؛ مانند قتل و سرقت.
جرایم مصنوعی یا ساختگی، جرایمی هستند که به اعتبار زمان و مکان متفاوت میباشند؛ مانند سحر و جادو که از بدو پیدایش قوانین کیفری همواره به عنوان جرم شناخته شده و مجازات آن اعدام بودهاست، ولی درعصر ما این عمل مادام که عنوان کلاهبردای را نداشته باشد جرم محسوب نمیشود.[7]
ج. تقسیم باعتبار تعداد شرکت کنندگان در جرم
جرایم را به اعتبار وحدت و تعدد عاملان موثر در وقوع آنها میتوان به جرایم انفرادی، جرایم مشارکتی و جرایم تودهای تقسیم نمود.
جرایم انفرادی، جرایمی هستند که عامل فعل یا ترک فعل یک نفر است.
جرایم مشارکتی، در مواردی است که جرم ارتکابی با تحریک دیگری رخ میدهد. جرایم تودهای، جرایمی هستند که جمعی از افراد به صورت خود جوش و یا در اجرای دستور یک رهبر مرتکب این عمل میشوند.[8]
د. تقسیم به اعتبار وجود یا عدم وجود مجنیعلیه جرم
به اعتبار این که آیا جرم دارای مجنیعلیه هست یا بدون مجنیعلیه میباشد؟ جرایم به دو دسته، جرایم دارای بزهدیده و جرایم بدون بزهدیده[9]تقسیم میشوند.
جرایم دارای بزهدیده جرایمی هستند که دارای بزهدیده حقیقی یا حقوقی میباشند. اصولا کلیه جرایم دارای بزهدیده میباشند؛ یعنی جرم بدون بزهدیده وجود ندارد. مراد از جرایم بدون بزهدیده جرایمی هستند که بزهدیده شخصی و انسانی ندارد؛ بلکه بزهدیده آن ممکن است شخص حقوقی یا اخلاق عمومی یا یک ارزش عمومی و خصوصی باشد؛ مثل روسپیگری، خودزنی، خودکشی، اعتیاد. ویژگی این جرایم این است که برای وقوع و احراز قانونی آن نیازی به وجود و ایفای نقش بزهدیده ندارد؛ مثل زنا، لواط و مساحقه که در این جرایم مجنیعلیه حقوقی وجود ندارد؛ بلکه مجنیعلیه اخلاق حسنه یا اخلاق جامعه است.[10]
ه. تقسیم به اعتبار شیوه ارتکاب جرم
به این اعتبار میتوان جرایم را به دو دسته، جرایم خشونت بار و جرایم با سوء استفاده از زیرکی و تقلب تقسیم کرد.
جرایم خشونت بار آن دسته از جرایم هستند که، انسان اجتماعی، از زور و نیرویش سوء استفاده کند؛ مانند قتل که جرمی خشونت بار است. جرایم با سوء استفاده از زیرکی، جرایمی هستند که مبتنی بر زیرکی و تقلب یا تفکر میباشند و مرتکبین آنها معمولاً افرادی هستند که ضریب هوش بالایی دارند؛ مثل کلاهبرداری.[11]
بزه و پدیدههای مرتبط
الف: انحراف[12]
انحراف در جرمشناسی بهمعنای دور شدن از یک هنجار و پشت کردن به آن و نوعی هنجارگریزی است. جرم و انحراف هر دو مصداق پشت کردن به هنجارهای اجتماعی هستند؛ اما انحراف دور شدن از هنجارهایی است که دارای ضمانت اجراهای اجتماعی، نظیر تقبیح و سرزنش است؛ ولی جرم دور شدن از هنجارهای اجتماعی است، که دارای ضمانت اجرای حقوقی است. [13]
ب: بزهکاری
سه معنا برای بزهکاری ذکر شدهاست: در یک معنا جمع جرایم است و رویکرد تودهای به جرم را بزهکاری میگویند. در این معنا بزهکاری مجموعه جرایم صرفنظر از جرم ارتکابی است. معنای دوم آن مجرمیت است، در این معنا بزهکاری دارای معنای حقوقی است. معنای سوم بزهکاری عبارتست از مجموعه جرایم ارتکابی در زمان و مکان معین. با توجه به تعاریف ارایه شده در بزهکاری روشن میشود که در بزه و جرم بر خلاف بزهکاری به زمان و مکان جرم و مجموعه جرایم ارتکابی کاری ندارد. [14]
عوامل جرمزا[15](عوامل موثر در وقوع جرم)
عامل جرمزا هر وضع جسمانی یا روانی یا اجتماعی را گویند که میتواند در پیدایش یا افزایش جرم نقش موثری داشتهباشد.[16]
با توجه به روشهای تحقیقات جرمشناسی سه سلسله عوامل جرمزای فردی، عوامل جرمزای اجتماعی یا محیطی و عوامل جرمزای وضعی یا موقعیتی در وقوع جرایم موثر میباشند.[17]
عوامل جرمزای فردی
عواملی همچون جنس، سن، اندام، عدم تقارن در جمجمه ،قیافه، زشتی و زیبایی، نقص خلقت، نوع خون، وضع مزاج، ضعف قدرت میباشند، که در وقوع بزه میتواند موثر باشد.[18]
خصوصیات فردی (شخصی و درونی) خود به خصوصیات فردی ذاتی و خصوصیات فردی اکتسابی تقسیم میشوند:
أ. خصوصیات فردی ذاتی خصوصیاتی هستند که از بدو تولد همراه انسان است و خود نقشی در شکل گیری آنها ندارد.
ب. خصوصیات اکتسابی شامل آن دسته از خصوصیاتی میشود که انسانها از تعامل با محیط و دیگران کسب میکنند؛ بیماریهای روانی و جسمانی از جمله خصوصیات اکتسابی است.[19]
علل محیطی و اجتماعی
مجموعه عواملی است که از قبل شکل گرفته باشند که، با وضعیت یا عوامل وضعی برای ارتکاب جرم کامل میشوند. این علل در تعامل با محیط محله و خانواده شکل میگیرد. خانواده نابسامان، ناسازگاری والدین، خصوصیات مسکن، و نارساییهای آن، مطبوعات، سینما و تلویزیون، عوامل سیاسی و... از جمله مصادیق عوامل محیطی و اجتماعی میباشند.[20]
محیط اجتماعی به دو دستهی شخصی و عمومی تقسیم میشود:
أ. محیط اجتماعی عمومی، از تمام شرابط عمومی جامعه تشکیل شده است و نتایج مشترکی را برای تمامی شهروندان بهبار میآورد؛ مثل، نظام اقتصادی و فرهنگی؛
ب. محیط شخصی، محیطی است که بدون واسطه بر افراد تاثیر میگذارد؛ مثلا قدرت خرید از جمله محیط اقتصادی شخصی است.[21]
عوامل وضعی، شرایط و اوضاع و احوالی هستند که به دست خود انسان به وجود میآیند و به دست خود انسان هم از بین میروند؛ مانند، بن بست بودن یا نبودن، دزدگیر داشتن یا نداشتن وسیله نقلیه. علل وضعی ناظر به اوضاع و احوال ماقبل جرم است و فرد را در آستانه ارتکاب جرم قرار میدهد یا فرد را از ارتکاب جرم باز میدارد.[23]
در پایان باید متذکر شد که در بروز برهکاری و عوامل گوناگون جرمزا، یک رابطه قطعی و دقیق و جزمی نمیتوان یافت. هر یک از عوامل مذکور به هر درجه از شدت که باشد، گاهی به تنهایی و به خودی خود اثر بخش نیست و با اقتران به اوضاع و احوال خاصی و ترکیب با عوامل غیر انسانی و غیر محسوسی مانند، هیجان ناگهانی و شدید میتواند موثر باشد.[24]