كلمات كليدي : عوامل موجهه ي جرم، اضطرار، ضرورت
نویسنده : ميثم مراديان
اضطرار در لغت به معنای ناچاری و درماندگی است.[1]
گاه قانونگذار در اوضاع و احوال خاص که خود آن را دقیقا تعیین میکند، ارتکاب افعالی را که در وضع عادی جرم است جرم نمیشناسد؛ یعنی آن وصفی که فعل یا ترک فعلی را جرم میسازد میزداید. این اوضاع و احوال عوامل موجههی جرم نامیده میشوند و حالت اضطرار یا ضرورت یکی از آنهاست.[2]
در مقررات مدنی اضطرار از عوامل فسخ معامله شناخته نشده است. مادهی 206 قانون مدنی بیان میکند: «اگر کسی در نتیجهی اضطرار اقدام به معامله کند مکره محسوب نشده و معاملهی اضطراری معتبر خواهد بود.»
اما در حقوق کیفری موضوع متفاوت است. اضطرار موقعیت شخصی است که با فقدان هرگونه تعرض بیرونی، برای حفظ حقوق یا اموال در معرض خطر خود یا دیگری ناگزیر از ارتکاب جرم میشود. مانند سرقت مواد غذایی برای تغذیه یا سقط جنین برای نجات جان مادر قبل از دمیده شدن روح.[3]
در حقوق روم و ژرمن که ضربالمثل «در ضرورت قانون وجود ندارد» از آنجا نشأت گرفته، حالت ضرورت یک عامل عدم مسئولیت بود.[4] در قرون وسطی نیز در موقع بروز قحطی سرقت اضطراری که در حین تحمل رنج گرسنگی ارتکاب مییابد قابل مجازات نبود؛ علمای حقوق جزا، دزدی در حالت اضطرار را مورد توجه و بحث قرار داده و عدم مجازات سرقت اضطراری را اینچنین توجیه میکردند که در زمان بروز خطر کلیهی اموال مشترک میشوند. به علاوه اینطور فرض میشد که مالک هیچگاه میل ندارد تا همنوعش از گرسنگی فوت شود.[5]
در قانون مجازات 1810 فرانسه در مورد حالت ضرورت مقررات کلی وجود نداشت، فقط چند ماده مخصوص عدم مسئولیت مرتکب جرم لازم را پیشبینی میکرد؛[6] ولی در قوانین بعدی به این عامل موجهه کاملا اشاره شد.
اضطرار از نظر حقوق اسلام
در حقوق اسلام، ارتکاب گناه و جرم که حرام و منکر شناخته شده در حالت اضطرار و ناچاری مباح و جایز و در پارهای موارد واجب میگردد، مثلا چنانکه فردی که برای رهایی از مرگ، ناچار به نوشیدن شراب یا خوردن گوشت خوک یا مردار شود، گناهی انجام نداده است.
قاعدهی «الضرورات تبیح المحظورات» نیز از قواعد مسلم اسلامی است که مأخذ آن آیهی 173 سورهی بقره میباشد: «انما حرم علیکم المیته و الدم ولحم الخنزیر و ما اهل به لغیر الله فمَن اضطر غیر باغ و لاعاد فلا اثم علیه ان الله غفور رحیم» (=به تحقیق حرام گردانید خدا بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و هر چه را که به اسم غیر خدا کشته باشند. پس هر کس به خوردن آنها محتاج شود، در صورتی که به آن تمایل نداشته باشد و از اندازهی سد رمق نیز تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود که به قدر احتیاج بخورد به درستی که خدا آمرزنده و مهربان است.)
دلیل دیگر حدیث نبوی معروف به حدیث رفع است. در اینباره پیامبر(ص) میفرماید: «رفع عن امتی تسعه اشیاء: الخطأ... و مااضطرو الیه» (از امت من نه چیز برداشته شده است: خطا... و آنچه ناگذیر شدهاند.) مراد از این حدیث آن است که اگر شخصی در مقام دفع ضرورتی به کاری که به آن اضطرار یافته دست زد و مرتکب گناه شد بخشوده میشود. گذشته از این حدیث، احادیث دیگری نیز در همین رابطه وارد شده است.[7]
مبانی اضطرار
حقوقدانان برای معافیت شخص مضطر از مجازات مبانی مختلفی ارائه دادهاند که نظریات آنها در مجموع از دو بینش ذهنی و عینی متأثر هستند.
1. بینش ذهنی
عدهای از حقوقدانان مبنای معافیت را در اضطرار فقدان ارادهی آزاد میدانند. بدین معنا که انسانی که برای حفظ حیات یا مال خود با خطر روبهرو میشود و ناگزیر مقررات کیفری را نقض میکند، فاقد ارادهی آزاد است.
اشکال این فرض (اجبار معنوی) این است که هرچند ممکن است در بعضی از موقعیتها رفتار شخص مضطر را توجیه کند ولی دربارهی کسی که آگاهانه و خونسرد و با تمام قدرت تصمیمگیری برای حفظ حیات یا قدرت دیگری تلاش میکند، صادق نیست.[8]
بعضی دیگر از حقوقدانان فقدان نیت مجرمانه را در حالت اضطرار دلیل معافیت از مجازات پنداشتهاند؛ مثلا اگر شخصی به علت گرسنگی نانی را بدزدد، به علت فقدان سوء نیت معاف از مجازات است. این توجیه نیز حتی اگر مبنایی برای اضطرار باشد اولا عموما در مورد جرایم عمدی موضوعیت پیدا میکند نه در جرایم غیر عمد؛ ثانیا اشکال مهم این نظریه این است که میان سوءنیت و انگیزه فرقی نمیگذارد، زیرا در جرم اضطراری فاعل به رفتاری که قانونگذار آن را امر یا نهی کرده است آگاهی کامل دارد و فقط داعی یا انگیزهی جرم ممکن است شرافتمندانه باشد.[9]
2. بینش عینی
به عقیدهی حقوقدانانی که به این بینش اعتقاد دارند، ضرورت مانند دفاع مشروع یک عامل توجیه کننده بوده و بر مبنای منفعت اجتماعی قرار دارد.[10] در این نگرش، جرم مضطر لزوما از روحیهی اجتماعستیزی ریشه نمیگیرد و نشانهی تباهی اخلاقی مضطر نیست. بنابراین مجازات مجرم مضطر بیهوده و از نظر هدفهای سیاست کیفری یعنی بازپروری بزهکار و عبرتآموزی دیگران بیفایده است.[11]
تمایز اضطرار از اکراه و اجبار
منظور از اجبار از دست رفتن آزادی عمل و قدرت فرد بر انجام کار است. در صورتی که ارتکاب جرم نتیجهی خواست فاعل نباشد و ارادهی او بر ارتکاب فعل مذکور استقرار نیافته باشد، جرم را نمیتوان به حساب او گذاشت و او را مؤاخذه کرد. اکراه نیز بیان مرتبهای از اجبار است که در آن حال، شخص به عمل یا ترک عملی وادار شده که از آن کراهت دارد و منشأ این فشار روانی تهدیدی نامشروع علیه جان و مال و ناموس مکرَه است. [12]
در بیان تفاوت اضطرار با اجبار و اکراه باید گفت: اگرچه اضطرار نیاز شدید و نیروی غیرقابل مقاومت درونی است، در جهت حفظ حیات یا مال باارزشتر از طریق ارتکاب جرم، ولی در عین حال مضطر بین تحمل صدمه و ارتکاب جرمی که موجب اجتناب از ورود صدمه و زیان میگردد، مختار بوده و امکان انتخاب دارد. یعنی میتواند با فدا کردن جان و مال خود از ارتکاب جرم پرهیز کند. حال آنکه در اکراه عادتا غیر قابل تحمل، شخص مکره علیرغم میل و رضای درونی خود مرتکب جرم میشود و برای معافیت از کیفر باید مکره به ارتکاب جرم وادار شده باشد.[13]
از سوی دیگر همانطور که قبلا اشاره شد، اضطرار یا ضرورت یکی از عوامل موجههی جرم میباشد منظور از عوامل موجهه شرایط و اوضاع و احوال خاصی است که باعث میشوند قانونگذار عملی را که در شرایط عادی جرم تشخیص داده در آن شرایط جرم نداند و فرد مرتکب آن عمل را مجازات نکند. اما اکراه و اجبار عناوینی هستند که ذیل مبحث عوامل رافع مسئولیت کیفری مطالعه میشوند. عوامل رافع مسئولیت کیفری، کیفیاتی هستند مربوط به شخص مرتکب جرم که باعث میشوند تا عمل مجرمانه به مرتکب آن قابلیت انتساب نداشته باشد مانند جنون.[14] به عبارت دقیقتر تفاوت ضرورت با اجبار و اکراه در این است که هنگام ضرورت به انجام فعل یا ترک فعل، در واقع از ابتدا جرمی انجام نمیشود که قابلیت مجازات داشته باشد اما در اکراه و اجبار شخص مرتکب جرم را انجام داده اما این جرم قابل انتساب به شخص مورد نظر نیست.
تمایز اضطرار از دفاع مشروع
اضطرار مانند دفاع مشروع مبتنی بر نفع اجتماعی است. ولی این دو تأسیس حقوقی از جهاتی با یکدیگر متفاوت هستند زیرا لازمهی دفاع مشروع وجود قبلی حمله است، درحالیکه در مورد اضطرار، ارتکاب جرم توسط مضطر بدون تهاجم و تعرض قبلی انجام میشود.[15]
حالت ضرورت در قوانین ایران
قانون مجازات عمومی 1304 در مورد حالت ضرورت ساکت بود اما از این اصطلاح در مادهی 41 برای دفاع مشروع استفاده میشد.
مادهی 40 قانون اصلاحی مجازات 1352 عنوان میکرد: «هرکس هنگام بروز خطر شدید از قبیل سیل و طوفان به منظور حفظ جان یا مال خود یا دیگری مرتکب جرمی شود مجازات نخواهد شد، مشروط بر اینکه خطر را عمدا ایجاد نکرده و عمل ارتکابی نیز با خطر موجود متناسب بوده و برای آن ضرورت داشته باشد.»[16]
در قوانین پس از انقلاب، مادهی 30 قانون راجع به مجازات اسلامی متن مادهی 50 قانون اصلاحی سال 1352 دوباره به کار رفت و فقط تبصرهای به آن اضافه شد که در آن دیه و ضمان مالی را از حکم این ماده استثنا کرد.[17]
با تصویب قانون مجازات اسلامی در سال 1370 متن مادهی 30 قانون سابق عینا تکرار شد و فقط عبارات «آتش سوزی» نیز در کنار خطرات شدید اضافه شد. مادهی 50 این قانون بیان میکند: «هرکس هنگام بروز خطر شدید از قبیل آتشسوزی، سیل و طوفان به منظور حفظ جان یا مال خود یا دیگری مرتکب جرمی شود مجازات نخواهد شد مشروط بر اینکه خطر را عمدا ایجاد نکرده و عمل ارتکابی نیز با خطر موجود متناسب بوده و برای رفع آن ضرورت داشته باشد.»
شروط تحقق اضطرار
1. بروز خطر شدید
همچنانکه در مادهی55 آمده است، شرط وجود حالت اضطرار بروز «خطر شدید» است که جان یا مال مرتکب یا دیگری را تهدید کند. بدیهی است ذکر خطراتی از قبیل سیل و طوفان در این ماده از باب تمثیل است و جنبهی حصری ندارد و هرگونه خطر دیگری نظیر زلزله، آتشسوزی، بمبارانهای هوایی و... را شامل میشود. تفاوتی نمیکند که منشأ خطر بیرونی یا درونی باشدو آنچه مهم است به خطر افتادن حقی از حقوق انسان است که فقط با ارتکاب جرم محفوظ میماند.[18][19]
2. محتمل یا قریبالوقوع بودن خطر
دومین شرط تحقق اضطرار آن است که خطر و ضرر مسلم و قریبالوقوعی مرتکب را تهدید کند، مثل عمل کسانی که برای نجات از سیلزدگی بلافاصله درصدد تغییر مسیل به طرف زمین همسایه برآیند؛ ولی اگر فردی قبل از جاری شدن سیل و به صرف احتمال اینکه ممکن است در آینده سیلی جاری و به منزل او آسیب برساند دیوار همسایه را تخریب کند، عمل وی قابل توجیه نیست زیرا خطر فعلیت نداشته و قریبالوقوع نیست.[20]
3. اتفاقی بودن خطر
عدهای از حقوقدانان یکی از شرایط خطر را اتفاقی بودن آن دانستهاند؛ به این معنی که نمیتوان برای اجتناب خطری که ثابت و مداوم است یا در آینده پیش خواهد آمد، به حالت اضطرار استناد نمود. بنابراین دائمالخمر را برای شرب خمر و معتاد به مواد مخدر را در غیر موارد درمانی نمیتوان مضطر شناخت.[21]
4. ضرورت ارتکاب جرم
هرچند خطر شدید باشد جنانچه دفع آن به وسایلی غیر از ارتکاب جرم ممکن گردد به نحوی که جان یا مال شخص یا دیگری در معرض مخاطره قرار نگیرد، باید از آن وسیله استفاده کرد. مثلا اگر فرد گرسنهای که نیاز به غذا دارد، با امکان استفاده از طرقی غیر از سرقت، به دزدی نان مبادرت کند، نمیتواند از حالت ضرورت برای توجیه کار خود استفاده کند.[22]
علاوه بر آن به عقیدهی برخی حقوقدانان فعل مجرمانه باید همان ضرورت را برطرف کند و گرنه معافیت منتفی است؛ برای مثال کسی که برای رفع گرسنگی کالایی را میدزدد تا بفروشد و با پول آن خوراک تهیه کند نمیتواند ادعا کند در حالت ضرورت بوده است، زیرا دزدیدن کالا مستقیما ضرورت را برطرف نکرده است.[23]
5. فقدان عمد در ایجاد خطر
منطق ایجاب میکند کسی که خطری را ایجاد کرده خود نیز عواقب آن را برعهده بگیرد. مادهی55 ق.م.ا با توجه به همین نکته بیان کرده: «... مجازات نخواهد شد، مشروط بر اینکه خطر را عمدا ایجاد نکرده باشد.»
6. تناسب خطر با جرم ارتکابی
حالت اضطرار ایجاد نمیشود مگر اینکه «عمل ارتکابی نیز با خطر موجود متناسب» باشد.احراز تناسب میان عمل ارتکابی و خطر موجود امری است موضوعی و دشوار که به عهدهی قاضی میباشد. در حالتی که دو حق یا دو منفعت در تقابل یکدیگر قرار میگیرند و ارزش یکسان دارند، برخی از حقوقدانان معافیت قانونی را مردود دانستهاند. در مقررات کیفری اسلام نیز اگر دفع خطری شدید که جان انسان را به خطر میاندازد، جز با سلب حیات دیگری ممکن نباشد، ارتکاب جرم قتل به شمار میرود.[24][25]
آثار حالت اضطرار
اضطرار حالتی نوعی است و از همهی کسانی که در چنین حالتی مرتکب جرم شدهاند رفع تقصیر میکند؛ یعنی عمل ارتکابی جرم نیست و اثر کیفری بر آن مترتب نخواهد شد. اما مادهی 55 ق.م.ا با بهکار بردن عبارت «مجازات نخواهد شد» ظاهرا مضطر را فقط معاف از مجازات شناخته است و حرمت عمل ارتکابی را باقی گذاشته است، اما با توجه به مبانی فقهی این تأسیس که به استناد آن، ضرورتها حرمت افعال را زایل میکند و سبب اباحهی آن میگردد در اینجا هم باید گفت عمل ارتکابی اصلا جرم نیست.[26]
اما این مباح شدن عمل مرتکب، آن را از تبعات زیانآور آن معاف نمیکند. ق.م.ا در تبصرهی مادهی 55 به همین موضوع اشاره کرده است: «دیه و ضمان مالی از حکم این ماده مستثنی است.» دلیل این امر آن است که متضرر از جرم اقدامی در ایجاد حالت خطر نکرده و خطایی مرتکب نشده تا سزاوار محروم ماندن از اموال خود گردد.[27]
مصادیق اضطرار در ق.م.ا
علاوهی بر مادهی 55 که اضطرار را به طور کلی تعریف کرده قانونگذار در مواد دیگری نیز برخی از مصادیق اضطرار را بیان کرده است:
1. سقوط مجازات تخریب در و پنجرهی منزل دیگری برای داخل شدن به محل وقوع حریق برای نجات جان اشخاص (بند 2 م 56)؛
2. سقوط کیفر رجم در زنای مرد یا زنی که هر یک همسر دائمی دارند ولی به واسطهی مسافرت یا حبس و مانند آن به همسر خود دسترسی ندارند. (م 86)؛
3. سقوط مجازات حد مسکر در موارد اضطراری مثل نجات از مرگ یا درمان بیماری (م167)؛
4. سقوط مجازات در سرقت اضطراری (بند 10 م 198)؛
5. سقوط مجازات سقط جنین برای نجات مادر (م 17 اصلاحی آئیننامه انتظامی پزشکی)؛
6. سقوط مجازات راشی هنگام اضطرار و ناچاری به احقاق حق (م 591 و تبصرهی م 592).