خدشه وارد كردن، فاسق، عدالت، جرح، تعديل، معدّل، مزكّي، مخدوش كردن، نقص، شاهد
نویسنده : محسن نجف پور
جرح در لغت به معنای مخدوش کردن است. [1] ولی در موضوع ما به معنای خدشه وارد کردن به شاهد میباشد که در مقابل تعدیل بکار میرود. [2]
جرح در اصطلاح: عبارتست از ادعای فقدان یکی از شرایطی که قانون برای شاهد مقرر کرده است و از ناحیه طرفین دعوا صورت میگیرد.
شرایط شاهد
بنا بر ماده 155 قانون آیین دادرسی مدنی شرایط شاهد عبارتند از:
بلوغ، عقل، ایمان، طهارت مولد، عدالت، نبود انتفاع شخصی، نبود دشمنی دنیوی بین شاهد و طرفین دعوا و عدم اشتغال به تکدی کری و ولگردی. [3]
پس به ذکر نقص شاهد که موجب بیاعتباری گواهی و شهادت او میشود، جرح گفته میشود[4]
تفاوت جرح و تعدیل
اگر ادعای مذکور فقط درباره فقدان عدالت شاهد باشد به آن تعدیل شاهد گفته میشود. اما در عرف قضایی در همه موارد، جرح و تعدیل شهود بکار میرود، چنانچه در قانون نیز جرح با تعدیل کاربرد یکسان یافتهاند. [5]
جرح شاهد از حقوق کسی است که شاهد به ضرر او شهادت میدهد. در اینجا سؤالی که به ذهن خطور میکند اینست که؛ آیا شرایط مربوط به شاهد از قوانین آمره است یا خیر؟ اگر شاهدی فاقد یکی از آن شرایط بود خود دادگاه او را کنار میگذارد یا حتماً باید طرف مقابل او را جرح کند تا کنار گذاشته شود؟
قواعد مربوطه شرایط شاهد از قوانین آمره میباشد و خود دادگاه باید به آن توجه نماید. اگر توجه نکرد یا از فقدان شرایط در شاهدی بیاطلاع بود و تصور میکرد شاهد شرط عدالت، ایمان ... را دارد، و به همین لحاظ شهادت وی را استماع نمود؛ طرف مقابل باید توجه دادگاه را به فقدان شرایط شاهد جلب نماید. در آن صورت دادگاه مکلف است که به ایراد توجه کند و اگر براساس چنین شهادتی حکمی صادر کند آن حکم در مراجع بالاتر قابل فسخ یا نقص میباشد. [6]
تعدیل
گواهی بر عدالت کسی دادن را گویند. گواه مذکور را شاهد تعدیل و یا شاهد تزکیه میگویند. [7] با ارتکاب کبیره یا اصرار بر صغیره مرتکب مجروح میگردد و جرح کننده باید کبائر را بشناسد و معنی اصرار بر صغیره را بداند، تا بتواند شهادت بر جرح بینۀ دعوی بدهد. همچنین باید شرایط تحقق گناه کبیره را بداند برای او معلوم شود که مجروح، فعل منهی را با اجتماع شروط آن مرتکب شده است. هرزه گویی و عادت به طعن مردم، جرح مؤثر در دادرسی نیست. در تعدیل بینه باید معنی عدالت را دانسته باشد، آنگاه با معاشرت مستمر خود با بینه دعوی، عدالت آنان را احراز کند، خواه احراز با واسطه باشد یا بی واسطه. [8]
جرح شاهد باید قبل از ادای شهادت به عمل آید. مگر اینکه موجبات جرح بعدا و در جریان سیدگی آشکار شود. ممکن است هنگامی که یک طرف اسامی شهود را میدهد طرف مقابل به تمام یا بعضی از آن افراد ایراد کند. مثلاً یکی را برادرزاده معرفی کنند.
اگر مدعی ایرادات شهود را قبول کند و افراد دیگری را به عنوان شاهد معرفی نماید، نیازی به رسیدگی به ایراد نیست.
ولی هرگاه معرفی کننده شهود ایراد طرف را نابجا و غیر وارد دانست و شهود هم حضور یافتند، دادگاه باید به جهات ردّ رسیدگی نماید و برای اثبات وارد بودن یا عدم ورود ایراد میتوان، از شهادت استفاده نمود. مثلاً دو نفر شاهد عادل، شهادت دهند که شهود معرفی شده عادل هستند، و بر این امر عالماند و احراز کردهاند. در اینصورت دادگاه طبق شهادت آنها حکم به تعدیل شهود معرفی شده میکند. [9]
مزّکی و معدّل
در دوران قرون وسطای ایران، مزکیان و معدلان کسانی بودند که میتوانستند اعتماد قاضی را به عدالت و تزکیه شاهد محکمه جلب کنند. به طریقی که وقتی در عدالت شاهد تشکیک میشد، معدّل در این زمینه را بررسی و درباره عدالت یا عدم عدالت شاهد به قاضی مشورت میداد. و زمانی که صلاحیت شاهد مورد اعتراض طرف دعوی قرار میگرفت کسی که میتوانست در باره صلاحیت او نظر بدهد مزکی نامیده میشد. مزکی در واقع شاهد را تزکیه و ایمان و طهارت مولّد وی را احراز میکرد. در اسلام؛ در مواردی که قاضی به شهادت شاهد به عنوان دلیل شرعی استناد میکند، لازم است عدالت، ایمان و طهارت مولد شاهد را احراز کند، و این وظیفۀ قاضی است.[10]
راههای احراز عدالت شاهد
1- علم قاضی
قاضی شخصاً از حُسن ظاهر مثل مواظبت او در فعل واجبات و ترک محرمات و شرکت در جماعات و غیره احراز عدالت را میکند.
2- شاهد
دو نفر شاهد معلوم الحال، نزد قاضی شهادت به عدالت او بدهند؛ و از این طریق برای قاضی احراز عدالت شود.
3- شیاع
شهرت و میثاقی که موجب اطمینان و مفید عدالت شاهد باشد.[11]
عدم پذیرش جرح
در دو مورد ایراد جرح بر شهود قبول نمیشود.
1. عاقله
در صورتیکه عاقله بر جرح شهود جنایت شهادت بدهند، این شهادت مورد قبول نیست. دلیل آن وجود تهمت است که؛ میخواهند از خود دفع ضرر کنند.
2. وکیل و وصی
شهادت وکیل یا وصی به جرح شهود بر علیه موکل و وصی که باز بخاطر وجود تهمت دفع ضرر از خود قبول نمیشود.[12]
رسیدگی به صلاحیت شاهد
رسیدگی به جرح و تعدیل از جانب دادگاه صورت میگیرد. طبعاً هرگاه به نظر دادگاه جرح وارد بود، از این شاهد شهادت نمیگیرد. اما هرگاه دادگاه شهود را واجد شرایط قانونی دانست، شهادت آنان را میپذیرد. چنانچه دادگاه از وضعیت شهود اطلاع نداشت؛ برای اینکه با رسیدگی وضعیت شهود را مشخص نماید حداکثر تا ده روز دادرسی را متوقف میکند. پس از آن تصمیم میگیرد که شهادت را استماع کند، یا آنها را به عنوان شاهد نپذیرد. در صورت ردّ شاهد از طرف دادگاه یا ایراد جرح توسط مدعی علیه، مدعی میتواند برای اثبات صلاحیت شاهد اقامه دلیل نماید در اینصورت دادگاه مکلف است به درخواست وی رسیدگی کند.[13]