دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بدل مال مغصوب substitute of usurped property

No image
بدل مال مغصوب substitute of usurped property

كلمات كليدي : بدل، مال مغصوب، اموال مثلي، اموال قيمي، بدل حيلوله، تعيين قيمت

نویسنده : محسن شريعتمدار تهراني

به جانشینی، جایگزینی و قائم مقامی در اشیا و اموال، بدل می‌گویند. در مفهوم بدل، جایگزینی وجود دارد؛ خواه جایگزینی به حکم عقدی از عقود باشد (بدل قراردادی)، یا به حکم قانون (بدل قانونی).[1]در تعریف غصب نیز آمده است: تصرف در حق غیر با سوء نیت، بدون اعمال تقلب یا نقض اعتماد صاحب آن حق و بدون اعمال قهر و غلبه.[2] منظور از مال مغصوب، مالی است که مورد غصب واقع شده است. هرچند از تعریف غصب، سرقت و خیانت و غارت خارج شده است، اما احکام مال مغصوب شامل این سه نیز می‌گردد.

در اصطلاح حقوق، در صورتی که مال، مثلی باشد، بدل عبارت از مثل مال است، و اگر قیمی باشد، منظور از بدل، قیمت آن خواهد بود.[3]

بی‌گمان تکلیف اولیه غاصب رد عین به مالک آن می‌باشد. برای همین مواد 313، 314 و 315 قانون مدنی، حتی در صورت تغییر مال، (بکارگیری آن، زیادی در عین، نقص و عیب در مال) وظیفه رد عین را برای غاصب در نظر گرفته است. حال اگر رد عین، به هر دلیل، ممکن نباشد، تکلیف غاصب چیست؟ آنچه در این مجال به آن می‌پردازیم، پاسخ به این سؤال می‌باشد.

اموال مثلی و قیمی

مثلی، اموالی است که اشباه و نظایر آن نوعاً زیاد و شایع باشد، مانند حبوبات [4] یعنی اموالی که در عرف از حیث قیمت و اوصاف و اعراض مانند هم باشند. در حالیکه در اموال قیمی عرفاً شخص و عین همان مال منظور است و نمی‌توان مال دیگری را به جای آن قرار داد،[5] مانند نسخه کتاب خطی. ملاک تشخیص اموال مثلی از قیمی عرف می‌باشد.

ماده 311 قانون مدنی در این خصوص مقرر می‌دارد: «‌غاصب باید مال مغصوب را عیناً به صاحب آن رد نماید و اگر عین تلف شده باشد باید مثل یا قیمت آن را بدهد و اگر به علت دیگری رد عین ممکن نباشد باید بدل آن رابدهد.» هر چند از ظاهر این ماده بر می‌آید که غاصب در دادن مثل یا قیمت آزاد است، اما در صورتی‌ که مال مثلی تلف شود و مثل آن نیز موجود باشد، غاصب الزام به دادن مثل می‌شود و نمی‌تواند قیمت مال تلف‌شده را بپردازد، همچنین مالک نیز نمی‌تواند قیمت را مطالبه کند. این سخن علاوه بر اینکه از مواد 312 و 329 قانون مدنی استفاده می‌شود، مورد اتفاق نظر حقوق‌دانان نیز هست.[6] فقط دادگاه در صورتی که دادن قیمت را عادلانه‌تر ببیند، می‌تواند غاصب را ملزم به دادن قیمت نماید.[7]

نکته قابل تأملی که وجود دارد این است که اگر مال مغصوب، در محل غصب، مثلی و در محل تلف، قیمی باشد، غاصب مسئول پرداخت مثل است یا قیمت؟ برخی از اساتید حقوق گفته‌اند باید قیمت محل تلف را بپردازد، زیرا مسئوولیت غاصب در محل تلف استقرار یافته که مال در آنجا قیمی بوده است.[8] اما برخی الزام غاصب به رد مثل را پذیرفته‌اند و در تحلیل این عقیده بیان داشته‌اند که چون دادن مثل، وضع زیان‌دیده را به صورت پیش از غصب در می‌آورد، کار نامشروع غاصب، نمی‌تواند مانع از این مصلحت گردد و هزینه بردن مال به محل تحویل، بر عهده اوست.[9]

تعیین قیمت در صورت فقدان اموال مثلی

الزام به دادن مثل، گاهی با این مشکل روبرو است که مثل مال تلف شده، در بازار پیدا نمی‌شود. همچنین گاه اتفاق می‌افتد که مالی که در زمان تلف دارای ارزش بوده است، در زمان اجرای حکم به تدریج از قیمت افتاده و دیگر ارزشی ندارد. در این موارد، جبران خسارت جز با پرداختن قیمت امکان ندارد. حال پرسش اینجاست که قیمت چه زمانی باید پرداخته شود؟ قانون مدنی قیمت یوم الاداء را در صورت فقدان مثل، و آخرین قیمت را در صورت از مالیت افتادن مثل، مقرر نموده است.[10] برخی از حقوق‌دانان، در فرضی که مثل از قیمت افتاده است، الزام غاصب به پرداخت آخرین قیمت را، نوعی بی‌عدالتی در حق مالک، برشمرده‌اند، چرا که آخرین قیمت، معمولا پایین‌ترین قیمت است. برای جبران این بی‌عدالتی، غاصب باید آخرین قیمت را به عنوان ضمان ناشی از غصب، و تفاوت آن با قیمت زمان غصب را به عنوان تسبیب، به مالک بپردازد.[11]

تعیین قیمت درصورت فقدان اموال قیمی

الف- زمان تقویم

در موردی که مالی قیمی غصب شود و پس از مدتی از بین برود، هرگاه بهای مال تلف شده، از زمان غصب تا زمان تلف و تادیه تغییر یابد، این پرسش مطرح می‌شود که غاصب ملزم به پرداخت قیمت چه روزی است؟ قانون مدنی در این مورد ساکت است؛ عده‌ای از حقوق‌دانان، قیمت روز تلف را در نظر گرفته‌اند و در بیان دلیل آن گفته‌اند که مسئولیت غاصب نسبت به رد عین، در زمان تلف تبدیل به قیمت شده است.[12] برخی دیگر معیار تقویم را، بهای روز صدور حکم یا تأدیه دانسته‌اند؛ آنان اعتقاد دارند که با توجه به افزایش روز افزون قیمتها، و مسئولیت مطلق و شدیدی که قانون‌گذار برای غاصب در نظر گرفته است، قناعت به قیمت روز تلف، عادلانه به نظر نمی‌رسد. علاوه بر آن، زمان طبیعی، در خصوص مسئولیت غاصب به جبران ضرر مالک، لحظه ای است که دادرس به طور قاطع به آن حکم می‌دهد.[13]

ب- مکان تقویم

مباحث گذشته در مورد قیمتهای مختلف، در خصوص مکان نیز متصور است، چرا که در مکانهای مختلف نیز، قیمت مال قیمی، قابلیت تغییر را دارد. نظرات حقوق‌دانان در این مورد، متفاوت است. عده‌ای، ملاک مکان را تابع ملاک زمان قرار داده و با همان استدلال، مسئولیت غاصب را مشخص نموده‌اند.[14] برخی، بالاترین قیمت از میان دو مکان غصب و تلف را مورد توجه قرار داده‌اند.[15] و بالاخره، بنا بر نظر برخی از حقوق‌دانان، قیمت مال در منطقه‌ای که عرفا محل زندگی و کسب و کار صاحب مال است، باید در نظر گرفته شود.[16]

بدل حیلوله

آخرین فرضی که در ماده 311 قانون مدنی، به آن پرداخته شده، آن است که مال، نزد غاصب، تلف نشده، ولی از آنجا که رد عین به مالک ممکن نیست در حکم تلف می‌باشد. چنانچه مال، در رودخانه‌ای افتاده باشد و یا دزد آن را برباید که دسترسی به آن، فعلا ممکن نیست. در اینجا به مالی که غاصب باید در عوض به مالک بپردازد، بدل حیلوله می‌گویند. چرا که غاصب در اثر عمل خود بین مال و مالک حایل و مانع شده است، به گونه‌ای که مالک نمی‌تواند از مال خود استفاده کند.[17]بدل حیلوله‌‌ای که غاصب به مالک می‌پردازد، به ملکیت او در می‌آید، منتها این تملیک، همراه با شرط فاسخی است که به موجب آن، هرگاه عین به دست آید و غاصب بتواند به تعهد خود در زمینه بازگرداندن عین عمل کند، آنچه را به عنوان بدل داده است، به او بازمی‌گردد.[18]

مقاله

نویسنده محسن شريعتمدار تهراني
جایگاه در درختواره حقوق خصوصی - حقوق مدنی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

دفتر تجارتی    Business office

دفتر تجارتی Business office

در لغت دفتری که تاجر معاملات خود را ثبت نماید و از روی آن سود وی تعیین گردد را دفتر تجارتی گویند.
استثنائات اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در مقابل سند تجاری

استثنائات اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در مقابل سند تجاری

یکی از اصول حاکم بر اسناد تجاری، اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات در مقابل سند تجاری می‌باشد طبق این اصل، اسناد تجاری به خودی خود معرّف طلب صاحب آن می‌باشند و روابط حقوقی که ممکن است بین امضاکنندگان و ظهرنویسان موجود باشد و ادّعاهایی که هر یک از آنها بر دیگری درباره معامله‌ای که به صدور سند تجاری منجر شده است، در حقوق صاحب سند تجاری، تأثیری ندارد و سند تجاری گردش کرده و از طرف دارنده اصلی به دیگری منتقل شده و یک سند مستقل از رابطه حقوقی اصلی است
No image

عقد شرکت (societe)

پر بازدیدترین ها

No image

ضمان و اقسام آن

No image

شرایط شکلی صدور برات

استثنائات اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در مقابل سند تجاری

استثنائات اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در مقابل سند تجاری

یکی از اصول حاکم بر اسناد تجاری، اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات در مقابل سند تجاری می‌باشد طبق این اصل، اسناد تجاری به خودی خود معرّف طلب صاحب آن می‌باشند و روابط حقوقی که ممکن است بین امضاکنندگان و ظهرنویسان موجود باشد و ادّعاهایی که هر یک از آنها بر دیگری درباره معامله‌ای که به صدور سند تجاری منجر شده است، در حقوق صاحب سند تجاری، تأثیری ندارد و سند تجاری گردش کرده و از طرف دارنده اصلی به دیگری منتقل شده و یک سند مستقل از رابطه حقوقی اصلی است
Powered by TayaCMS