24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : ارتباط غيركلامي، فاصله صميمي، فاصله شخصي، فاصله اجتماعي، فاصله عمومي، توازن ديداري، موازنه صميميت، علايم فرازباني، روان شناسي اجتماعي
نویسنده : منيره دانايي
ما در فرایند طبیعی ادراک اجتماعی میخواهیم از عواطف و احساسات دیگران اطلاع پیدا کنیم. زیرا عوامل زودگذری همچون تغییر خلق، هیجان، خستگی و بیماری همگی ممکن است بر نحوه تفکر و رفتار فرد تاثیر بگذارند. برای کسب اطلاع از احساسات دیگران میتوان مستقیما از خود آنها سوال کرد اما این روش موفقیتآمیز نخواهد بود. زیرا چه بسا افراد تمایلی به فاش کردن احساسات درونشان نداشته باشند و با کلامشان درصدد گمراه کردن ما برآیند. برای پی بردن به احساسات فرد باید از شیوههای غیرکلامی و غیرمستقیم استفاده کنیم. علایم غیرکلامی غالبا اطلاعات ارزشمندی درباره احساسات دیگران در اختیار ما میگذارند و نقش مهمی در بسیاری از اشکال تعامل اجتماعی از قبیل جذابیت میانفردی، نفوذ اجتماعی، کمک رسانی، پرخاشگری و تعامل پزشک – بیمار ایفا میکنند. علاوه بر این، مشکل میتوان این علایم را از دید دیگران مخفی نگه داشت و لذا در بسیاری از موارد میتوانند موثرتر از پیامهای کلامی باشند.[1]
یکی از مسایل مطرح شده در زمینه ارتباط غیرکلامی میزان فاصله افراد در هنگام تعامل میباشد. ادوارد هال[2] در سال 1959 تحقیقات خود را در این زمینه منتشر کرد و تنوع زیادی در فرهنگهای مختلف مشاهده کرد. مثلا عربها در هنگام مکالمه آنقدر نزدیک به یکدیگر قرار میگیرند که فاصله بین بینی آنها فقط چند سانتیمتر است، اما آمریکاییها فاصلهای در حدود 25 تا 50 سانتیمتر را ترجیح میدهند. هال، چهار نوع فاصله را در ارتباط متقابل میان امریکاییها توصیف کرد. فاصله صمیمی[3] که کمتر از هجده اینچ است و برای عشقورزی، کشتی گرفتن، تسلی دادن و حمایت کردن به کار میرود و در جریان آن صدا، بو، و احساس نفس همه ترکیب میشود تا اشتغال ذهنی و درگیر بودن بلاتردیدی را با دیگری نشان دهند. فاصله شخصی[4] بیشتر از فاصله صمیمی است و از نیم فوت و دو ونیم فوت را در برمیگیرد و شامل "یک کره یا حباب کوچک حمایتی است" که افراد بین خودشان و دیگران حفظ میکنند. فاصله اجتماعی[5] بازهم بیشتر است و فاصلهای است که امور غیرشخصی در آن صورت میپذیرد. سرانجام فاصله عمومی[6] شامل دوازده فوت یا بیشتر است و کاملا "خارج از دایره درگیری و مشغولیت" است.
تحقیقات روانشناسان به این نتیجه رسیده است که فاصله بین مردم، نشانهای است از تصور آنها نسبت به نگرشهایی که بین آنان وجود دارد. مردم تمایل دارند که فاصله خود را از کسانی که دوست ندارند یا نمیشناسند، زیاد کنند. افرادی که نزدیک به شخصی میایستند تصور میکنند که او آنها را دوست دارد، در حالی که کسانی که دورتر میایستند تصور عکس دارند. در نتیجه وقتی افراد با غریبهها برخورد میکنند، سعی دارند تا آنجا که ممکن است فاصله فیزیکی بین خود را با آنها بیشتر کنند.[7]
یافتههای تحقیقی نشان میدهند که اطلاعات مربوط به حالات درونی و احساسات افراد را میتوان از حالات چهره، تماس چشمی، تن صدا، زبان بدنی و تماس جسمی به دست آورد.
حالات چهره: در چهره انسان شش هیجان مختلف و اساسی جلوه میکند که عبارتند از خشم، ترس، شادی، غم، تعجب، تنفر. اینها هیجانهای اصلی انساناند و از آمیختن آنها با یکدیگر هیجانهای متنوع بیشتری مانند تعجب آمیخته با ترس یا شادی توام با غم ایجاد میشود. تحقیقات نشان میدهد که بین حالات چهره و تجارب هیجانی و واکنشهای فیزیولوژیکی ارتباط قوی وجود دارد. البته نباید برای فهم حالات هیجانی صرفا به حالت چهره فرد توجه کرد. بلکه سایر اطلاعات چون زمینه و وضعیت محیط اطراف، برخوردهای قبلی و اطلاعات پیشین نیز میتواند به تشخیص احساسات فرد کمک کند.
تماس چشمی: ما از طریق دریچه چشم افراد، اطلاعات بیشماری درباره احساسات آنها به دست میآوریم. وقتی کسی از تماس چشمی با ما اجتناب میکند معمولا نتیجه میگیریم یا ما را دوست ندارد یا فردی خجالتی است. البته در این موقعیتها موارد استثنا هم وجود دارد. به طور مثال وقتی کسی حامل اخبار ناخوشایندی است و میخواهد مطلب ناراحت کنندهای را بازگو کند و یا از چیزی وحشت کرده است نیز از نگاه کردن پرهیز میکند. همچنین خیره شدن به چشم فرد نیز معمولا به خشم یا خصومت تفسیر میشود و تهدید کننده تلقی میشود. تحقیقات نشان میدهد که اندازه مردمک چشم نه تنها در واکنش به شدت نور بلکه با توجه به حالت ما نیز در حال تغییر است و با علاقه یا بیزاری نسبت به مردم واکنش نشان میدهد. مطالعات نشان میدهد در اکثر برخوردهای روزمره میزان مناسب نگاه به نحو ظریفی توسط افراد تنظیم میشود و توازن دیداری[8] بر حسب جنس، پایگاه، صمیمیت رابطه و طبیعت تعامل تعریف میشود. در هر تعامل میزان صمیمیت با انواع علایم غیرکلامی که حاکی از صمیمیت میباشد تنظیم و حفظ میشود. نظریه موازنه صمیمیت[9] پیشبینی میکند وقتی علایم صمیمیت در یک بعد افزایش مییابد افراد این را با کاهش علایم صمیمیت در بعد دیگر جبران میکنند. مثلا وقتی افراد غریبه وارد فضاهای تنگی چون آسانسور میشوند به دلیل کم شدن فاصله تمایل ندارند مستقیما به یکدیگر نگاه کنند و تماس چشمی خود را کاهش میدهند. اما پس از خروج نظر سریعی به یکدیگر میاندازند.[10]
تن صدا: تغییرات و نوسانات در گفتار یکدیگر از راههای ارتباط غیرکلامی است که علایم فرازبانی[11] نامیده میشود. زیر و بمی صدا، بلندی، آهنگ، سرعت، موزون بودن و تردید و تامل در کلام اطلاعات خاصی را منتقل میسازد. تحقیقات نشان میدهد نشانههای صوتی در انتقال برخی از هیجانها چون خشم، عصبانیت، غم و شادی بسیار موثرند و معمولا سرعت کم و تغییر جزیی زیر و بمی نشان دهنده هیجانهای منفی و ناخوشایند مانند غم، خشم، ملال، انزجار و ترس است. سرعت بسیار و تغییرات زیاد زیر و بمی، علامت هیجانهای مثبت مانند تعجب یا خوشایندی فعالیت میباشد.
زبان بدنی: خلق و هیجانات ما در حالت بدن[12] و حرکات سر و دست[13] انعکاس مییابد و میتواند اطلاعات بسیاری درباره وضعیت عاطفی ما منتقل کند. زیرا علایم بدنی معمولا کمتر از پیامهای غیرکلامی دیگر در کنترل فرد میباشد و بیشترین توجه عموم مردم را به خود جلب کرده است. از طریق مشاهده نحوه راه رفتن، حرکت کردن و تغییر وضعیت بدن میتوان به اضطراب، افسردگی و خوشحالی افراد پیبرد. تحقیقات نشان میدهد بلند گام برداشتن معمولا نشانه اعتماد به نفس فرد میباشد. در حالی که حرکات بیش از اندازه دست یا سایر اعضا بدن میتواند نشانی از وجود اضطراب در فرد یا تلاش برای مخفی کردن مطلب باشد. فاصله با مخاطب نیز معمولا میزان دوستی را منتقل میکند. هر چه دوستی و صمیمیت در میان افراد بیشتر باشد، نسبت به هم نزدیکتر میایستند و گفتگو میکنند. دوستان معمولا در فاصله نزدیکتری نسبت به افراد غریبه میایستند و مرز بیشتری را برای افراد ناشناس قرار میدهند.
تماس بدنی: تماس بدنی از مهمترین علایم ارتباط غیرکلامی در سالهای اولیه زندگی به شمار میرود. در ابتدا والدین و نوزادان تا حد زیادی از طریق لمس کردن ارتباط برقرار میکنند. شواهد تحقیقات نشان میدهد وابستگی طفل آدمی به مادرش و تماس جسمی با او محرک مهمی برای کودک محسوب میشود و احساس امنیت او را برای کاوش در محیط فراهم میکند و کودک را برای ارتباط با دیگران در سالهای بعد آماده میکند. تماس بدنی با توجه به عوامل مختلف زمینهای مانند ماهیت تماس جنسی(کوتاه، طولانی، آهسته یا سخت)، محیط تماس(محل کار، خیابان، خانه و...) و شخص تماس گیرنده(دوست یا غریبه) میتواند نشانه عاطفه، تسلط، توجه، جاذبه جنسی، مراقبت و پرخاشگری باشد. باید توجه داشت که تماس بدنی همواره آثار مثبتی به دنبال نمیآورد. اگر لمس با اعمال فشار و قدرتنمایی همراه باشد یا بسیار طولانی مدت یا بیش از حد خصوصی باشد یا در موقعیتی انجام گیرد که در آن تماس نامناسب قلمداد میشود ممکن است باعث اضطراب، خشم و واکنشهای منفی دیگر گردد. بنابراین در برخورد با غریبهها یا در رابطه پزشک – بیمار قبل از هرگونه تماس بدنی لازم است تفاهم و صمیمیت ایجاد شود.[14]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان