دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تعریف روان سنجی Definition of psychometrics

No image
تعریف روان سنجی Definition of psychometrics

كلمات كليدي : اندازه گيري، ارزشيابي، سنجش، آزمون، ارزيابي، روان سنجي

نویسنده : جواد قاسمي زرنوشه

لرد کلوین(Lord Kelvin) در جمله‌ای مطرح کرده است:«اگر بتوانید آنچه را که درباره‌اش صحبت می‌کنید، اندازه بگیرید و آن را به صورت کمی بیان کنید، می‌توانید مدعی باشید که درباره آن چیزی می‌دانید، وگرنه دانش شما درباره آن اندک و نارساست». گفته کلوین بیانگر یک واقعیت علمی است. چنانکه روان‌شناسی از هنگامی به صورت یک علم مستقل درآمد که به آزمایشگاه کشیده شد، پدیده‌های روانی به صورت عینی و عملیاتی تعریف گردید و مورد اندازه‌گیری قرار گرفت. این واقعیت که افراد از نظر استعداد، شخصیت و رفتار تفاوت دارند و اینکه این تفاوت‌ها را می‌توان مورد سنجش قرار داد، احتمالا از ابتدای تاریخ مکتوب زندگی انسان مورد توجه بوده است.[1]

به طور کلی یکی از هدف‌های عمده علم، اندازه‌گیری پدیده‌های مورد نظر و جنبه کمی دادن به آنهاست. وقتی پدیده‌ها با اعداد نشان داده می‌شوند به راحتی می‌توان آنها را طبقه‌بندی کرد و قوانینی درباره آنها به دست ‌آورد.[2]

سنجش و اندازه‌گیری در زندگی انسان سابقه‌ای بس طولانی و قدمتی برابر تاریخ بشر دارد. انسان‌ها در دوران کهن همواره برای مقابله با رقبای خود یا دفاع و مبارزه در مقابل یورش‌های قبایل دیگر، به ارزیابی قدرت خویش و دشمن می‌پرداختند و پس از آن وارد عمل می‌شدند.

سنجش و اندازه‌گیری روانی و بسط و توسعه آن در علوم تربیتی و روان‌شناسی در قرن نوزدهم و از زمانی شروع می‌شود که روان‌شناسی تحت تأثیر علوم فیزیک و زیست‌شناسی رابطه‌اش از فلسفه گسسته می‌شود و از شناخت و اهمیت روان دست می‌کشد و به مطالعه رفتار به عنوان موضوع عینی و مشاهده‌پذیر نظیر آنچه در سایر علوم تجربی دیگر وجود داشت می‌پردازد.

پیدایش و توسعه شیوه‌های اندازه‌گیری در روان‌شناسی و علوم تربیتی نتیجه تأثیر سه عامل عمده اساسی بود. عامل مهمی که به پیدایش و پیشرفت سنجش‌های روانی کمک شایانی کرد، تلاش‌های فرانسیس گالتون(Francis Galton) و مک‌کین‌ کتل(Mc keen Cattle) در مورد تفاوت‌های فردی بود. گالتون معتقد بود که بین توانایی‌های ذهنی و تمییز حسی، رابطه وجود دارد. هر چه میزان هوش بالاتر باشد سطح تمییز حسی نیز بالاتر است. بررسی تفاوت‌های فردی مستلزم ابزار آلات مختلفی بود که به وسیله آنها بتوان هوش و توانایی‌های مختلف را اندازه‌گیری کرد. به همین مناسبت آزمون‌های مختلفی ابداع کردند و روش‌های آماری خاصی برای کمی ساختن نتایج آزمون‌ها پدید آوردند.[3]

تعریف اندازه‌گیری

ورثن و ساندرز(Worthen and Sanders) در سال 1987 گفتند، اندازه‌گیری(Measurement) که معمولا در معنای وسیع‌تری از آزمودن به‌کار می‌رود، عبارت است از: توصیف کمی رفتار، اشیاء و وقایع و تعیین کمیت و خصوصیتی که یک چیز یا یک واقعه دارای آن است. اندازه‌گیری صرفا یک جریان جمع‌آوری اطلاعات است که با استفاده از آنها به تعمیم و ارزشیابی و داوری می‌پردازیم. اندازه‌گیری، اگرچه تحقیق و ارزشیابی نیست اما، یک ابزار کلیدی در تحقیق و ارزشیابی هست.[4]

در مواردی که نتیجه اندازه‌گیری با مقیاس عددی قابل تطبیق است می‌توان گفت: اندازه‌گیری عبارت است از اختصاص دادن اعداد به مقادیر مختلف از صفات، بر حسب قواعد معین که صحت آنها را می‌توان از راه آزمایش بررسی کرد.[5]

تعریف ارزشیابی

ارزشیابی، عبارت است از آزمودن یک پدیده و قضاوت درباره ارزش، کیفیت، اهمیت، میزان یا درجه آن پدیده با توجه به ملاک‌های معین به منظور عمل تصمیم‌گیری.[6]

ارزشیابی، فرایندی است که مشتمل بر اندازه‌گیری و احتمالا آزمودن است ولی همچنین مفهوم داوری ارزشی را نیز با خود دارد. به طور مثال، اگر معلمی یک آزمون علوم را در یک کلاس اجرا کرده و درصد پاسخ‌های صحیح را محاسبه کند، اندازه‌گیری و آزمون انجام گرفته است. نمره‌ها باید تفسیر شود، یعنی ممکن است آنها را به صورت‌های مختلف ارزش‌گذاری کرده و یا در مورد آنها داوری کرد و به عنوان عالی، خوب، متوسط و ضعیف، طبقه‌بندی نمود. این فرایند، به این دلیل که در آن داوری ارزشی(آشکار یا پنهان) انجام شده است ارزشیابی خواهد بود. اگرچه غالبا ارزشیابی شامل ترکیبی از اطلاعات است که از دو یا چند منبع نظیر نمره‌های آزمون، ارزش‌ها و برداشت‌ها تحصیل می‌گردد ولی گاهی نیز منحصرا مبتنی بر یافته‌های عینی است. به طور کلی ارزشیابی در هر موقعیتی مشتمل بر یک داوری ارزشی است. باید توجه کرد که اندازه‌گیری همواره به ارزشیابی منتهی نمی‌شود. اندازه‌گیری می‌تواند بدون قضاوت کردن یا اتخاذ یک تصمیم نیز انجام شود. از آنچه گفته شد آشکار می‌شود که اندازه‌گیری را نباید با ارزشیابی یکسان دانست.[7]

تفاوت بین اندازه‌گیری و ارزشیابی

الف: ارزشیابی جامع‌تر از اندازه‌گیری است، به گونه‌ای که علاوه بر جنبه‌های کمی، جنبه‌های کیفی رفتار را در برمی‌گیرد.

ب: تفاوت مهم دیگری که بین اندازه‌گیری و ارزشیابی وجود دارد، به هدف اصلی آنها ارتباط پیدا می‌کند. ارزشیابی معمولا در جهت داوری درباره ارزش یک برنامه کلی، و گاه داوری درباره کارآمدی یک برنامه برای گروه بخصوصی از افراد هدایت می‌شود، در حالی که اندازه‌گیری ضمن آنکه پایه و اساس ارزشیابی درست و دقیق را تشکیل می‌دهد، با واقعیات سروکار دارد و هرگز شامل داوری ارزشی(value judgment) نیست.[8]

به طور کلی تحقیق درباره اندازه‌گیری، تهیه آزمون‌ها و تعیین روایی و کاربرد آنها و یا به طور مختصر، در علم روان‌شناسی مجموعه شیوه‌هایی که به ما کمک می‌کند تا ویژگی‌های روانی انسان را از حالت کیفی به حالت کمی درآوریم اصطلاحا روش روان‌سنجی نامیده می‌شود. روان‌سنجی در معنای وسیع کلمه یعنی استفاده از روش آزمایش، اما در معنای محدود کلمه یعنی بهره‌گیری از آزمون‌ها.[9]

مقاله

نویسنده جواد قاسمي زرنوشه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS