كلمات كليدي : سندرم كورساكف، يادزدودگي، يادزدودگي پيش گستر، يادزدودگي پس گستر، افسانه بافي، روان شناسي فيزيولوژيك
نویسنده : طيبه خلج
نشانگان کورساکف، که به نشانگان ورنیکه – کورساکف نیز معروف است، نوعی صدمه مغزی است که کمبود ویتامین، آن را ایجاد میکند. گاهی کمبودهای غذایی همراه با مواد سمی، در بافت مغز آسیب بنیادی و برگشتناپذیری به بار میآورند. سندرم کورساکف که در برخی میگساریهای مزمن رخ میدهد، از ترکیب میخواری و کمبود ویتامین B (تیامین) ناشی میشود. مشخصههای سندرم کورساکف پیشرفته عبارتند از: مشکلات حسی – حرکتی، آشفتگی شدید، تغییرات شخصیتی و خطر مرگ بر اثر مشکلات کبدی و اختلالات معدهای – رودهای و قلبی. معاینه پس از مرگ مبتلایان به سندرم کورساکف، حاکی از ضایعات دیانسفالی میانی(تالاموس و هیپوتالاموس میانی) و صدمه منتشر برخی از ساختارهای مغزی دیگر است.[1]
کمبود طولانی تیامین، به از دست دادن یا کوچک شدن نورونها در سرتاسر مغز، مخصوصا در بخشی از هیپوتالاموس و تالاموس خلفی – میانی، هستهای که آکسونهایی را به سمت قشر پیشپیشانی میفرستد، منجر میشود. بنابراین نشانههای سندرم کورساکف، شبیه نشانههای افرادی است که قشر پیشپیشانی آنها صدمه دیده، از جمله بیتفاوتی، سردرگمی و یادزدودگی پیشگستر و پسگستر.[2]
در این بیماران، خاطرات تازه و گذشته از بین میروند و به نظر میرسد که شخص در تشکیل خاطرات جدید ناتوان است. علاوه بر این، نقایص ادراکی و از دست رفتن قوه ابتکار به وجود میآید. روانآشفتگی میگساری غالبا بخشی از تاریخچه زندگی بیمار مبتلا به سندرم کورساکف است. هر قدر کمبود ویتامین اثر طولانیتری گذاشته باشد، فرد به "ویتامیندرمانی" کمتر پاسخ میدهد.[3]
نشانه برجسته نشانگان کورساکف، افسانهبافی[4] است که به موجب آن، بیمار برای پر کردن شکافها در حافظه خود حدس میزند. این بیماران در مورد تمام سؤالها افسانهبافی نمیکنند، بلکه فقط در رابطه با سؤالهایی که انتظار دارند پاسخ آنها را بدانند، افسانهبافی میکنند. برای مثال، به سوال بیمعنایی نظیر «پرنسس لوتیا کیست؟» جواب میدهند «نمیدانم». اما در رابطه با سوالهایی درباره خودشان، خانوادهشان و موضوعات آشنای دیگر، افسانهبافی میکنند. معمولا پاسخها در مورد گذشته مصداق دارد، مانند «دیشب برای رفتن به سینما بیرون رفتم». اغلب پاسخهای افسانهبافیشده، بیشتر از آنکه پاسخهای درستی باشند، خوشایند هستند. این گرایش ممکن است تلاش بیمار را برای حفظ کردن هیجانات خوشایند منعکس کند یا اینکه صرفا بیانگر این واقعیت باشد که برای بیماری که در بیمارستان بستری است، زندگی در گذشته، از زندگی در زمان حال خوشایندتر است. برخی بیماران افسانهبافیهای خود را به یاد میآورند و مرتبا آنها را تکرار میکنند. مانند بیماری که همیشه میگفت که «از دیروز» در بیمارستان بوده است. به نظر میرسد که مشکل اصلی این باشد که بیماران در جلوگیری از پاسخی که قبلا دادهاند، مشکل دارند. در یک تحقیق، یکسری عکس به بیماران نشان داده شد و بعد عکسهای دیگری را به آنها نشان دادند و از آنها پرسیدند کدامیک با عکسهای سری اول مطابقت دارند. آنها تا این مرحله خیلی خوب عمل کردند. بعد یکسری عکسهای دیگر را به آنها نشان دادند و دوباره از آنها پرسیدند کدامیک از عکسهای جدید با عکسهایی که به تازگی دیده بودند، مطابقت دارند. آنها عموما به عکسهایی که در سری اول بودند با اینکه در سری دوم نبودند، پاسخ «بله» دادند. آنها نتوانستند پاسخی را که قبلا درست بوده، متوقف کنند.[5]