24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : شكاف آگاهي، تأثيرات رسانه، نظريات رسانه، رسانه هاي جمعي
نویسنده : قاسم كرباسيان
وقتی ریزش اطلاعات رسانههای جمعی به نظام اجتماعی افزایش مییابد، بخشهائی از جمعیت با پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر، سریعتر از بخشهای با پایگاه پائینتر، این اطلاعات را کسب میکنند؛ به طوری که تفاوت یا شکاف در آگاهی میان این بخشها افزایش مییابد. این پدیده را فرضیه شکاف آگاهی میگویند.[1]
این فرضیه اولین بار توسط "تیکنور"، "دونوهو" و "اولین" در سال 1970 در مقالهای با عنوان "جریان رسانههای جمعی و رشد تفکیکی در آگاهی" مطرح شد. ایشان در سال 1975 به اصلاح فرضیه خود دست زدند و در مطالعاتی برخی از شرایطی که ممکن است تحت آن شرایط شکاف آگاهی کاهش یافته یا از میان بروند را بررسی کردند. در سال 1976 «راجرز» اقدام به عمومیت بخشیدن به این فرضیه کرد. پس از او «برانتگارد» در سال 1983 به این کار همت گماشت و مسئله شکاف نفوذ را مطرح کرد. از منتقدین این فرضیه میتوان به «دروین» اشاره کرد.[2]
شکاف آگاهی که یکی از نظریات تأثیر رسانههای جمعی میباشد، معتقد است که ارتباط جمعی نابرابریهای اطلاعاتی موجود را تقویت میکند؛ یا افزایش میدهد، بنابراین فرضیه قائل نیست که جمعیت دارای طبقه پائین، کاملاً بیخبر باقی میمانند؛ بلکه مدعی است که رشد دانایی بطور نسبی در میان گروههای دارای منزلت بالا بیشتر است.[3]
1- توانائی ارتباطی افرادی که پایگاه اقتصادی اجتماعی بالا دارند، با توانائی افراد با پایگاه پائین متفاوت است.
2- ماهیت نظام رسانههای جمعی چنین است که برای اشخاص دارای پایگاه بالاتر سازگار شده است.
3- افراد دارای پایگاه بالاتر ممکن است تماس اجتماعی مناسبتری داشته باشند.
4- مکانیسم مواجهه گزینشی، پذیرش و حفظ ممکن است در این امر دخیل باشند چرا که ممکن است افراد با پایگاه پائینتر به برخی اطلاعات علاقهای نداشته یا سازگار با ارزشها و نگرشهای خود ندانند پس خود را در معرض آنها قرار ندهند یا نپذیرند و یا حفظ نکنند.
5- میزان آگاهیهای قبلی افراد تفاوت دارد.
6- تفاوت در الگوی استفاده از رسانهها؛ کسانی که پایگاه اجتماعی بالاتری دارند، به رسانههایی مثل رسانههای چاپی گرایش دارند؛ چون اطلاعات آنها بیشتر است. خود این مسئله، موجب شکاف بین آنها و افراد با طبقه پائینتر که کمتر از این رسانهها استفاده میکنند، میشود.[4]
«تیکنور» و همکارانش وقوع شکاف آگاهی را در حوزههایی که مربوط به علایق عمومی است مثل اطلاعات عمومی محتمل میدانند اما احتمال وقوع آن در حوزههای خاص مثل باغبانی را کمتر میدانند. ایشان در اصلاح نظریه خود قائل شدند، در موضوعات محلی که مورد تعارض باشند و در موضوعاتی که اثر فوری و قوی دارند، احتمال دارد شکاف کاهش یابد؛ اما احتمال گسترش شکاف در جوامعی که دارای منابع اطلاعاتی متعدد است بیشتر از سائر جوامع است.[5]
"مک کوایل" برای این فرضیه دو جنبه قائل شده و معتقد است، از یک جنبه آن ممکن است رسانهها بتوانند در کنار ایجاد شکاف به پر کردن برخی شکافها نیز اقدام نمایند وی در این باره میگوید:
«فرضیه شکاف آگاهی دو جنبه دارد؛ که از این میان یکی به توزیع عمومی مجموعه اطلاعات میان طبقات مختلف اجتماع مربوط میشود و دیگری به موضوعها و عناوین خاصی که در مورد آنها بعضی مطلع تر از دیگران هستند ...؛ از جنبه دوم امکانات بسیاری برای ایجاد و پر کردن شکافها وجود دارد و کاملاً احتمال دارد که رسانهها برخی شکافها را پر کنند و به ایجاد برخی دیگر بپردازند.»[6]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان