24 آبان 1393, 13:56
ادب نگاه داشتن از آداب سیر و سلوک نسبت به جناب مقدّس حضرت ربّ العزّة و خلفاى او است. ادب آنست که ممکن حدود امکانى خود را فراموش نکند و این با ارادت و محبّت فرق دارد. چه معناى ادب عبارت است از توجّه به خود که مبادا از حریم خود تجاوزى شده باشد و آنچه خلاف مقتضاى عبودیّت است از او سرزند. زیرا که ممکن در برابر واجب حدّ و حریم دارد و لازمه حفظ این ادب، رعایت مقتضیات عالم کثرت است. ولى ارادت و محبّت، انجذاب است به حضرت احدیّت و لازمهاش توجّه به وحدت است.
نسبت ارادت و ادب مانند نسبت واجب است به حرام در احکام، چه سالک در اتیان واجب توجّه به سوى محبوب دارد، و در اجتناب از حرام توجّه به حریم خود دارد تا مبادا از حدود امکانى و مقتضاى عبودیّت خود خارج شود. و در حقیقت بازگشت ادب به سوى اتّخاذ طریق معتدل بین خوف و رجاء است، و لازمه عدم رعایت ادب کثرت انبساط است که چون از حدّ گذرد مطلوب نخواهد بود.
مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى (رضوان الله علیه)
مقام انبساط و ارادتش غلبه داشت بر خوف ایشان، و همچنین مرحوم حاج شیخ محمّد بهارى (رحمة الله علیه) اینطور بود، در مقابل، حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى (رضوان الله علیه) مقام خوف ایشان غلبه داشت بر رجاء و انبساط، و این معنى از گوشه و کنار سخنانشان مشهود است. آن که انبساط او بیشتر باشد او را «خراباتى» گویند، و آن که خوف او افزون باشد او را «مناجاتى» نامند. ولى کمال در رعایت اعتدال است و آن عبارت است از حائز بودن کمال انبساط در عین کمال خوف که فقط در ائمّه طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) موجود است.
آوردهاند چون در نزد حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره ایشان غلوّ گفته شد آن حضرت فورا به خاک افتاد و جبین مبارکش را بر خاک مالید.
مرتبه کامل ادب آنست که سالک در همه احوال خود را در محضر حضرت حقّ (سبحانه و تعالى) حاضر دانسته و در حال تکلّم و سکوت، در خوردن و خوابیدن، در سکون و حرکت و بالأخره در تمام حالات و سکنات و حرکات، ادب را ملحوظ دارد. و اگر سالک پیوسته توجّه به أسماء و صفات الهى داشته باشد، ادب و کوچکى بر او مشهود خواهد شد
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان