كلمات كليدي : تأويل، تصعيد، مآل، ظاهر، باطن
نویسنده : سيده زهره سيد فاطمي
تأویل به عنوان یک مبحث اعتقادی، دینی، عرفانی بخش مهمی از معارف را میتواند به خود اختصاص دهد. در این مقاله بحث در پیرامون این واژه را سامان داده و به معرفی جایگاه آن در معرفت دینی اشاره میکنیم. واژه تأویل حدود هفده بار در قرآن تکرار شدهاست و محل بحث در آیه 7 سورة آل عمران است: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْباب.[1] واضح است که آیات متشابه را باید با توجه به تأویل صحیحی که با توجه به محکمات قرآن بدست میآید، یافته و مورد استفاده قرار داد.
بررسی لغوی و اصطلاحی تأویل
واژه تأویل به معنای مرجع، عاقبت، تفسیر، تدبر و از ماده اوَُل به معنای رجوع و بازگشت و در باب تفعیل به معنای برگرداندن به یک مرجع و ماخذاست.[2] گاهی تأویل را با تفسیر، مترادف و گاهی متقابل یکدیگر دانستهاند. از نظر نسبت مفهومی بین این دو واژه؛ رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است. بر این اساس شیخ عبدالرزاق کاشانی در تبیین این دو مفهوم و نحوه بدست آوردن آنها چنین میگوید:
1. تفسیر قرآن بر اساس شواهدی از دستور زبان، علم اللغه، احادیث و روایات است.
2. تأویل، که مبتنی بر دخالت نظر و تفکر مفسّر است و این قسم دارای دو گرایش عقلی و کشفی است. تأویل عقلی، علاوه بر به کارگیری تمام امکانات تفسیر ظاهری، تفکرات شخصی مفسّر را در خود دخیل میکند. تأویل باطنی یا تأویل کشفی عبارت از کشف درونی از طریق درک مستقیم و شهودی مفهوم باطنی کلمات و آیات قرآنی است.[3] امام خمینی(ره) تأویل را برای قرآن به دلیل عمومیت دعوت قرآن، و موجب هلاکت اکتفای به ظاهرآن، ضروری میداند، و برای تأویل دو دلیل ذکر میکند: 1. وضع الفاظ برای معانی عام 2. ذو مراتب بودن کتاب و کلام الهی.[4]
تأویل در قرآن کریم
واژه تأویل در قرآن کریم به سه معنا آمدهاست:
1.توجیه ظاهر لفظ متشابه به گونهای صحیح که مورد قبول عقل و مطابق با نقل باشد که ممکن است قولی باشد هم چنانکه در آیه 7سوره آل عمران آمدهاست و یا عملی باشد، مانند این آیه: قالَ هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً[5] (او گفت: اینک زمان جدائی من و تو فرا رسیده؛ اما به زودی راز آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی، به تو خبر میدهم)
2.تأویل به معنای تعبیرخواب؛ مانند: و قالَ یا أَبَتِ هذا تَأْوِیلُ رُءْیایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَها رَبِّی حَقًّا[6]
3.تأویل به معنای فرجام و حاصل کار، یعنی آنچه که آن موضوع به آن منتهی میشود مانند این آیه: هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ.[7]
برخی در مورد این واژه گفتهاند: برای هر چیز، چهار مرحله وجود دارد؛ ذهن، لفظ، کتابت، و وجود عینی، سپس ادعا میکنند که این وجود عینی مرجع و تأویل وجود ذهنی و لفظی است. [8]
نگرش مفسرین در مورد تأویل
تأویل از منظر علامه طباطبایی(ره) واقعیتی است که حقیقت عینی دارد؛ یعنی اساس مقوله تأویل یک امر ذهنی نیست تا از قبیل معانی و مفاهیم باشد، بلکه حقیقتی است که منشأ تمام احکام، تکالیف و آداب و مواعظ قرآن است. ایشان نسبت تأویل را به مدلول و مفهوم آیه، همچون نسبت ممثل به مثل و تأویل را متعلق به همه آیات قرآنی (محکم و متشابه) میداند و تأویل را استخراج حقایقی میداند که در ام الکتاب نزد خداوند محفوظ است. در نتیجه حقیقت تأویل نوعی مفهوم نیست که با الفاظ فهمانده شود، بلکه امری خارجی است، فراتر از آنکه در حیطه الفاظ درآید و خدای متعال تنها جهت تقریب به ذهن ما آن امور متعالیه را در قالب الفاظ قرارداده و مقید به آن نمودهاست، همچنانکه در این آیه میفرماید: وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ، إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا، لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ، وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیم.[9]
حقیقتی که اصل این قرآن مبتنی بر آن است از دسترس عقول و افکاربشری به دوراست که مرجع ( مآل) تأویل قرآن به همین وجود حقیقی و عالی است.[10] بر این اساس پیامبر فرمودند که: قرآن دارای وجوهی انعطاف پذیر است، پس آن را به بهترین وجه حمل کنید.[11]
از نظر صاحبان علم، تأویل حمل قرآن بر بهترین وجوه است. از بعضی روایات فهمیده میشود که منظور از تأویل، تطبیق دادن مفهوم به حقیقتی خارجی است گرچه از ظاهر لفظ استفاده نشود و حتی با سیاق آیه سازگاری نداشته باشد. البته بی ارتباط با آیه هم نمیتواند باشد. در این مورد از فضیل بن یسار روایت شده، که گفت: من از امام باقر(ع) از این حدیث پرسیدم، که فرمودهاند: هیچ آیهاى در قرآن نیست، مگر آنکه ظاهرى دارد و باطنى، و هیچ حرفى در قرآن نیست مگر آنکه براى او حدى و حسابى است، و براى هر حدى مطلعى است، منظور از این ظاهر و باطن چیست؟ امام(ع) فرمودند: ظاهر قرآن تنزیل آن، و باطنش تأویل آنست، بعضى از تأویلهاى آن گذشته، و بعضى هنوز نیامده (یجرى کما یجرى الشمس و القمر )، جریان حقیقت تأویل همانند جریان آفتاب و ماه است. هر وقت چیزى از آن تأویلها آمد، آن تأویل واقع مىشود.[12] طبق این معنا در آیات 13و 14 سوره انفطار آمدهاست که: إِنَّ اْلأَبْرارَ لَفی نَعیمٍوَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفی جَحیمٍ،[13] که ابرار بر ائمه و اهلبیت(ع) و فجار بر دشمنانشان تطبیق شدهاست.
اقسام تاویل
تأویل بر دو قسم است: تأویل باطل، مربوط به کسانی است که متشابهات را بدون محکمات أخذ کرده و بر اساس رأی و نظر خویش آن را تأویل مینمایند و تأویل حق، تأویلی است که راسخان در علم در آن تخصص دارند.
آیا علم تاویل تنها از آن خداست؟
از ظاهر آیه شریفه انحصار فهمیده میشود که اشاره دارد به اینکه علم به تأویل متشابهات، صرفا مخصوص پروردگار است؛ البته در برخورد با واو در این آیه است: و ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ و الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ[14] اگر واو را عاطفه بدانیم، منظور این خواهد بود که خدا و راسخین در علم، تأویل کتاب را میدانند. در این صورت یکی از راسخین رسول اکرم(ص) است. همانطور که در روایت آمدهاست: فرسول الله افضل الراسخین فی العلم[15] و یکی از عادتهای قرآن این است که وقتی میخواهد جماعتی که رسول خدا(ص) در بین آنان است را توصیف کند. اول به صورت خاص اسم مبارک پیامبر(ص) را به دلیل شرافت و عظمت آن حضرت میآورد و سپس دیگران را نام میبرد، که در این آیه این سنت رعایت نشدهاست. اما اگر واو را در آیه مذکور استینافیه بدانیم سخن از سرگرفته شده و عطف به جمله قبل نمی شود.[16]البته باید توجه داشت که خدای متعال خود این علم را دراختیار کسانی که میخواهد قرار میدهد؛ و انحصار علم تأویل در خدای تبارک و تعالی منافاتی با اعطای آن به دیگران ندارد. و این تعلیم منحصر به پیامبر و اهلبیت(ع) هم نمی باشد. شاهد این معنی را میتوان در روایت محمد بن حسن صفار که با سلسله سند خود از پیامبر(ص) نقل میکند، یافت، یا علی انت تعلم الناس تأویل القرآن بمالا یعلمون ...[17] یا علی تو به مردم تأویل آنچه را که از قرآن نمی دانند، تعلیم بده.
کشف معیار صحت تاویل از دیدگاه اهل بیت(ع):
1. تشخیص تأویل صحیح و مقبول در مقابل تأویل باطل و مردود؛ رعایت مناسبت و ارتباط تنگاتنگ بین معنای ظاهری و باطنی است.
2. رعایت نظم و دقت در کنار گذاشتن خصوصیات کلام مورد تأویل و تجرید آن از قرائن خاصه، تا حقیقت در قالب مفهوم عام روشن گردد.
3. شرط صحت تأویل برای پیبردن به معنای باطنی آیه، آن است که مفهوم به دست آمده پس از الغای خصوصیات به گونهای باشد که نسبت آن با مورد آیه نسبت عام به خاص باشد.
معیار دستیابی به تأویل:
معیار دستیابی به تأویل صحیح بستگی به خصوصیاتی در تأویلگر دارد که عبارتست از:
الف .طهارت روح و صفای باطن و قدرت تشخیص حق از باطل.
ب .پیشگیری از غلبه هوای نفس، الذین غلبت اهواءهم عقولهم فحرفوا تأویل کتاب الله و غیروه[18] آنانکه هوای نفس بر عقل آنان غالب شده و تأویل کتاب خدا را تحریف میکنند و تغییر میدهند.
شایستگی تاویلگر
یکی دیگر از اموری که باید در بحث تأویل به آن توجه شود، شایستگی تاویلگر و آمادگی او در وادی تأویل است؛ زیرا تأویل و تفسیر قرآن باید بر اساس قواعد و علوم خاص باشد و شایستگی تأویلگر به دو بعد معنوی و دانستن مقدمات علمی و استدلال و رسوخ در علم به تاویل، بر میگردد. به هر حال همانطور که تفسیر قرآن نیازمند اجتهاد مفسرین در آن بخش است، در بحث تأویل نیز، از مراحل کمال علمی و شناخت معارف بینیاز نیست.