دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

أمّی

No image
أمّی

كلمات كليدي : قرآن، أمّي، پيامبر اسلام، يهود، مشركان، اهل كتاب، اعراب جاهلي

نویسنده : محدثه بهمدي

"أمّی"‌ از ریشه‌ی "أُمّ" است، به معنای اصل و ریشه؛[1] به‌گونه‌ای که گروه و دسته‌ای را به دور خود جمع می‌کند.[2] به "أمة" نیز أمّة گفته شده چون گروهی تحت لوای دین واحدی به دور هم جمع شده‌اند[3] و به سوره‌ی حمد نیز از آنجا که سرآغاز قرآن است "أُم الکتاب" گفته می‌شود.[4]

کلمه‌ی "أُمّ" در زبان عرب به مادر فرزند، همچنین به مادر بزرگ شخص اطلاق می‌گردد؛[5] اما "أُمّی" که از این کلمه نشأت گرفته، در اصطلاح علوم قرآن به معنای کسی است که توانایی خواندن و نوشتن را ندارد.[6]

جایگاه امی در قرآن کریم

این صفت در پنج آیه بیان شده که در سوره‌های اعراف و عنکبوت به توضیح صفات پیامبر اکرم(ص) پرداخته و امی بودن ایشان را به عنوان یکی از دلایل اثبات نبوت وی و حقانیت اعجاز قرآن کریم بیان می‌کند.[7] آیات دیگری به مذمت گروهی از قبایل عرب[8] و مشرکین[9] پرداخته و نیز به توبیخ اهل کتاب نازل شده[10] و از آنها با واژگانی همچون امی و بی‌سواد نام می‌برد.[11]

پیامبر أمّی در بیان قرآن

یکی از نکات روشن در زندگی پیامبر اسلام(ص) این نکته بود که ایشان هیچ وقت به مکتب نرفته و نزد هیچ معلمی تعلیم ندیده بود. این نکته در سیره‌ی ایشان به قدری واضح و مبرهن بود که نه تنها احدی از مورخان قائل به خواندن و نوشتن ایشان نشد؛ بلکه پس از ایشان نیز هیچ نویسنده‌ای به این نظریه معترض نگردید.[12]

قرآن کریم این ویژگی پیامبر اسلام را این‌گونه بیان می‌کند:[13]

«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىِ‌َّ الْأُمِّىَّ الَّذِى یجَِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ... فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبىِ‌ِّ الْأُمِّىّ‌ِ الَّذِى یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِمَاتِهِ...»[14]

«همانها که از فرستاده‌ی (خدا)، پیامبر "امّى" پیروى مى‌کنند؛ پیامبرى کهصفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، می‌یابند... پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده‌اش؛ آن پیامبر درس نخوانده‌اى که به خدا و کلماتش ایمان دارد...!»

درباره‌ی معنا و مفهوم "امى"میان مفسران گفتگو است؛ اکثریت آن را به معنى درس نخوانده مى‌دانند، یعنى به همان حالتى که از مادر متولد شده باقى مانده و مکتب و استادى را ندیده است[15]و بعضى می‌گویند پیامبر کسى بود که از میان امت و توده‌ی مردم که توانایی خواندن و نوشتن نداشتند، برخاسته است؛[16] برخى دیگر به تناسب اینکه مکه را "ام‌القرى" مى‌گویند، امی بودن پیامبر اسلام را به اهل مکه بودن ایشان تفسیر می‌کنند.[17]

به مکتب نرفتن پیامبر(ص)معجزه و دلیل بزرگی برای اثبات نبوت ایشان و نازل شدن قرآن از جانب خداوند متعال به‌شمار می‌آید.هر خطیب و سخنوری که بدون اندیشه شروع به سخن می‌کند، به‌طور بدیهی ناچار به برگنداندن آن و کم و زیاد کردن گفتار خود می‌شود.با این حال پیامبر اکرم(ص)مدت طولانی کتاب خدا را برای مردم به صورت منظم تلاوت می‌نمود، بدون اینکه در آنها تغییر و کم و زیادی ایجاد کند؛ این درحالی بود که حضرت در طول عمرش نه مطلبی را نوشته و نه مطلبی را خوانده بود.[18]با این حال کتابی با خود آورد که تمامی علوم، معارف، علم اولین و آخرین و عالم غیب را در خود جای داده بود.[19] علاوه بر آن هیچ کس نمی‌توانست ادعا کند که ایشان کتاب را با دست خود نوشته و یا اینکه آن را از گفتارها و داستانهای گذشتگان جمع‌آوری کرده است.[20]

خداوند در این‌باره می‌فرماید:

«وَ مَا کُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَ لَاتَخَُطُّهُ بِیمِینِکَ إِذًا لاَّرْتَابَ الْمُبْطِلُونَ»[21]

«تو هرگز پیش از این کتابى نمى‌خواندى و با دست خود چیزى نمى‌نوشتى، مبادا کسانى که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند!»

این آیه نیز در مقام اقامه‌ی حجت و دلیل برای اثبات حقانیت قرآن است.خدای متعال به پیامبرش می‌فرماید که تو قبل از رسیدن به مقام نبوت و آوردن کتاب، چون عادت بر خواندن نداشته و با دست خود چیزی ننوشتی، بنا‌براین دشمنان نمی‌توانند بر این قرآن بهانه‌ای تراشیده و آن را نوشته شده توسط تو و یا اقتباس از کتاب‌های کهن فرض نمایند.[22]

برخی از مفسرین از این آیه برداشت نموده‌اند که رسول خدا(ص) از سواد برخوردار نبوده و قدرت خواندن و نوشتن نداشته است؛[23] اما در آیات ذکر شده آنچه که با اعجاز قرآن تناسب داشته و آن را تأیید می‌کند، نخواندن و ننوشتن پیامبر(ص) است و به ناتوانی پیامبر در امر سواد و کتابت اشاره‌ای نکرده است.[24]

دلیل دیگری که بر سواد داشتن پیامبر(ص)می‌توان آورد این است که بی‌سوادی و نادانی نوعی عیب و نقص برای بشر به شمار می‌آید؛ درحالی‌که رسول خدا(ص)جامع تمامی کمالات از طریق عنایت الهی و علم لدنی در خود بوده است.بنابراین می‌توان گفت گرچه ایشان نزد کسی تعلیم ندیده، اما علم لدنی خود را از ساحت قدس پروردگار دریافت نموده است.[25]به همین دلیل می‌توان گفت که عدم تظاهر پیامبر(ص) به سواد، صرفاً برای اتمام حجت و بستن راه اعتراض مشرکین در برابر اعجاز قرآن بوده است.[26]

"امیون" در قرآن کریم

در برخی آیات قرآن واژه‌ی "امی" به صورت جمع استعمال شده و به افراد و مصادیق دیگری اشاره دارد:

الف. اهل کتاب

در آیات قرآن به یهودیانی اشاره شده که از دانش و سواد بهره‌ای نداشته و پیرو آرزوهای خود بوده‌اند:[27]

«وَ مِنهُْمْ أُمِّیونَ لَایعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانىِ‌َّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یظُنُّونَ»[28]

«و پاره‌اى از آنان عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى‌دانند و تنها به پندارهایشان دل بسته‌اند.»

خدای متعال هنگام معرفی یهودیان به پیامبر اسلام(ص)، آنها را به دو دسته تقسیم می‌کند: گروهی از آنها دانشمندان عصر خویش بوده و با تکیه به عقاید باطل خود و منافع شخصی مطالبی را به دیگران می‌آموختند.دسته‌ی دیگری از آنها از نعمت سواد ‌بهره‌ای نداشته و آنچه از عالمان خود می‌آموختند، به آن بسنده می‌کردند. آنها پیرو آموخته‌های خود بودند و اعتقاد داشتند که فرزندان خدا هستند و وارد جهنم نمی‌شوند و به این مسئله دلخوش بودند.این آیه به این مطلب اشاره می‌کند که پیروی از ظن و گمان در اصول دین، کاری نادرست و درخور سرزنش است و هرکس باید تحقیق و مطالعه در شناخت دین را فراروی خود قرار دهد.پس آیه‌ی شریفه به مذمت درس نخوانده‌هایی از بنی‌اسرائیل می‌پردازد که چشم و گوش آنها تنها بر احادیث مختلط و مجعول عالمان بی‌دین آنها باز می‌شود.[29]

ب. مشرکان

خدای متعال در آیه‌ی دیگری از کلام خویش مشرکان را در مقابل اهل کتاب قرار داده و از آنها به عنوان یکی از مصادیق امی و بی‌سواد نام می‌برد:

«...وَ قُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ وَالْأُمِّینَ ءَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ...»[30]

«...و به آنها که اهل کتاب هستند [یهود و نصارى‌] و بى‌سوادان [مشرکان‌] بگو: آیا شما هم تسلیم شده‌اید؟ اگر (در برابر فرمان و منطق حق،) تسلیم شوند، هدایت مى‌یابند...»

منظور از امّیّین در این آیه مشرکان هستند که اهل کتاب در آن زمان، آنان را به این عنوان لقب داده بودند؛[31]زیرا آنها کتاب و نبی نداشتند و از کمالات انسانی نیز جز آنچه از مادران خود آموخته‌ بودند، بهره‌ی دیگری نبرده بودند[32] و در عصر پیامبر عامه‌ی مشرکین عرب سواد خواندن و نوشتن را نداشتند.[33]

ج. اعراب جاهلی

قرآن کریم از عرب‌های زمان ظهور اسلام نیز با لفظ امی یاد می‌کند:

«هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّینَ رَسُولًا مِّنهُْمْ یتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایاتِهِ وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الحِْکْمَةَ...»[34]

«او کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى‌خواند و آنها را تزکیه مى‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‌آموزد...»

در زمان بعثت پیامبر اکرم(ص)‌، اعراب سواد خواندن و نوشتن نداشتند.خداوند نبی مکرم اسلام را در میان آنها مبعوث کرد تا با آموختن حکمت و کتاب الهی، آنها را از شرک و آلودگی‌های جاهلیت پاک نماید.با اینکه یکی از ویژگی‌های رسول خدا این بود که خود به مکتب نرفته و درس نخوانده بود؛ لذا خواندن آیات الهی و آوردن اخبار گذشتگان توسط وی، معجزه‌ای در اثبات نبوت او به‌شمار می‌آمد.[35]

د. اعراب غیر یهود

در زمان پیامبر(ص) اهل کتاب به دلیل آنکه خود پیرو دینی به نام یهودیت و دارای کتاب تورات بودند، دین خود را برتر دانسته و دیگران را که از این خصیصه بهره‌مند نبودند، امی و بی‌سواد می‌خواندند:[36]

«...وَ مِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَّایؤَدِّهِ إِلَیکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیسَ عَلَینَا فىِ الْأُمِّینَ سَبِیلٌ...»[37]

«...و ]در میان اهل کتاب[ کسانى هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‌گردانند؛ مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلّط) باشى! این بخاطر آن است که مى‌گویند: ما در برابر امّیین [غیر یهود]، مسئول نیستیم...»

علمای اهل کتاب که خود را متمدن و صاحب کتاب فرض کرده و دیگران را غیر متمدن می‌پنداشتند، این‌گونه ادعا می‌کردند که ما حاکمیم و آنها محکوم هستند؛ لذا هرکاری نسبت به امّیّین بر ما رواست.[38]

به همین دلیل یهودیان‌ خیانت به کسانی را که به خیال خود امی می‌دانستند، جایز می‌شمردند و ادعای آنها این بود که در تورات این گونه آمده است: کسانی که بر دین یهود نیستند، اموال و اماناتشان بر اهل کتاب جایز است. بدین ‌‌ترتیب آنها که امانتی را به اهل کتاب سپرده بودند و پس از آن از یهودیت برگشته بودند،‌ اموالشان به آنها برگردانده نمی‌شد.[39]

مقاله

نویسنده محدثه بهمدي
جایگاه در درختواره علوم قرآن و حدیث - قرآن‌پژوهی - پیامبرشناسی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پیمان صلح پاریس

پیمان صلح پاریس

یکی دیگر از پیمان‌های ننگینی که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه بین ایران و انگلیس بسته شد، پیمان صلح پاریس بود که انگلیس به دلیل تصرف هرات، توسط ایران، چندین شهر جنوب ایران را تصرف کرد، که منجر به بستن پیمان بین دو کشور گردید.
پیمان سعدآباد

پیمان سعدآباد

سیاست خارجی ایران قبل از جنگ جهانی دوم و در زمان رضاخان، بر مبنای استوار ساختن موقعیت خود در برابر دو قدرت شوروی و انگلیس بود.
No image

جان میلتون John Milton

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

دیکتاتور مصلح

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

Powered by TayaCMS