كلمات كليدي : اصلاحات ارضي، انقلاب شاه و مردم، انقلاب سفيد، پهلوي دوم، روستو، دكترين كندي، آيت الله بروجردي، اميني، امام خميني، علوم سياسي
نویسنده : فاطمه امانی توانی
منظور از اصلاحات ارضی در فرهنگ علوم سیاسی، تغییری است که دولت در بنیادهای کشاورزی انجام میدهد؛ این تغییرات عبارتند از:
1. مجموعهی روابط اجتماعی – حقوقی موجود میان مردم در مورد تقسیم زمین، مانند: نظام اجارهداری، مزارعه، املاک بزرگ... .
2. مشخصات ویژهی مؤسسات کشاورزی؛ مانند: بزرگی، کوچکی، قطعات متعدد و جزئی زمین.
3. درجهی استقلال مؤسسات کشاورزی، به این معنی که آیا مستقلاند؟ آیا نظام تعاون یا همیاری جمعی وجود دارد؟[1]
شالودهی اصلی این طرح، مطابق با نظریهی والت ویشمن روستو، جامعهشناس امریکایی بود، وی که مشاور امنیت ملی امریکا در زمان ریاست جمهوری کندی بود، یک سلسله اصلاحات اقتصادی، که اصلاحات ارضی نیز شامل آن میشد را در کشورهای جنوبی، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی پیریزی کرد.
بررسی نظریهی وی، ماهیت دکترین کندی و اهداف شاه را در انجام این اصلاحات به همراه اصولی دیگر که به نام «انقلاب شاه و مردم» نام گرفت را به خوبی روشن میکند.[2]
زمانی که کندی، رئیسجمهور وقت امریکا به قدرت رسید، بدون توجه به شرایط داخلی ایران و اوضاع کشاورزی آن، و چگونگی روابط میان ارباب – رعیّتی انجام این اصلاحات را به شاه توصیه کرد و علاوهبر ایران بر تعدادی از کشورهای جهان سوم، امریکای لاتین و آسیا نیز این اصلاحات را تحمیل کرد.[3]
بهطور دقیقتر، اصلاحات ارضی رسمی در ایران، مربوط به سفر ویلیام داگلاس، قاضی دادگاه عالی امریکا به ایران در شهریور ماه 1329 برمیگردد. وی در ملاقات با شاه، یکی از شرایط کمک امریکا به ایران را اصلاحات ارضی دانست.[4]
اما، این طرح تا زمانی که آیتالله بروجردی، در قید حیات بودند، اجرا نشد، چرا که ایشان مخالف این طرح بودند، ولی با رحلت ایشان، دولت امینی با همکاری ارسنجانی، اجرای قانون اصلاحات ارضی را بر عهده گرفت. از اینرو، میتوان گفت که طرح اصلاحات ارضی جنبهی داخلی نداشته است بلکه از سوی نظریهپردازان امریکایی، برای کشورهای جهان سوم و خصوصا ایران مطرح شد و از آنجایی که با ساختارهای این کشورها و ایران هماهنگ نبود عواقب زیادی را به دنبال داشت.
اهداف اصلاحات ارضی
با توجه به شرایط بینالمللی و داخلی ایران، و وابستگی رژیم شاه به امریکا و انگلیس، میتوان گفت، اصلاحات ارضی بازتاب تناسب قوای دوگانه بود به این صورت که، از یک طرف درگیری میان مالکین بزرگ ارضی و صاحبان صنایع شدت گرفت که با برتری صاحبان صنایع پایان گرفت و باعث شد زمینداران بزرگ از قدرت سیاسی به زیر کشیده شوند و از طرفی هم میان قدرتهای استعماری، امرکا و انگلیس بر سر منافع خود در ایران درگیری شکل گرفت که در نهایت امریکا توانست بهجای انگلیس در رأس «بلوک قدرت» قرار بگیرد و این دگرگونیها در تناسب قوای دوگانه در درون دولت باعث شد گروههای مدافع این قدرتها در دولت هم تقویت شود.[5]مهمترین هدف شاه هم از اصلاحات ارضی، کاهش قدرت سیاسی مالکان بزرگ و ایجاد پایگاه اجتماعی برای رژیم در میان روستائیان بود.
لذا این اصلاحات، با توجه به اهداف امریکا و رژیم شاه که هر یک بهدنبال منافع خود بودند، بیشتر جنبهی سیاسی پیدا کرد تا جنبهی اقتصادی و اهداف سیاسی آن نمود بیشتری یافت.
روند اجرای اصلاحات ارضی
شاه برای انجام اصلاحات ارضی با دو مشکل روبرو بود از یک طرف فشار امریکا و از طرفی دیگر با مخالفت مراجع تقلید شیعه، از جمله آیتالله بروجردی؛ لذا، اجرای این طرح تا زمان حیات ایشان به تعویق افتاد و با رحلت ایشان قانون اصلاحات ارضی توسط دولت اقبال تهیه و تقدیم مجلس گردید و با توجه به جو حاکم در مجلس و مخالف زمینداران و مالکین ابتدا به تصویب نرسید و سرانجام امینی در دولت خود توانست آنرا به تصویب برساند.
قانون جدید اصلاحات ارضی در (20 دیماه 1341) اعلام شد، و این قانون به عنوان «قانون مرحلهی اول اصلاحات» معروف شد و دو قوانین دیگر آن در دهههای بعد بهدنبال آن تصویب شد، این قانونها در واقع اصلاحیههای قانون اولیهی اصلاحات ارضی بودند که چارچوبی عملی برای انجام مراحل اول و دوم و سوم برنامهی اصلاحات ارضی فراهم آورد.[6]
مهمترین موارد مرحلهی اول اصلاحات ارضی عبارت بود از:
1. محدودیت میزان مالکیت فردی به یک ده شش دانگ.
2. تعیین قیمت زمین، واگذاری به زارعان.
3. واگذاری ارضی به زارعان.
4. عضویت اجباری زارعان در تعاونیهای روستایی.[7]
در مرحلهی دوم اصلاحات ارضی به مالکانی که روستاهای خود را از مرحلهی اول مستثنی ساخته بودند، انتخاب یکی از راههای زیر پیشنهاد شد:
1. اجارهی دهها و اراضی به رعایا.
2. فروش اراضی به رعایا.
3. تقسیم زمین به نسبت بهرهی مالکانه.
4. تشکیل واحدهای سهامی زراعی.
5. خرید حق کشت کشاورزان.[8]
مرحلهی سوم اصلاحات ارضی، مالکانی را که هنوز به تشکیل واحدهای زراعی و یا اجاره دادن زمین به زارعان علاقهای نداشتند شامل میشد و در این مرحله مالکان میبایست املاک خود را انتقال و یا تقسیم کنند در واقع مرحلهی سوم ادامهی مرحلهی قبل بوده است.[9]
اصلاحات ارضی از دیدگاه امام
رژیم پهلوی قصد داشت با انجام اصلاحات ارضی، در صورت مخالفت مراجع آنها را طرفدار فئودالها و زمینداران معرفی کرده و حیثیت اجتماعی آنها را خدشهدار سازد تا بدون هیچگونه مانعی، برنامههای دیگر خود را اجرا کند. امام(ره) که هدف دشمن را دریافته بود، در مرحلهی اول با انجام این اصلاحات مخالفتی نکرد و دلیل امام هم این بود که این اصلاحات باعث کم شدن ظلم بر کشاورزان و کارگران میشد و از طرفی هم هنوز تمام ابعاد و نتایج این اصلاحات روشن نشده بود لذا امام به انتظار برنامههای دیگر شاه بهدنبال این اصلاحات ارضی بود.[10] با روشن شدن نیّت باطنی شاه از انجام اصلاحات ارضی بهدنبال تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس رفراندوم انقلاب سفید، امام مخالفت خود را با این اصلاحات ارضی بیان و آنرا برنامهای برای «از بین بردن کشاورزان ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه دانستند و معتقد بودند با برهم خوردن وضع کشاورزی، دهقانان، دهات و زمینها را رها کرده و به شهرها هجوم میآورند»[11] و اینها به اسم اصلاحات ارضی، کشاورزی را به کلی از بین بردند و ایران شد بازاری برای امریکا....[12]
نتیجهگیری
لایحهی اصلاحات ارضی و روند اجرای آن، فاقد جنبههای قانونی، عرفی و طبیعی بود لذا در نظر نیروهای سیاسی – اقتصادی جامعه مشروعیّت نداشت و اعتراض آنها را نسبت به روند طراحی، برنامهریزی، تصویب و اجرای اصلاحات ارضی برانگیخت.
سرانجام این اصلاحات نه تنها از مشکلات دهقانان کم نکرد بلکه بر معضلات و گرفتاریهای زندگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آنان افزود و کارایی ساختار موجود اقتصاد کشور به خصوص کشاورزی را مختل نمود، بدون آنکه ساختار جدید توانایی گردش چرخهای اقتصادی جامعه را داشته باشد.[13] هرچند مخالفت اقشار مختلف جامعه با روند اصلاحات ارضی، در آگاه ساختن مردم و هدایت آنان در مسیر مبارزه با رژیم مؤثر بود.