كلمات كليدي : اقليت هاي ديني، زرتشتي،يهودي،مسيحي، حقوق اقليت، مجلس شوراي اسلامي، آزادي عقيده، عدم تبعيض، علوم سياسي
نویسنده : داود مهرابي رزوه
امروزه کشوری وجود ندارد که همهی افراد و اتباع آن از یک نژاد و قومیت بوده، به یک زبان تکلّم کنند و پیرو یک آیین و مذهب باشند. در بیشتر کشورها، اکثریتی وجود دارد که دارای تاریخ و فرهنگ و زبان و مذهب مشترک هستند. گروههای کوچکتری نیز وجود دارند که ویژگیهای قومی و مذهبی خاص خود را دارند و اقلیت نامیده میشوند. بحث رعایت حقوق اقلیتها و تبعیض قائل نشدن نسبت بین آنها از اموری است که امروزه مورد توجه نهادهای بینالمللی حقوق بشر است. در حقیقت برای اینکه، جمعیتی بهعنوان اقلیت شناخته شود باید اولا از لحاظ تعداد کم باشند، ثانیا حاکمیت را در دست نداشته باشند و ثالثا تفاوت نژادی، ملی، فرهنگی و یا تفاوت مذهبی داشته باشند.
گروههای اقلیت دینی در ایران به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از: مسیحی، زرتشتی، یهودی.
یهودیان قدیمیترین اقلیت نژادی و از پیروان حضرت موسی هستند که در تاریخ ایران در امور مهم حکومتی نقشهای اساسی داشتند. دین مسیحیت، خود به دو شاخهی ارامنه و آشوری تقسیم میشود و دین زرتشتی که از دینهایی هستند که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شدهاند.[1]
اما در مورد فرقهی بهائیت از آنجا که بهائیت جزء ادیان الهی نیست -بر خلاف ادعای بهائیها که معتقدند بهاءالله شارع دین تازهای است- و بهعنوان یک حزب سیاسی و اپوزیسیون مخالف نظام اسلامی که در حال حاضر نیز مقرّ آنها در اسرائیل است به فعالیت سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران و بر ضد اسلام و شیعه مشغول هستند لذا نظام جمهوری اسلامی ایران به خاطر این عوامل و عوامل دیگر آنها را به رسمیت نمیشناسد.
حضرت امامخمینی(ره) نیز میفرمایند: بهائیان بهعنوان یک حزب ونه یک مذهب وظیفهی جاسوسی برای اسرائیل را به عهده دارند. بهائیت بهعنوان یک حزب استعماری توسط کشورهای نظیر روسیه، انگلستان، امربکا و اسرائیل برای آشوب ایجاد گردیده تا سدی در مقابل دین اسلام و مذهب حقهی شیعه باشد و ابزاری برای استعمارگران تا امنیت ملی ما را به خطر انداخته و از آن برای پیشبرد اهداف خود بهرهمند شوند.
مسیحیان
دین مسیحیت در اواخر قرن ششم و در نواحی مختلف چون اصفهان، یزد، تهران، شیراز و مشهد رواج یافت. گروههای مسیحیان فارسی زبان ایران از چندین سال قبل و با ترجمهی کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) ایجاد شدند و رشد نمودند.
این گروههای مسیحی که عموما پروتستان بودند، در شهرهای مختلف ایران شروع به ساخت کلیساهایی نمودند. با وقوع انقلاب اسلامی ایران، هرگونه فعالیت تبلیغی مسیحیان فارسی زبان غیرقانونی اعلام گردید. دو سوم مسیحیان ایران نژاد ارمنی و یک سوم دیگر کلانی و آشوری هستند.[2]
الف) آشوریان:
براساس شواهد موجود آشوریها قرنها در ایران سکونت داشتهاند. آشوریها از بدو پیدایش مسیحیت بدین آیین گرویدهاند. آشوریها نیز همانند ارامنه فرق مختلفی دارند که عبارتند از: کلیسای شرق آشوری، کاتولیک، انجیلی و جماعت خدا.
طلوع انقلاب اسلامی ایران برای آشوریها نوید تازهای داشت. آنان مانند سایر گروههای مذهبی رسمی از آزادی استفاده کردند و مذهب و سنن قومی خود را حفظ نمودند و در میان افراد جامعه گسترش دادند. تدریس زبان آشوری در مدارس اختصاصی آشوریان مانعی ندارند. برپایی مراسم و آیینهای دینی و مذهبی از مفاخر جامعهی آشوری است. آشوریان دارای بیش از 90 کلیسای تاریخی از نخستین سالهای پذیرش مسیحیت هستند. آنچه بیش از همه برای آشوریان مایهی مباهات است، این است که با وجود جمعیت اندک که شاید به جمعیت یک شهر هم نمیرسد در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده هستند و این نماینده صاحب اختیاراتی مانند نمایندگان دیگر مجلس است و این مسئله در خاورمیانه و کشورهای غربی که با وجود آزادی در کشورشان میبالند کمنظیر است.[3]
ب) ارمنیان:
ارامنهی ایران از اقوامی هستند که بنابر روایات مکتوب تاریخی، پیش از قرن سوم میلادی در ایران سابقهی سکونت داشتهاند و از سوی دیگر پیوند ارامنه بهعنوان ساکنان سرزمین ارمنستان با ایرانیان به گذشتههای باستانی باز میگردد. با آغاز حکومت اشکانیان ارتباط سیاسی و اجتماعی بین ایرانیان و ارامنه مستحکم شد. با آغاز حکومت صفویان و با فرمان شاه عباس، ارامنه به شهرهای اصفهان، رشت، قزوین و شیراز برده و اسکان داده شدند. شاه عباس برای وابسته کردن ارامنه به نواحی جدید به آنها امکان ساخت کلیسا و برپایی امور مذهبی را داد. بهطور کلی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ارامنه در ایران به سه دورهی زمانی تقسیم میشود:
دورهی اول: فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی ارامنه که به زمان شاه عباس باز میگردد.
دورهی دوم: از زمان مشروطه و تدوین قانون اساسی که طبق آن به اقلیتها حق شهروندی داده شد.
دورهی سوم: دورهی فعالیتهای سیاسی اجتماعی ارامنه پس از انقلاب اسلامی ایران است.
تصمیمگیری در جامعهی ارامنهی ایران دربارهی مسائل مختلف بر عهدهی شورای خلیفهگری است که بهعنوان عالیترین مرجع رسیدگی به امور مذهبی، وظیفهی نظارت بر امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را بر عهده دارد.
وظیفهی این شورا اجرای مصوبات هیئت نمایندگان است. این هئیت تصویب لوایح و قوانین جامعهی ارامنه را بر عهده دارد. ارامنه همانند دیگر اقلیتهای مطرح در قانون اساسی از آزادی کاملی بر انجام امور دینی برخوردارند. شمار زیاد کلیساها، مدارس و مراکز فرهنگی بر این امر دلالت دارد. هم اکنون پنج فرقهی از ارامنه در ایران به سر میبرند که عبارتند از: ارامنهی کاتولیک، گریگوری، ارتدکس، شنبهدار، کرهلیت، پروتستان.
زرتشتیان
بین سالهای 32 تا 168 هجری مهاجرت عظیمی از زرتشتیان ایران به هند صورت گرفت. در مرحلهی دوم مهاجرت پس از حملهی مغول دستههایی از زرتشتیان به هند رفتند. با این همه تا آن زمان هنوز گروه بزرگی از معتقدان به دین زرتشت در ایران زندگی میکردند و تا دورهی قاجار پیوسته مورد فشار و آزار بودند.
در زمان ناصرالدین شاه، با بروز احساسات ملی و توجه به تاریخ و فرهنگ ایران باستان، مالیات جزیه که از اقلیتهای مذهبی گرفته میشد لغو گردید و از آن پس زرتشتیان امکان یافتند بعضی مراسم و آداب مذهبی خود را اجرا کنند. در زمان پهلوی، با ترجمه و نشر کتابهای باستانی به زبان فارسی، آشنایی عمومی با دین زرتشت افزایش یافت. امروزه جامعهی زرتشتیان ایران در یزد، کرمان، شیراز، تهران و تعداد کمی نیز در اهواز و اصفهان فعالیتهای مذهبی و فرهنگی دارند.
در ایران حدود شصت هزار نفر زرتشتی به سر میبرند. زرتشتیان ایران مانند برخی دیگر از گروههای اقلیت مذهبی در مجلس شورای اسلامی نماینده دارند. امروزه روند مهاجرت زرتشتیان ایران به خارج کشور بسیار سرعت گرفت و شمار زرتشتیان باقیمانده در ایران حدود بیست هزار نفر است. در ایرن مدارس و نشریاتی، ویژهی زرتشتیان وجود دارد و تحصیلات آنها در برخی دبیرستانها مانند مارکار تهران پارس انجام میشود. نشریهای نیز به نام امرداد متعلق به سازمانهای زرتشتی در ایران به صورت هفتگی چاپ میشود. زرتشتیان که بنا بر معتقدات مذهبی به آبادانی و سازندگی اهمیت بسیار میدهند در کارهای خیر که منافع آن بر عموم مردم برسد همیشه پیشگام بودهاند. مدرسهها، بیمارستانها و گردشگاههای بسیار بهوسیلهی نیکوکاران زرتشتی ساخته شده است.
یهودیان
تعداد یهودیان طبق آمار سال 1305 شمسی 45000 نفر بوده است و در اکثر شهرهای ایران ساکن بودند. شغل اکثر آنها کسب و تجارت و دلالی بوده است. بعد از انقلاب اسلامی موجی از مهاجرت در میان یهودیان از ایران آغاز شد و جمعیت آنها کاهش یافت و اکنون به کمتر از 25000 نفر رسیده است. بیشتر مهاجران یهودی ایرانی که بعد از انقلاب مهاجرت کردند در آمریکا ساکن شدند و گروهی به اسرائیل مهاجرت کردند. بیش از نصفی از یهودیان باقیمانده در تهران ساکناند، و اکثرا به مشاغل آزاد روی میآوردند، البته از نظر قانون منعی برای استخدام آنها در اکثر مشاغل وجود ندارد، با تشکیل مجلس شورای اسلامی، اقلیت دینی یهود از کرسی نمایندگی برخوردار شدند و تا امروز هم در تمامی دورهها دارای نماینده بودهاند. کلیمیان طبق قانون اساسی دارای یک نماینده در مجلس هستند. جنبشهای سیاسی، اجتماعی و شرعی جامعهی کلیمی در سه چرخهی مرجع دینی کلیمان، نمایندهی کلیمیان در مجلس شورای اسلامی و هیئت مدیرهی انجمن کلیمیان تهران متمرکز است.
اقلیت یهود، تبلیغات مذهبی خود را منحصرا متوجه یهودیان نموده است و تاکنون دیده نشده است که آنها تبلیغات مذهبی خود را متوجه سایر اقلیتها کرده باشند و بدین وسیله بخواهند آنها را به دین یهود دعوت نمایند.[4]
هماکنون این جامعه دارای مجتمعهای فرهنگی، سازمانهای جوانان، فروشگاه و کتابخانههای خاص خود میباشند کلیمیان تهران مدارس متعددی احداث و بهرهبرداری کردند که با مدیریت و قوانین آموزش و پرورش کشور اداره میشود.[5]
حقوق مدنی اقلیتهای مذهبی
بحث از حقوق بشر در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده است. در طول دورههایی از تاریخ حکومتهای استبدادی هیچ حقی برای مردم قائل نبوده و آنان را برده و مطیع فرامین خود میدانستند.[6] اما با گذشت زمان حقوق مدنی مردم به رسمیت شناخته شد و حقوق مدنی سیاسی آن دسته از حقوق اساسی انسان است که به حیثیت ذاتی او توجه دارد، که بهدست آوردن آنها نیازی به دخالت دولت ندارد.
1- حق حیات: از بدیهیترین حقوق طبیعی هر انسانی حق حیات و زندگی است.
2- حق تابعیت: حقوقدانها تابعیت را نوعی ارتباط سیاسی و معنوی که فردی را به کشوری مربوط میکند میدانند.[7]
3- رفت و آمد به اماکن مقدسهی مسلمانان: اعتقاد فقیهان این است که ورود غیر مسلمانان به اماکن مقدسه ممنوع میباشد.
4- حق تساوی در برابر قانون: مساوات در برابر قانون، از اساسیترین اصول بنیادین اسلام است.
5- حق آزادی فکر، عقیده و بیان: آزادی فکر نیز از جمله حقوق اساسی و اولیهی بشر و مادر برخی از حقوق به شمار میرود و از نظر اسلام هر کس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود.
6- حق ابراز عقیده بر اساس دین خود: حضور علنی و آزاد اقلیتها در بین مسلمانان، دلیلی بر آزادی ابراز عقیدهی آنان است و رسمیت بخشیدن به این حضور توسط اسلام، جرأت ابراز عقیدهی شخص را افزایش داده است.
7- آزادیهای سیاسی: یکی از مهمترین بخشهای حقوق و آزادیهای انسانی، حقوق سیاسی وی است. این بخش آن قسمت از حقوق فرد است که با حاکمیت سیاسی و نقش او در نظام سیاسی ارتباط دارد. حقوقدانان حقوق سیاسی را بخشی از حقوق انسان میدانند که شخص دارندهی آن بتواند در زندگی سیاسی و اجتماعی خود از راه انتخاب مقامات سیاسی شرکت کند و آزادانه عقاید خود را مطرح نماید.[8]
حقوق سیاسی رسمی برای اقلیتهای مذهبی در ایران
آزادی عقیده و بیان از مهمترین مباحث عقیدتی است. اظهار عقیدهی افراد مادامی که مخلّ مبانی دین و یا باعث سست شدن عقیدهی مسلمانان نشود آزاد است.
شرکت اقلیتها در مجلس بهعنوان نماینده و کارشناس در مجلس شورای قانونگذاری منعی ندارد، به دلیل آنکه مجلس قانونگذاری در عرض تشریع الهی و استنباط احکام به دست فقها نیست بلکه پس از استنباط احکام آنها را با امور روزمره تطبیق میدهند، بنابراین کار ویژهی مجلس قانونگذاری، تشخیص و تطبیق احکام بر موضوعات است. در اسلام ایجاد فرصت شغلی برای همهی افراد صالح و متعهد وظیفهی حاکمان است. امروزه تخصصی شدن امور میطلبد که افراد متخصص در زمینه های مختلف به کار گرفته شوند البته در مواردی که سپردن مقام به فردی منافی با مبانی اسلام باشد که باید از آن جلوگیری کرد، مثلا واگذاری مشاغل حساس وزارتی، قضایی، نظامی و امنیتی به غیر مسلمانان ممکن است موجب تسلط آنها بر مسلمانان شود.[9]
اما در برخی موارد برای حفظ منافع عمومی و عدم رسیدن ضربه به پیکرهی جامعهی اسلامی عقل حکم میکند منصبی غیر از مشاغل حساس، به یک فرد لایق داده شود هر چند آن فرد جز اقلیت یک کشور باشد. بهعنوان مثال مسئولیت آموزش خواندن و نوشتن مسلمانان توسط پیامبر(ص) به کفاری که در جنگ بدر اسیر شده بودند داده شد.[10]
اقلیت در اسلام
اقلیتها یکی از مهمترین عناصر سازندهی امت اسلامی به شمار میروند. در کشورهای اسلامی نسبت به اقلیتهای دینی هیچگونه فشاری مبنی بر دست کشیدن از عقاید خود اعمال نمیشود و این گروهها در معرض فشار و یا اقداماتی که منجر به دست کشیدن از فرهنگشان باشد نیستند.[11]
امام خمینی(ره) در سال 57 طی مصاحبهای که با مجلهای آلمانی داشتند فرمودند: «دین اسلام بیش از هر دین و مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان باید در کشورهای اسلامی از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همهی انسانها قرار داده است بهرهمند شوند. تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیهی فرائض مذهب خود آزادانه عمل کنند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان محافظت نماید.[12]
از آنجا که حضور غیرمسلمانان در جامعهی اسلامی مانند حضور هر اقلیت دیگری در جامعهای، چنانچه بدون توافق حکومت و یا اکثریت مردم صورت گیرد باعث تنش منفی میشود و ممکن است درگیری و ناامنی به وجود آورد. اسلام حضور آنها را در جامعه به صورتهای موفق و دائمی پذیرفته است و قراردادهایی پیشبینی کرده است که مبنای حقوق و وظایف طرفین است. به امید روزی که جوامع مسلمانان و غیرمسلمانان به خود آمده و خصمانه نگریستن به هم را با کنار نهادن خودپرستی و تعصبات به دور افکنده و با تکیه بر خداپرستی برای وصول به تعالی انسانی گام بردارند.»