دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پست مدرنیسم (Post-modern)

No image
پست مدرنیسم (Post-modern)

مدرنيسم، پست مدرنيسم، پسا مدرن، پست مدرن، مدرنيته، نو گرايي

پست مدرنیسم از ترکیب دو واژۀ پست «Post» و مدرنیسم «Modernis» تشکیل شده و از نیمۀ دوم قرن بیستم به طور رسمی وارد مباحث نظری جهان سیاست شد.

پست مدرنیسم( یا پسا مدرن) در لغت به معنای «بعد از نوگرایی یا فرانوگرایی، پس از نوگرایی» ترجمه شده است.

اما واقعاً پسا (پست) مدرن از چه منظری تبیین می‌شود؟ به عنوان نتیجۀ مدرنیسم؟ به عواقب مدرنیسم؟ زادۀ مدرنیسم؟ تکامل مدرنیسم؟ انکار مدرنیسم؟ یا رد مدرنیسم؟

پست مدرنیسم از لحاظ تاریخی ابتدا در حوزۀ هنر به وسیله یک نقاش انگلیسی به نام «جان چاپ من» در اواخر قرن نوزدهم و در توصیف نوعی نقاشی به کاربرده شد. این واژه به سرگشتگی و بحران در فرهنگ اروپایی اشاره دارد که به نهیلیسم ختم می‌شود. پسانوگرایی با گذار از نوگرایی یا مدرنیته که فقط تمرکز عصر روشنگری بود، مخالفت خود را با هر نوع جزم اندیشی در حوزۀ عقل گرایی، فردگرایی و آینده نگری بر اساس رهیافت‌های علمی نشان می‌دهد. مدرنیته که اصول فلسفی آن به تبعیت درآوردن طبیعت و تامین رفاه و آسایش برای ساکنان جهان بود، با ستیز با سنت‌ها و ارزش‌های دینی، زیربنای آرمانشهری انسان‌ها را پوچ و بی‌ارزش خوانده و هر انسانی با هویت تربیت کرد که پوچ انگاری نتیجه آن شد. فلسفه پست مدرنیسم بر ردّ هر نوع جزمیت و فرا روایت تاکید دارد و فرا روایت‌های مدرنیته مانند خود، حقیقت، سنت، اخلاقیات و تاریخ که در مدرنیته مسیر زندگی انسان را تأمین می‌کرد به کناری نهاده شد و به عنوان ارسطوره‌ها و سنت‌های محلی قلمداد گردید. نمایندۀ فکری نفی فرا روایت‌ها در پست مدرنسیسم، ژان فرانسوا لیوتار می‌باشد که مدرنیته را به عنوان فرا روایت برای جهان رد نمود.

پست مدرنیسم دارای اصول و مبانی خاص خود است که به اختصار عبارتند از:

1- انکار حقیقت و نسبی شمردن امور؛

2-انکار واقعیت؛

3-انسان به جای واقعیت با یک وانمود گر (پدیدار) روبه روست؛

4-جهان بر بی‌معنایی استوار است یعنی خالی از فرد و حقیقت است؛

5- اصل پنجم آن است که هیچ نظریه و هیچ مطلق اندیشی و هیچ تجربه‌ای، ارزش و اعتبار نخواهد داشت؛

6-و بالاخره اصل ششم آن، کثرت گرایی است که بر چندگانگی فرهنگ‌ها، قومیت، نژاد، جنیست، حقیقت و حتی خرد تأکید دارد.

کثرت گرایی علاوه بر این که جزء اصول و مبانی پست مدرنیسم به شمار می‌رود، صاحب نظران متعددی در عرصه های مختلف به آن پرداخته‌اند.

پست مدرنیسم دارای گونه‌های متفاوتی است:

1- پست مدرن تاریخی: که داعیه به پایان آمدن مدرنیته و مدرنیسم را دارد و بر نفی فرا روایت‌‌ها تأکید دارد که نمایندۀ آن لیوتار است؛

2- پست مدرن روش مند که اصولاً در نظر گرفتن هر گونه پایه و اساس را ناممکن می‌داند و مباحث شالوده شکنی را مطرح می‌کند؛ نمایندۀ فکری آن ژاک دریدا می‌باشد.

3- پست مدرنیسم مثبت، که دقیقاً رودروی پست مدرنیسم روشمند و منفی قرار می‌گیرد. این نگرش که در واقع مفرعی تعبیر و تفسیر دوبارۀ پدیده‌هاست و در اندیشۀ کسی میشل فوکر، جیمسون و دیگران نمود دارد.

شالوده شکنی، نفی فرا روایت‌ها و قبول فرهنگ‌ها و خردهای گوناگون مبانی اصل فلسفی پست مدرنیسم را تشکیل می‌دهد. در جهان بینی پست مدرنیستی، جهان فرایندی خود مؤسسی و خود محرک است که فقط با حرکت ویژۀ خود تعیین می‌شود و تابع هیچ طرح سراسری نیست، طرحی مثل «حرکت به سوی دومین ظهور»، «جهانی شدن وضعیت بشری»، «عقلانی شدن کنش انسانی» یا «متمدنانه شدن تعامل بشری». مشخصۀ پست مدرنیته این است که در آن، دنیای انسانی همچون جهانی تلقی می‌شود که به نحوی تقلیل ناپذیر و چاره ناپذیر کثرت گراست و به چندین واحد خود مختار و مرکز اقتدار تقسیم شده است که هیچ گونه نظم افقی یا عمودی بالفعل یا بالقوه‌ای ندارد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

دیکتاتور مصلح

No image

الیت elite

No image

کالوینیسم Calvinism

Powered by TayaCMS