كلمات كليدي : برزخ، فيض، گناهان صغيره، آتش پاك كننده
نویسنده : سيدمحمدعلي طباطبايي
موضوع برزخ، یکی از نقاط افتراق میان عقاید مسیحیان کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس است. برزخ با معنای مشهور آن، از معتقدات کاتولیکهاست که معمولا پروتستانها با آن مخالفت میکنند و ارتدوکسها آن را بدان شیوه که کاتولیکها تعریف میکنند، نمیپذیرند.
برزخ[1] در دائره المعارف کلیسای کاتولیک چنین تعریف شده است:
«purgatory (از ریشهی لاتینی purgare به معنای پاککردن)، بنابر آموزههای کلیسای کاتولیک، مکان یا وضعیتی است که در آن، کسانی که در فیض خداوند زندگی کردهاند، اما کاملا از گناهان صغیره برکنار نبودهاند یا کفاره تمام گناهانشان را نپرداختهاند، دچار عذابی موقتی میشوند».[2]
دائره المعارف جدید کاتولیک تعریف فوق را اینچنین کامل کرده است:
«برزخ، حالت، مکان یا وضعیتی در دنیای پسین است که تا زمان داوری نهایی ادامه مییابد؛ جایی که ارواح کسانی که در فیض مردهاند، اما هنوز از همه نقایص آزاد نشدهاند، کفاره گناهان صغیرهای را که آمرزیده نشدهاند میپردازند؛ یا (جایی) برای یک مجازات موقتی به دلیل گناهان صغیره یا کبیرهای که از پیش بخشیده شدهاند و این برزخ موجب پاک شدن آنها، پیش از ورود به آسمان میشود.»[3]
جالب است که بلافاصله پس از این تعریف، تصریح شده که این آموزه، هیچ پشتوانهای از کتاب مقدس ندارد. البته کاتولیکها میکوشند با تمسک به آیاتی از کتاب مقدس، آموزه برزخ را مستند جلوه دهند. بنابر این آیات، یهودای مکابی برای رفتگان خود کفاره میداد تا آنها از گناهان خود رستگار شوند.[4] اما پروتستانها این استناد را ناکافی میشمرند. زیرا از نظر آنها آنچه کاتولیکها بدان استناد میکنند (کتاب دوم مکابیان) از کتابهای آپوکریفاست که صلاحیت استناد و ارجاع قانونی ندارد.
تاریخچه شکلگیری آموزه برزخ در کلیسای کاتولیک
در مدت طولانی و به دلایل مختلف فلسفی و تاریخی، کلیسای کاتولیک رومی آموزهای تحت عنوان «برزخ» به وجود آورده بود. در این تعریف، برزخ جایی است که در آنجا گناهکارانی که در فیض از دنیا رفتهاند، پس از مرگ مجازات میشوند. استدلال آنان این بود که عدالت خدا اقتضا دارد که گناهکاران در این دنیا یا در دنیای دیگر مجازات شوند؛ در حالی که لطف خدا اجازه نمیدهد گناهکار تائبی که کاملا مجازات نشده است، تا ابد در جهنم باشد. بنابراین تصور میشد که باید در مسیر بهشت جایی وجود داشته باشد که گناهکاران برای مدتی در آنجا توقف کنند و کفاره گناهان خود را به طور کامل بپردازند.[5]
ایده برزخ در دوران آبای کلیسا باب شد. کلمنت اسکندرانی و اریگن هر دو معتقد بودند کسانی که بدون توبه بمیرند، در زندگی پس از مرگ با آتش پاک خواهند شد. سنت دعا برای مردگان که در خلال چهار قرن نخست میلادی حتی در کلیسای شرقی هم رواج یافته بود، نقشی بسزا در شکلگیری این تعلیم الاهیاتی ایفا کرد.
ظاهرا نخستین بار در قرن ششم، گرگوریوس کبیر در شرحی که بر متی 12 : 32[6] نگاشت، ایده برزخ را به صراحت مطرح کرد. او معتقد بود که گناهانی که در این دنیا آمرزیده نشدهاند، در دورانی در آینده، با آتشی پاک کننده، آمرزیده میشوند.[7] برخی از پروتستانها معتقدند او این ایده را از عقاید بتپرستان اخذ کرده بود.[8] اما کاتولیکها برای توجیه اینکه چگونه آتش میتواند موجب پاک شدن گناهان شود، به آیاتی از کتابمقدس استناد میکنند.[9]
با این وجود، این اندیشه بهویژه در میان عامه مردم، بسیار مورد توجه قرار گرفت و شاهد آن، رشد تجارت آمرزشنامه بود که کمترین فایده آن، عبور شتابان از برزخ و بیشترین فایده، سروکار نداشتن با دوزخ و عذاب بود.[10]
مسیحیان کاتولیک میکوشیدند با وقف کلیساها یا کمکهای نقدی به بازسازی و ساخت آنها، بستگان درگذشته خویش را از عذابهای دوزخ رهایی بخشند و راهی آسمان کنند. محرک اصلی آنها برای چنین کارهایی، تبلیغات کسانی بود که در فروش آمرزشنامه مهارتی تمام داشتند. در رأس آنها شخصی به نام یوهان تتزل بود. تتزل یکی از اعضای هیئت آلمان راهب فرقه دومینیکن بود که در آمرزشنامهفروشی ید طولایی داشت. در موعظههای او بهخوبی میتوان ارتباط محکم میان آموزه برزخ و آمرزشنامهفروشی را دید:
«آیا شما صدای والدین خویش و دیگر افراد محبوب متوفای خود را نمیشنوید که با صدای بلند میگریند و میگویند: «رحم کنید! دستکم شما دوستان به من رحم کنید ... ما در عقوبت و عذاب سختی هستیم که شما میتوانید تنها با پول اندکی نجاتمان دهید؛ ...شما اکنون بهآسانی میتوانید (با خرید آمرزشنامهها) ما را آزاد کنید؛ اما شما ما را رها میکنید تا در آتش بمانیم و شکوهی را که به ما وعده داده شده است، به تأخیر میاندازید.»[11]
برزخ از نگاه پروتستانها
سودجوییهای کشیشان شیاد و حرفهای با استفاده از آموزه برزخ، کمکم منجر به اعتراضهایی شد که نقطه آغازی بود بر جریانی که بعدها سومین شکاف بزرگ در مسیحیت را رقم زد. مارتین لوتر که از پیشگامان نهضت اصلاحطلبی بود، حرکت خود را با اعتراض به همین مفاهیم ساخته و پرداخته کلیسای کاتولیک آغاز کرد. او معتقد بود که ارواح انسانها پس از مرگ به خواب میروند و تا زمان برپایی داوری بزرگ، در حالت ناهوشیاری به سر میبرند. البته این نظریه حتی در کلیسای لوتری هم چندان پذیرفته نیست.
بهطور کلی نظر پروتستانها درباره حوادث پس از مرگ این است که روح ابرار و نیکان به آسمان میرود و روح اشرار و بدکاران در جهنم افکنده میشود. اما هیچ یک از این تنعمات و عذابها کامل نیست تا اینکه زمان داوری بزرگ فرا برسد و حکم نهایی به حیات یا مرگ ابدی صادر شود.[12] آنها این رأی را برخاسته از کتاب مقدس میدانند و برای اثبات آن به آیاتی از مکاشفه 20: 11-15 و دوم قرنتیان 5: 1-9 استناد میکنند.[13] همچنین آنها به لوقا 23: 43 استناد میکنند که مسیح بر صلیب به دزد مصلوب گفت: «امروز با من در فردوس خواهی بود» و این نشان میدهد میان مرگ تا بهشت فاصلهای نیست.[14]
بدین ترتیب پروتستانها از زمان ظهور تاکنون، همواره بر این نکته متفق بودهاند که مسیحی مؤمنی که در فیض خداوند زندگی کرده و از دنیا رفته است، پس از مرگ دچار عذاب یا امتحان نمیشود و مستقیما وارد آسمان میشود. جدا از استناد آنان به کتاب مقدس، آنچه باعث میشود آنها بر رد نظریه کاتولیکها پافشاری کنند، اصرار آنها بر آموزه فیض است. چون آنچه کلیسای کاتولیک بدان معتقد است، دقیقا در نقطه مقابل اعتقاد پروتستانها درباره نجات از طریق فیض است. یعنی کسی که مشمول فیض خداوند قرار گرفته، نیازی به پاک شدن یا امتحان ندارد؛ بلکه از طریق همین لطف الهی به رستگاری میرسد. اینچنین بود که سنت دعا برای مردگان، از آیینهای نیایشی پروتستان حذف شد.[15]
علیرغم همه این اعتراضها، نهتنها این سنتها از آیینهای نیایشی کلیسای کاتولیک حذف نشد، بلکه در مجمع فلورانس (1439) و کمی بعد در شورای ترنت (1545-1564) مجددا بر صحت آموزه برزخ تأکید شد.
برزخ از نگاه ارتدوکسها
تعریفی که الهیات بیزانسی (کلیسای شرق) از برزخ ارائه میکند، بسیار نزدیک به تعریف اسلامی آن است. ارتدوکسها معتقدند همه انسانها بلافاصله پس از مرگ در معرض داوری خداوند قرار میگیرند. این مرحله «داوری خصوصی» نامیده میشود. اما در پایان جهان خداوند به «داوری عمومی» میپردازد و آنجاست که هر کسی ثواب یا عقاب واقعی اعمال خویش را میبیند. اما در فاصله میان این دو داوری، انسانها شمهای از آن ثواب یا عقاب نهایی را میچشند.[16]
همین اعتقاد باعث شد که از ابتدا گرایش به دعا و نماز برای مردگان در میان مسیحیان ارتدوکس بسیار رایج و شایع باشد. تا جایی که برخی از محققان برآنند که عامل این گرایشها، اعتقاد به برزخ نبوده، بلکه اصل اعتقاد به برزخ، در اثر وفور چنین گرایشهایی بوده است![17]
البته درباره عالم پس از مرگ، عقاید دیگری نیز در میان ارتدوکسها وجود دارد؛ مثل اعتقاد به استراحت یا تحمل زحمت پس از مرگ تا زمان داوری نهایی، یا گذار روح از قلمروهای هوایی شیاطین تا رسیدن به خدا.[18] به هر حال اتفاقی که در میان کاتولیکها در این باره وجود دارد، در میان ارتدوکسها و حتی پروتستانها به چشم نمیخورد و چنانکه در ابتدای مقاله نیز گفته شد، آموزه برزخ بیشتر با نام کلیسای کاتولیک درآمیخته است.