حزب اراده ملی، سید ضیاء الدین طباطبائی، حزب توده، انگلیس، قوام السلطنه، سقوط رضا شاه، روزنامه رعد امروز.
نویسنده : محمد علی زندی
سید ضیاء الدین طباطبائی عامل کودتای 1299، دو سال بعد از سقوط رضا شاه (25 شهریور 1325) به خاطر فضای باز سیاسی و در مقابل گسترش حزب توده که متمایل به شرق بود و خود را مدافع منافع شووری در ایران نشان داده بود، از فلسطین به ایران بازگشت و مسأله شعائر ملی و اسلامی را مطرح کرد و مدافع مشروطیت گردید و خود را قربانی دستگاه رضاخان نامید.[1]
در آذر ماه 1322 اتحادیه جراید ملی را به وجود آورد و در اقدام بعدی حزب وطن را در تابستان 1323 تشکیل داد و سرانجام در بهمن ماه 1323 حزب اراده ملی را تشکیل داد.
حزب اراده ملی که بیشتر از احزاب فاشیستی الگو گرفته بود، از منسجم ترین احزاب ایران بود که از لحاظ تشکیلاتی و نظم بعد از حزب توده، از قویترین احزاب ایران به شمار میرفت. افرادی که در این حزب با سید ضیاء همکاری میکردند عبارت بودند از: مظفر فیروز، دکتر طاهری، سید کاظم یزدی، برادران رشیدیان، کورش بازرگان و حجازی. به جزء آنها، برخی از روزنامهنگاران و نمایندگان مجلس که متمایل به انگلیس بودند نیز، از این حزب حمایت میکردند.[2]
انگیزه تأسیس حزب:
انگیزه اصلی سید ضیاء الدین از تأسیس حزب اراده ملی، مقابله و ستیز با حزب توده ایران و جلوگیری از نفوذ سیاستهای انقلاب شوروی در ایران و در منطقه بود. البته این خط مشی توسط دولت انگلیس به سید ضیاء القاء شده بود.[3]
برنامهها و مرامنامه حزب:
از لحاظ برنامه و اصول آرمانی، مرامنامه حزب، مشحون از آرمانهای مترقی و ویژگیهای آزادی خواهانه و اصلاح گرایانه و در پارهای موارد انقلابی بود.
برخی برنامهها و اصول حزب عبارت بودند از:
1- حزب خواستار استقلال سیاسی، اقتصادی و حفظ اصول مشروطیت و صیانت از حقوق فردی و اجتماعی همه اتباع ایران و نشر عدالت به وسیله ایجاد حکومت صالح متکی به اکثریت ملی بود.
2- در سیاست خارجی خواستار بیطرفی، حفظ استقلال حقیقی و تمامیت خاک ایران و حق حاکمیت مطلق این مملکت در حدود قوانین بین المللی و همچنین ایران در سیاست خارجی خود باید نهایت کوشش را داشته باشد تا صمیمیترین روابط ممکنه را با کلیه کشورهای همجوار، خصوصاً جماهیر شوروی و بریتانیای کبیر برقرار و محفوظ بدارد.
3- در حوزه فرهنگ، خواستار تشکیل شوراهای فرهنگی مستقل با استفاده از مقررات عمومی فرهنگی کشور به منظور تعمیم استقلال تحصیلات ابتدایی، اجرای تعلیمات اجباری، جلوگیری از هر نوع خرافات و انحراف در تعلیم اصول مذهبی در دبستانها و دبیرستانها و تأسیس آموزشگاه فنی سیار در ایلات و عشایر بود.
4- احترام به اصول مقدسات دینی و محلی و تنظیم امور روحانیت با اصلاح برنامه مدارس قدیمه و عدم مداخلات تأسیسات دینی در امور سیاسی و ایجاد دستگاه تبلیغاتی.
5- تثبیت اصل آزادی فردی به وسیله وضع نظامات، به تربیتی که حقوق تمام افراد در آزادی فکر، عقیده، زبان و اجتماعات و قلم یکسان و تمامی اهالی کشور بدون فرق بین طبقات در تشکیل و حفظ سازمان آینده کشور شریک باشند.
6- مبارزه با فقر و تکدّی گری، از طریق ممنوع دانستن گدایی و بیکاری، تأسیس موسسات صنایع دستی و ساختن خانهای راحت و ارزان برای طبقات بی بضاعت.
7- چون سعادت ایران متوقف بر استقرار حکومت ملی و اصول دموکراسی است. حزب اراده ملی بر ضد هر نوع دیکتاتوری فردی و دیکتاتوری اقلیتها در ایران خواهد بود.
8- وهمچنین حزب خواستار اصلاح تشکیلات دادگستری، اصلاح و توسعه امور کشاورزی، توسعه و ترقی بازرگانی داخلی و خارجی، تجدید نظر در مالیاتها بود.
روزنامههای حزب:
روزنامه اصلی و اولیه حزب، روزنامه رعد امروز بود، اما بعد روزنامه هور و نشریه روستا این وظیفه را انجام دادند. به جزء این روزنامهها، کاروان، نسیم، صبا، کشور، سرگذشت، اقدام و کوشش هم هر یک برای مدتی ناشر افکار حزب به شمار میرفتند.[4]
موضع حزب در مقابل حزب توده:
حزب اراده ملی از زمان تأسیس تا متوقف شدن فعالیتهایش همواره با حزب توده در همه زمینهها، برخورد داشت. این درگیریها و برخوردها، اعم از جنگ تبلیغاتی و برخوردهای خیابانی میان اعضاء و هوادارن دو حزب بود. هر دو حزب در مطبوعات متعددی که انتشار میدادند دیگری را به وابستگی و نوکری سیاست شوروی و انگلیس متهم میکردند، اما حزب اراده ملی توانست تا حدودی از رعب و وحشت و هراسی که حزب توده در میان خلق مسلمان و عامه مردم و نیز طبقه متمکن جامعه ایران ایجاد کرده بود، بکاهد.
انحلال حزب:
حزب اراده ملی با توجه به داشتن امکانات وسیع مالی و تبلیغاتی خود توانست به سرعت رشد کند اما، با روی کار آمدن قوام السلطنه، به تلافی عمل سید ضیاء که به هنگام نخست وزیریاش (1299) دستور توقیف او را که استاندار خراسان بود داده بود، این بار قوام السلطنه، سید ضیاء و چند تن از یارانش را در اول فروردین 1325 دستگیر کرد و چون حزب قائم به شخص سید ضیاء بود رو به انحلال نهاد. اعضاء و هواداران آن نیز به حزب دموکرات قوام پیوستند حتی پس از آزادی سید ضیاء نیز حزب احیاء نگردیده و یکسره تعطیل شد.[5]