امام خميني(ره)، فيلم گوزن ها، جمشيد آموزگار، محمدرضا شاه، آيت الله صدوقي، سينما ركس آبادان، ساواك، علوم سياسي
نویسنده : محمد علی زندی
یکی از مهمترین حوادث سال 1357 هجری شمسی، که باعث سرعت انقلاب اسلامی شد، فاجعهی جانگداز و دلخراش به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود که در عصر روز 29 مرداد 1357 رخ داد.[1] که موجی از اعتراضات سراسری علیه رژیم را دامن زد.[2]
محمدرضا شاه در 27 مرداد 1357 از خدمات خودش سخن گفت که در آینده ایران را به تمدن بزرگ میرساند و مقایسهای با وحشت بزرگ دیگران کرد که منظورش پیامهای امام خمینی(ره) بود که ادامهی مبارزه را توصیه مینمود.[3] شاه همچنین در سخنرانی خود ادامهی سیاست فضای باز و حرکت به سوی دموکراسی تاکید کرد و به مردم قول داد که دموکراسی را ایجاد کند.[4]
ولی دو روز بعد در تاریخ 29 مرداد 1357 سینما رکس آبادان بهطور عمدی طعمهی حریق شد.[5] آتشسوزی در جریان نمایش فیلم گوزنها رخ داد. تماشاچیان فیلم که برای فرار از مهلکه به طرف درهای خروجی روی آوردند، درها را بسته یافتند.[6] در این حریق که قرائنی بر تعمدی بودن آن وجود داشت، حدود 400 نفر[7] از زن و مرد، پیر و جوان بیگناه در داخل سینما سوخته و به زغال تبدیل شدند.[8]
انتشار این خبر و نمایش فیلمها و چاپ عکسهای این فاجعه، افکار عمومی را به شدت تکان داد. دولت بلافاصله مخالفان را متهم به مشارکت در این فاجعه کرد، ولی مردم بیشتر حرف مخالفان را که رژیم را در این فاجعه متهم میکرد میپذیرفتند.[9]
واکنش رژیم
عوامل رژیم در ابتدا کوشش کردند این حادثه را بهعنوان اقدامی از جانب عصیانگران مذهبی در قالب همان وحشت بزرگ معرفی نمایند و شاید بهرهی فراوان ببرند.[10] اما بزودی مردم ایران فهمیدند که این فاجعه به دست مزدوران رژیم اتفاق افتاده است.[11]
به دنبال وقوع فاجعهی به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان، هیئت ویژهای به ریاست تیمسار ملکپور از طرف دولت جمشید آموزگار[12] مأمور بررسی فاجعهی آبادان شد.[13] ژنرال رضا رزمی رئیس شهربانی آبادان، آنان را در جریان اهم واقعه قرار داد. وی به خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که یک گروهک تروریستی که چهار یا پنج نفر بودهاند، مواد آتشزا در سالن سینما رکس آبادان کار گذاشته بودند و بر اثر انفجار آن 377 نفر کشته شدند.[14]
در جایی دیگر در همین نشست میگوید: «بازداشتشدهگان اقرار کردهاند که آمادهی آتش زدن چند نقطه شهر بودهاند، اما قاطعانه تکذیب کردهاند که از عاملین حادثهی سینما رکس هستند.». وی اظهار اطمینان کرد که این عده وابسته به گروه مارکسیستی اسلامی هستند. و اضافه کرد خوب میدانیم دشمنان ما کمونیستهایی هستند که از احساسات مذهبی مردم بهرهبرداری کردهاند.[15] در عوض خبرگزاری آسوشیتدپرس و اتحادیهی بینالمللی حقوق بشر معتقد بودند که دولت ایران این آتشسوزی را بهعنوان مقدمهای برای بیان حالت اضطراری ملی به وجود آورده است.[16]
در کنار آن شخصیتهای داخلی نیز مسئولین اداری آبادان را مواخذه کردند و مدعی بودند که کمبود امکانات شهری آبادان موجب پیشروی این حادثه شده است.[17]
عوامل دست داشتن رژیم در فاجعهی سینما رکس آبادان
تا چند روز پس از آتشسوزی، کسانی که دولت را مسول میدانستند زیاد نبودند اما جزئیات حادثه انتشار یافت، قفل بودن درهای خروجی، کیفیت مواد آتشزا، تأخیر ده دقیقهای در خبر کردن آتش نشانی، نبودن آب در شیرهای آتشنشانی مرکز بزرگترین پالایشگاه جهان، نزدیکی شهربانی با محل سینما رکس، توضیحات کارشناسان، نظر مردم را به سوی ساواک و شهربانی برد که هولناکترین برنامه را در تحقق وحشت بزرگ ریختهاند.[18]
بنابراین مواردی را که بیش از همه به شبههی دست داشتن رژیم در این فاجعه قوت میبخشید میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:[19]
1. سینما رکس آبادان درست نزدیک شهربانی آن شهر بود و قطعا محل مناسبی برای خرابکاران غیر دولتی به شمار نمیرفت. همچنین نزدیکی ادارهی شهربانی به آن میتوانست در تسریع کمکهای گروههای امدادی به منطقه نقش مؤثری داشته باشد.
2. طبق نظر روزنامههای آن زمان در چند هفته گذشته، در سراسر کشور 29 سینما به آتش کشیده شده بود، اگر رقم فوق را به تعداد هتلها و رستورانها و اماکن عمومی تخریب شده اخیر بیفزاییم، به رقم 40 میرسیم و این رقم بزرگ، وجود یک تشکیلات سابقهدار مجهز را تأیید میکند که علاوهبر داشتن شعبات متعدد در سراسر کشور، میتوانست بر اساس برنامهی منظمی عمل کند، آیا چنین تشکیلاتی با توجه به سوابق و سیستم کار احزاب و گروههای سیاسی و مذهبی ایران قابل توجیه است؟ اگر این امر قابل پذیرش نیست، آیا سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) با نظام کارآمد و پیشرفتهی اطلاعاتی خود تا آن لحظه نتوانست وقوع چنین حادثهای را پیشبینی کند؟
3. داریوش همایون وزیر اطلاعات و امنیت کشور در گفتگوی تلفنی خود با نمایندهی رویتر در ایران ادعا کرد که گروهی با نام انقلابیون سیاه که قبلا کسی اسم آنرا نشنیده بود، مسول آتش زدن سینما رکس آبادان هستند.[20] این در حالی است که رژیم همیشه سعی داشت مخالفین خود را با واژه ارتجاع سیاه و یا مارکسیستهای اسلامی معرفی کند، لذا جای تعجب نخواهد بود که معرفی این گروه ساختگی نیز از سوی رژیم بوده باشد.
4. از سوی دیگر رژیم که خود را سخت درگیر ماجرا میبیند، تلاش میکند تا با طرح مسایل جزیی از اهمیت این واقعه بکاهد، لذا با طرح کردن مواردی چون نبود امکانات شهری و عدم هماهنگی بین سازمانهای دولتی و نبود امنیت کامل در برابر حریق سعی دارد مسیر فاجعه را به سمت دیگر سوق دهد.[21]
با اندکی تأمل دربارهی این مسایل میتوان به این نتیجه رسید که رژیم، مخالفتهایی را که به شکل راهپیمایی و تظاهرات انجام میگرفت، با شدت و خشونت و توسط قوای امنیتی سرکوب میکرد ولی حوادثی مانند به آتش کشیدن سینماها و یا شکستن شیشهی بانکها و تخریب مشروبفروشیها، با توجه به شدت عملی که در این موارد به کار میرفت، با برخورد نسبتا ضعیف قوای نظامی رژیم روبرو میشد. حتی در بسیاری از موارد، از شناسایی عوامل اصلی، چشمپوشی شده و در مجموع به این نتیجه رسیدهاند که این اقدام کار یک عده مارکسیست اسلامگراست.[22]
واکنش امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) در تاریخ 31 مرداد 1357 (17رمضان 1398) با انتشار بیانیهای، فاجعهی آتشسوزی سینما رکس آبادان را محکوم و رژیم و در رأس آن، شاه را مسئول این فاجعه دانستند.[23] در قسمتهایی از این پیام آمده است: «...من گمان نمیکنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعهی وحشیانهای بزند جز آنکه به نظایر آن عادت نمودهاند... لکن آنچه مسلم است این عمل غیر انسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداختهاند و با فداکاری از هم میهنان خود دفاع میکنند- به هر مسلکی باشند- نخواهد بود و قراین نیز شهادت میدهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانی- اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را بهطور کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آنرا قفل کردن کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست.
گفتار شاه که، تظاهرکنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده میدهند، و تکرار آن پس از واقعه که، این همان وعده بوده است، شاهد دیگری بر توطئه است، نه اینکه واقعا شاه یک غیبگوی بزرگ است! مصاحبهی سابق شاه که ایران را با ملت نابود میکنم نیز شاهد این مدعا است. اظهار تأسف و تأثر در بوقهای تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان مسلمان ما فرو رفته است شاهد بزرگی است بر نقشهی شیطانی شاه و همدستانش، هم آنانکه در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زدهاند... قراین نشان میدهد که قضیهی دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهای ایران از یک منشا به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشتهاند؟... آیا تاکنون غیر از شاه که هرچند وقت یکبار دست به کشتار وحشیانهی مردم میزند این قبیل صحنهها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟ این مصیبت دلخراش برای شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوقها و مطبوعات دستنشانده داخل و نفعطلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حقطلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطهی انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید.
من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر میکنم، خطر اینکه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری میکنند لوث نماید. لازم به ذکر است گویندگان، مطلبی را که به نابودی انقلاب رهاییبخش اسلام منجر میشود برای مردم روشن نمایند...».[24]
اعلامیه آیتالله صدوقی
روز 30 مرداد آیتالله صدوقی از یزد اعلامیهای منتشر کرد که در آن آمده بود: «ملت خوب میداند که رژیم با ایجاد این فاجعه میخواهد بهانهای به دست آورد تا با ادامهی حملات وحشیانهی خود علیه ملت مسلمان ایران نهضت اصیل ملی و روحانی را که حاضر نیست حتی یک درخت، یک گیاه، یک حیوان در مسیر آن دستخوش حادثه گردد، قلع و قمع کند...».[25]
پیامدهای فاجعهی سینما رکس آبادان
رسوایی آنچنان گسترده و بارز و غیرقابل انکار مینمود که مردم هیچگونه توضیحی را از سوی رژیم قبول نمیکردند. به دنبال این حادثه مردم به واقعیتهای جدید آشنا شدند، بسیاری از مردم که تا آن زمان به سیاست کاری نداشتند و مخالفین رژیم را خرابکار میپنداشتند به یکباره با واقعیت دیگری مواجه شدند، از این پس هر واقعهای، هر کشتاری، هر چماقداری نظرها را به سوی دولت میبرد.[26]
وقوع این حادثه باعث شد خوزستان به انقلاب بپیوندد و کانون بسیاری از ناآرامیها شود و در 21 رمضان تظاهرات وسیعی در سراسر کشور و از جمله در شهرهای خوزستان صورت گرفت. فاجعه به صورت توطئه از سوی شاه تلقی شد و هر استدلالی از جانب دولت مردود بود.[27]
گسترش این اعتراضات سبب تجدیدنظر رژیم در برنامههای خود شد، بهطوری که کاردار سفارت امریکا پس از ملاقاتی با شاه میگوید: «شاه قویا تاکید کرد که اعطای آزادی ادامه خواهد یافت، با این وصف وی در این امر نیز مصمم است که خرابکاریهای احمقانه اخیر باید خاتمه یابند.»[28]
در کنار این جریانات، مردم قاطعانه این فاجعهی آتشسوزی سینما رکس آبادان را به رژیم شاه نسبت میدادند.[29] افزایش خشم مردم در مقابل این فاجعه چنان چشمگیر بود که بیدرنگ پس از آن دولت آموزگار سقوط کرد.[30]