كلمات كليدي : پاتنم، كاركردگرايي، بيروني گرايي معناشناختي، رئاليسم، آزمايش فكري
نویسنده : کيوان الستي
هیلاری وایتهال پاتنم[1] در سی و یکم جولای 1926 در ایلینویز شیکاگو به دنیا آمد. پدرش یک روزنامهنگار و معتقد به کمونیسم و مادرش یهودی بود. آنها تا 1934 در فرانسه زندگی کرده و بعد به آمریکا بر میگردند. پاتنم ریاضیات و فلسفه را در دانشگاه پنسیلوانیا فراگرفت و تحصیلات تکمیلیاش را ابتدا در دانشگاه هاروارد و سپس در دانشگاه یو سی ال ای گذراند و در همانجا مدرک دکترایش را اخذ کرد. استادان او رایشنباخ و کارنپ هر دو از پوزیتیویستهای منطقی بودند، یعنی همان مکتبی که رد دیدگاههای آن، از تلاشهای اصلی پاتنم بود[2].
پاتنم تقریباً در همه شاخههای فلسفهی تحلیلی (فلسفه ذهن، فلسفه زبان، فلسفه علم، فلسفه فیزیک، فلسفه ریاضیات و ...) تأثیرگذار بوده است.
فلسفه علم
تا پیش از دهه هفتاد، در فلسفه علم از طرفداران اصلی رئالیسم علمی محسوب میشد. برهان معجزه نبودن[3] او مطرح میکند که موفقیت علم تنها با قبول دیدگاههای واقعگرایانه در علم قابل توضیح است. به عبارت دیگر اگر واژههای نظری در نظریات موفق علمی، به چیزی در عالم ارجاع ندهند و یا احکام موجود در این نظریات صادق نباشند آنگاه موفقیت این نظریات همانند یک معجزه خواهد بود[4].
فلسفه ذهن
تا اواخر دهه هفتاد از مدافعان دیدگاه "کارکردگرایی[5]" در فلسفه ذهن محسوب میشد. او مخالف نظریه اینهمانی حالتهای ذهنی و فیزیکی است. پاتنم از مبدعان دیدگاه کارکردگرایی است. برخلاف دیدگاه معروف به"اینهمانی[6]" که در آن هر حالت ذهنی با یک رویداد فیزیکی مرتبط با اعصاب اینهمان است، در این دیدگاه مطرح میشود که یک رویداد ذهنی مثل درد تنها با یک فرایند فیزیکی خاص قابل تعین نیست. به عبارت دیگر هر حالت ذهنی میتواند تعینهای چندگانه داشته باشد.
اولین صورتبندی کارکردگرایی توسط خود پاتنم صورت گرفت. امروز دیدگاه او با عنوان "کارکردگرایی ماشینی[7]" معروف است. او دیدگاهش را از شباهتی الهام میگیرد که ممکن است میان ذهن و میان ماشین تورینگ[8] وجود داشته باشد. ماشین تورینگ ماشینی نظری است که از نواری بیانتها و یک بعدی تشکیل شده و یک وسیله دریافتکننده روی این نوار حرکت میکند و دستورات برنامهای از قبل داده شده را، به صورت علائمی از روی نوار میخواند و بر مبنای آن علائم دیگری را به جا میگذارد. اهمیت ماشین تورینگ در این است که میتوان ثابت کرد، هر آنچه در تعریف محاسبهپذیر بودن[9]، که توسط چرچ ارائه شده میگنجد، را میتوان با این ماشین صورتبندی کرد[10].
فلسفه زبان
دیدگاه پاتنم در فلسفه زبان در اواسط دهه هفتاد ارائه شد. رویکرد او در این حوزه دیدگاههای بعدی او، در حوزههای دیگر، را شکل داد. پاتنم در فلسفهی زبان همراه با تیلر برج[11] نظریه "بیرونیگرایی معنایی[12]" را مطرح کرد. پیش از آنها سول کریپکی[13] مطرح کرده بود که اسامی خاص (همانند حسن) و واژههای انواع طبیعی (همانند آب) مستقیماً، یعنی مستقل از اینکه چه توصیفاتی از آن واژهها در ذهن داشته باشیم، به اشیاء یا انواع خاصی دلالت میکنند. پاتنم دیدگاهی مشابه کریپکی در مورد واژههای انواع طبیعی مطرح میکند. او با ارائه چند آزمایش فکری استدلالهایی علیه فردگرایی[14] و ذهنگرایی مطرح میکند. فردگرایی مطرح میکند که معنای واژههای نظری میتوانند مستقل از محتوای ذهنی افراد دیگر جامعه متعین شوند. و ذهنگرایی دیدگاهی قویتر از فردگرایی است که میگوید مرجع واژهها مستقل از جامعه و محیط متعین میشوند.
علیه فردگرایی
استدلال پاتنم علیه فردگرایی در مورد واژههایی است که به انواع متفاوتی، که به لحاظ ظاهری بسیار مشابه هم هستند، ارجاع میدهند. به عنوان مثال نارون سرخ[15] و راش[16] ظاهر بسیار مشابهی دارند. افراد عادی قادر به تشخیص آنها از هم نیستند و محتوای ذهنی آنها، هنگام صحبت از هر کدام از آنها با هم یکسان است، تنها متخصصان میتوانند آن دو را تفکیک کنند. امّا زمانی که افراد عادی هر کدام از این دو واژه را به کار میبرند، میتوانند موفق به ارجاع شوند. در واقع افراد عادی موفق به ارجاع میشوند، چون دانشمندان قادر به تشخیص این دو هستند. بنابراین، مرجع واژه تنها به وسیله محتوای درونی ذهن یک فرد متعین نمیشود. پاتنم این را "تقسیم کار زبان شناختی[17]" مینامد.
علیه ذهنگرایی
آزمایش فکری معروف "همتای زمین[18]"، دیدگاه قویتر، یعنی ذهنگرایی را نیز زیر سوال میبرد. اگر در جهانی مشابه جهان ما مادهای مشابه آب، امّا با فرمول شیمیایی کاملاً متفاوت وجود داشته باشد، واژهی "آب" به آن ماده ارجاع نمیدهد. نکته مهم در این آزمایش این است که حتی زمانی که دانشمندان هنوز قادر به تشخیص این دو ماده از هم نبودهاند، نیز باز "آب" تنها به آب ارجاع میداده است. پاتنم با استدلال خود نتیجه میگیرد که واژههای نظری علم (همانند جاذبه، جرم، ژن و...)، مستقل از نظریه و توصیفاتی که یک نظریه از آن واژهها ارائه میکند، به انواع اشاره میکنند. معنای واژههای "سرعت"، "جرم"، "طول" نسبت به یک نظریه خاص مثل نظریه نیوتن یا اینشتن تغییر نمیکنند. این دیدگاه برای پاتنم تأیید دیگری بر رئالیسم علمی را به همراه دارد[19].
فلسفه ریاضیات
پاتنم در فلسفه ریاضیات در استدلالی که به عنوان "استدلال اجتنابناپذیر بودن" کواین پاتنم[20] معروف است مشارکت داشته. این استدلال سادهای است به این صورت که ما به همهی هویاتی که بودنشان در نظریات خوب علمی اجتناب ناپذیر هستند باید تعهد هستیشناختی داشته باشیم. و چون هویات ریاضی برای نظریات خوب علمی اجتناب ناپذیر هستند پس به این هویات نیز باید تعهد هستی شناسانه داشته باشیم.
همچنین پاتنم در فلسفه ریاضیات از روش "شبه تجربی[21]" صحبت میکند. به نظر پاتنم در ریاضیات همانند فیزیک و دیگر علوم تجربی، ما تنها از برهانهای منطقی سخت استفاده نمیکنیم بلکه از شیوههای شبه تجربی نیز استفاده میکنیم. در ریاضیات حتی اگر به جای برهانهای سخت، از بعضی حدسها برای رسیدن به دانشی ریاضی استفاده کنیم، هنوز هم در حال ارتقای دانش ریاضی هستیم.
معرفتشناسی
در معرفتشناسی، پاتنم با آزمایش فکری "مغز در خمره[22]" شناخته میشود. تصور کنید که روزی دانشمندی دیوانه، مغز ما را از جمجمه خارج کند و آن را در مادهای مغذی قرار داده و زنده نگه دارد. آنگاه بوسیله سیستم کامپیوتری پیچیدهای، این توهم را ایجاد کند که زندگی ما همچنان به صورت عادی ادامه دارد. پاتنم به واسطه اعتقادش به نظریهی علّی ارجاع، معتقد است که اسمهای غیر توصیفی به صورت مستقیم به مرجعشان ارجاع میدهند. به واسطه همین، با وجود اینکه ما مغز در خمره هستیم، اگر بگوییم که "من مغزی در خمره هستم"، عبارت ما عبارت صادقی نخواهد بود؛ چرا که کلمات "مغز" و "خمره" در اینجا به مغز و خمره واقعی درون جهان واقعی ارجاع نمیدهند، بلکه به مغز توهمی و خمره توهمی ارجاع خواهند داد. عبارت صادق نیست چون، در داستان توضیح داده شده، مغز واقعی ما در خمرهای واقعی قرار دارد[23].
متافیزیک
در متافیزیک، پاتنم با استناد به نظریه علّی ارجاع و آزمایش فکری مغز در خمره، دیدگاهی به نام "رئالیسم درونی[24]" را استنتاج میکند. رئالیسم درونی رویکردی است که رئالیسم متافیزیکی[25] را زیر سوال میبرد. بنا بر رئالیسم متافیزیکی، جهان و انواعی طبیعی، مستقل از ذهن بشر وجود دارند. به عبارت دیگر حتی اگر بشر و اذهان بشر وجود نداشتند، جهان و تقسیمات طبیعی آن همچنان میتوانست وجود داشته باشد. امّا در رئالیسم درونی هر چند جهان ممکن است به طور علّی مستقل از ذهن باشد امّا ساختار و تقسیمات آن تابعی از ذهن یا به عبارت دیگر تابع نظریههایی هستند که توسط ذهن ارائه میشوند.
پاتنم منتقد
تاکنون بزرگترین منتقد پاتنم خود پاتنم بوده است. پاتنم در چند دوره متفاوت فکری دیدگاههای پیشین خود را خود نقد کرده است. او اعتقادش به رئالیسم متافیزیکی را با رئالیسم درونی نقد میکند و در نهایت رئالیسم درونی را نیز در سالهای اخیر، با همراه کردن تعریفی عملگرایانه[26] از صدق تعدیل کرده است. با ترکیب این دو دیدگاه، پاتنم فروپاشی دوگانگی سنتی امر واقع[27] و ارزش[28] را استنتاج میکند.
او همچنین نظریهی مطرح شده در فلسفهی ذهن توسط خودش به نام "کارکرد گرایی" را نیز در اواخر دهه 1980 نقد کرده، و امروز کارکردگرایی را ناممکن میداند. تغییر دیدگاه او، در این مورد اخیر، ناظر بر تضادی است که نظریهی کارکردگرایی با نظریهی بیرونیگرایی معنایی دارد.
آثار
پاتنم مقالات زیادی نوشته است که بسیاری از آنها به فارسی ترجمه شده:
از شناخته شدهترین مقالات میتوان از "معنای معنا"، "تقویت نظریهها[29]"، "آیا معناشناسی ممکن است؟"، "تبیین و ارجاع"، "رئالیسم چیست"[30] و ... را نام برد.
از کتابها نیز "بازنمود و واقعیت[31] 1988"، "ذهن، زبان و واقعیت 1975" ، "عقل، صدق و تاریخ1981"، " فروپاشی تمایز واقعیت/ ارزش2002[32]، اخلاق بدون هستی شناسی2004[33]، ... قابل ذکر هستند.