كلمات كليدي : انواع توسل، توسل در قرآن و احاديث، توسل درامتهاي پيشين، سيره و توسل، توسل در اسلام
توسل به درگاه عزیزان خداوندی از جمله مسائل بوده که ما در تاریخ قبل از اسلام هم شاهد آن هستیم که پیامبران و اولاد پیامبران به این ریسمانالهی در جاهای مهم و خطرناک چنگ زدهاند و در میان مسلمانان هم رواج کامل دارد که از طریق سنت و احادیث به آن مشروعیت بخشیده شدهاست ولی ابنتیمیه و طرفداران وی در قرن هشتم این امر مسلم را مورد انکار قرار دادند و به وسیله محمد بن عبدالوهاب، بعد از قرنها تشدید یافت و توسل را بدعت و امر نامشروعی خواندند.
تعریف توسل
توسل در لغت از ریشه وسل است، وسیله چیزی است که شخص با آن چیز به دیگری نزدیک میشود. جمعش الوسائل است.[1] در عبارتی دیگر الوسیلة: توصل به شیء از روی رغبت است[2] و نیز وسیله قرار دادم به سوی پروردگارم یعنی انجام دادم عملی را که بوسیله آن به خداوند نزدیک شوم.[3]
توسل در اصطلاح
اینکه عبد شیئ را به سوی خداوند مقدم بدارد، تا اینکه وسیله او باشد در نزد خداوند و به واسطه آن دعایش مستجاب شود و به مطلوبش برسد. مانند اینکه خداوند را با اسماء حسنایش و صفاتش یاد کند و سپس دعا کند که در این صورت اسماء خداوند را وسیله برای استجابت دعا و نیل به مطلوبش قرار دادهاست.[4]
انواع توسل
1. توسل بمعنای عام:
خداوند عالم را بر اساس اسباب و مسببات خلق کردهاست و هر یک از سبب عادی در دیگری به اذن خداوند اثر میگذارد و علوم تجربی هم این سببیت را در موجودات کشف کردهاست. آیات قرآن هم به این نوع سبب و مسبب اشاره دارد، چنانکه فرمود: آب سبب خروج میوها و رزق شماست.[5] همچنین در آیه دیگر به صراحت تأثیر آب در زرع را بیان میکند.[6] البته اینها به معنای تفویض نظام بر ماده نیست؛ بلکه همه اینها دلیل بر وجود خداوند و اراده اوست. پس هر کسی که دقت نظر داشته باشد میفهمد که حیات جسمانی انسان قائم بر اساس اسباب و وسائل است و همچنین نزول فیض معنوی خداوند برای بندگان تابع نظام خاص میباشد که از آن به وحی تعبیر میشود. وحیالهی از طریق ملائکه، انبیاء و رسلش و کتابش به بندگانش میرسد. پس هدایت انسانها از طریق اسباب و وسائلی است که خداوند آن را طریق هدایت قرار دادهاست. امامصادق(ع) فرمودهاست: خداوند اشیاء را خلق نمیکند مگر بوسیله سببها، پس برای هر چیزی سببی قرار داده و برای هر سببی وسعتی داده است.[7]
2. توسل بمعنای خاص:
خداوند در قرآن فرمودهاست: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون[8] حال که خداوند در قرآن تمسک به وسیله را امضاء کردهاست بلکه به آن امر فرموده و از سوئی آیه نیز هر نوع وسیله که موجب تقرب میشود را شامل میشود؛ باید توجه داشت که این وسیلهها جز از طریق وحی و روایات معتبر تبیین نمیشود، پس باید به کتاب و سنت رجوع کرد تا هر چه موجب تقرب به خداوند میشود را بدست آورد. در نتیجه: اولا توسل به معنای خاص را باید تعریف کنیم و بعد انواع آن را ذکر کنم. توسل بمعنای خاص این است که: عبد شیئ یا شخصی را برای استجابت دعای خود در نزد خداوند وسیله قرار میدهد تا با این وسیله به مطلوب خودش برسد و این بر دو قسم است:
1. نامشروع:
توسل نامشروع عملى است که مشرکین بتپرست انجام میدهند؛ چرا که آنان متوسل به درگاه خدا مىشوند، ولى تقرب و عبادت را نسبت به ملائکه و جن و اولیاى انس انجام مىدهند و عبادت خداى را ترک مىکنند، نه او را عبادت مىکنند و نه به او امیدوارند و نه از او بیمناک؛ بلکه همه امید و ترسشان نسبت به وسیله است. مشرکین تنها وسیله را عبادت مىکنند و امیدوار رحمت وسیله و بیمناک از عذاب آن هستند و با دادن قربانیها به آنها تقرب مىجستند. پس در واقع ایشان به وسیله بعضى از مخلوقات، به درگاه خدا تقرب مىجستند ولى در مقام عمل آن وسیله را بطور مستقل پرستش نموده، از خود آنها بیمناک و به خود آنها امیدوار بودند، بدون اینکه خدا را در منافع و ضررها، مؤثر بدانند، و این چیزی جز شرک در ربوبیت و عبادت نیست.[9]
2. مشروع:
ما در کتاب و سنت شریف با دو نوع اسباب که موجب تقرب به خداوند متعال میشود مواجه میشویم.
1-واجبات و مستحبات که از جمله آنها جهاد و تقوی است. امیرالمومنین(ع) در این باره فرمودهاست:[10] همانا بهترین چیزى که انسانها مىتوانند با آن به خداى سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر(ص) و جهاد در راه خداست، جهاد قلّه بلند اسلام، و یکتا دانستن خداست.
2- وسائل توسلی که در قرآن و روایات وارد شدهاست و صحابه و تابعین صحابه هم به آنها متوسل میشدند که همه آنها موجب تقرب به خداوند میباشد.
1- توسل به اسماء و صفات خداوند.[11]
2- توسل به قرآن کریم.
3- توسل به اعمال صالحه.
4- توسل به دعای رسولاکرم(ص).
5- توسل به دعای برادر مومن.
6- توسل بدعای نبی در حیاة برزخی.
7- توسل به خود نبی(ص) بعد از رحلتش.
8- توسل به خود پیامبر(ص) در زمان حیاتش.
9- توسل بحق صالحین و مقام و منزلت ایشان.
10- توسل به حق پیامبر(ص) و انبیاء(ع) پیشین. از میان این توسلها پنج مورد اول، مورد اتفاق تمام مذاهب مسلمانان است و فقط اختلاف در پنج مورد آخر است. این اختلاف به جایی رسیدهاست که بعضی (وهابیون) به دیگران به خاطر این نوع توسل، نسبت شرک و ارتداد میدهند. ما در اینجا به بررسی آیات و روایاتی که درباره توسل نازل شدهاست، میپردازیم.
آیات قرآن
1- یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ[12]
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهاى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
2- در آیه دیگر میفرماید: کسانى را که آنان مىخوانند، خودشان وسیلهاى (براى تقرب) به پروردگارشان مىجویند. وسیلهاى هر چه نزدیکتر و به رحمت او امیدوارند و از عذاب او مىترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است![13]
3- همچنین میفرماید: ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مىکردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مىگذاردند) به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىکردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مىکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مىیافتند. [14]
4- یا در جای دیگر از قول پسران حضرت یعقوب(ع) میفرماید:[15] گفتند: پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم. در این آیه مشاهده میکنیم که فرزندان یعقوب متوسل به وسیلهای شدند و خودشان مستقیم به درگاه الهی استغفار نکردند و قرآن هم آن را رد نکردهاست.
روایات
گروهی از مفسران و محدثان در ذیل تفسیر آیه 37 سوره بقره (فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم)، روایتی را نقل میکنند، که تصریح به توسل به حق پیامبر(ص) دارد. از جمله آنها اسماعیل حقی است که در تفسیر روح البیان میگوید: حضرت پیامبر(ص) در مورد توبه حضرت آدم فرمودهاست: همانا حضرت آدم گفت: خداوندا به حق حضرت محمد مرا ببخش، خداوند فرمود، چگونه محمد را شناختی، عرض کرد زمانی که مرا خلق کردی و روح را در من دمیدی چشمم را باز کردم، پس در ساق عرش دیدم نوشته شده: خدائی جز خدای یکتا نیست و محمد(ص) فرستاده اوست، پس دانستم که همانا او بهترین خلق در محضر توست چرا که اسمش همراه اسم تو آمدهاست.[16] همچنین در تفسیر الدرالمنثور نقل شده که پیامبر(ص) فرمودند: وقتی آدم مرتکب گناه شد سر به آسمان بلند کرد و گفت: (خدایا) تو را به حق محمد(ص) در خواست میکنم که مرا ببخشی. خدا به او وحی نمود که محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی سر به عرش بلند نمودم، در این هنگام دیدم در آن نوشته است: معبودی جز خدا نیست و محمد(ص) پیامبر خدا است. با خود گفتم که محمد بزرگترین و والاترین مخلوق توست که نام او را در کنار نام خود آوردهای، در آن هنگام به او وحی شد که آن پیامبر از ذریه تو میباشد و اگر او نبود تو را خلق نمیکردم.[17]
ابوهریره میگوید: پیامبراکرم(ص) درباره حضرت آدم و توسل او چنین فرمود: خداوند متعال به آدم خطاب فرمود: ای آدم ایشان برگزیدگان من هستند....پس اگر حاجتی به من داشتی به آنها متوسل شو. و در ادامه فرمود: ما کشتی نجات هستیم و هر کس به آن کشتی چنگ بزند نجات مییابد و هر کس رو برگرداند هلاک میشود. پس هر کسی به خداوند حاجتی داشته باشد از ما اهلبیت طلب کند.[18]
عمل امتهای پیشین در توسل
در امتهای قبل هم به ذوات طاهره متوسل میشدند و حاجتهایشان با توسل به ایشان درخواست میکردند. مانند:
1- طلب باران عبدالمطلب، به سبب نبیاکرم(ص)، در حالی که او طفل شیرخوار بود.[19]
2- طلب باران ابوطالب با توسل به نبیاکرم(ص)، در زمانی که او پسر بچهای بیش نبودهاست.[20]
سیره مسلمانان
سیرهی مسلمین در زمان پیامبر(ص) و بعد از ایشان اینگونه بودهاست که به اولیای الهی و مقام و منزلت آنها متوسل میشدند. در کتاب اسد الغابه فی معرفة الصحابه آمده است که: در سال رماده وقتی قحطی به اوج رسید عمر، عباس را برای طلب باران واسطه قرار داد، خداوند به وسیله او آنان را سیراب کرد و زمینها سر سبز گردید. سپس عمر رو به مردم کرد و گفت به خدا سوگند عباس وسیله ما است به سوی خدا و منزلت و مقام دارد. وقتی آب باران همه جا را گرفت، مردم با مسح بدن عباس تبرک میجستند و میگفتند: آفرین بر تو ای ساقی دو حرم.[21] و نیز در کتاب فتحالباری فی شرح صحیحالبخاری آمدهاست: عباس در دعای خود میگفت :
قد توجٌه القوم بی الیک لمکانی من نبیک.[22] (مردم برای تو رو به من آوردند، به خاطر پیوندی که با پیامبر تو دارم)
همچنین در فتحالباری به سند صحیح نقل شدهاست که در زمان خلیفه دوم خشک سالی و قحطی شد. بلال بن حارث صحابی کنار قبر پیامبرخدا(ص) آمد و عرضه داشت: امت تو نابود شدند، از خدای عالم باران رحمت طلب کن. پیامبر(ص) به خواب او آمد و فرمود: باران رحمت نازل خواهد شد....[23]
مذاهب دیگر هم توسل را جایز میدانند. ابن حجر هیثمی، ازشافعی دو بیت زیر را نقل کردهاست:
آل النٌبـــــی ذریعتی هم الیـــــــــه وسیلتی
ارجو بهم اعطی غـذا بیدی الیمین صحیفتـی[24]
توسل اهل مدینه
توسل اهل مدینه به قبر رسولخدا(ص) در سال 53 هجری. زیاد ابن ابیه که به حکم معاویه ولایت حجاز را به دست گرفته بود از معاویه ولایت مدینه را خواستارشد، معاویه هم قبول کرد، چون این خبر به اهل مدینه رسید، تمامی اهل شهر از کوچک و بزرگ، به مسجد پیامبر آمده و ضجه و شیون و دعا و عجز ناله سر دادند و سه روز به قبر پیامبر(ص) پناهنده و به آن متوسل شدند؛ چرا که از ظلم و زورگویی زیاد بن ابیه آگاه بودند و در اثر این توسل پس از سه روز، زیاد هلاک شد.[25] حاکم نیشابوری نیز میگوید، از ابوالحسین فقیه (متوفای 384) شنیدم که میگفت: هر امر مهمی از امور دینی و دنیوی بر من عارض شد، برای برآورده شدن آن به طرف قبر حضرت رضا(ع) رفتم و کنار آن قبر دست به دعا برداشتم، آن حاجت برآورده شد و خداوند برای من گشایش در آن کار مهم پدید آورد ... این رفتار برای من یک عادت شد به گونهای که در هر مشکلی به زیارت آن بارگاه میروم؛ چرا که استجابت دعا در آن مکان برای من به تجربه ثابت گردید.[26]
در کتاب درسهایی در نقد وهابیت به نقل از طبقات الشافعیه آمدهاست که: در قرن چهارم و پنجم هجری بود که مردم سمرقند برای پارهای مشکلات به قبر بخاری استغاثه کردند.[27]