24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، حبيب الله آموزگار، جمشيد آموزگار، هوشنگ آموزگار، كوروش آموزگار
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
سرسلسله این خاندان حبیبالله آموزگار بود که چهار فرزند به نامهای کوروش، هوشنگ، جمشید و جهانگیر داشت سه تای آنها برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتند و یکی از آنها در لندن درس خواند. سه تن از آنها شغلهای نخست وزیر و وزارت گرفتند و هوشنگ راه پدر را ادامه داد و به تدوین فرهنگ پرداخت.
"حبیبالله آموزگار" فرزند "محمدحسین" در سال 1269 در اصطهبانات به دنیا آمد.[1] در 12 سالگی برای تحصیل علوم دینی به شیراز رفت و مقدمات فقه، اصول منطق و فلسفه را در آنجا فرا گرفت. در سال 1290 به تهران آمد، حبیبالله آموزگار از معلمی مدارس شروع کرد و در عرصه علم به استادی دانشگاه در رشته معقول و منقول رسید. او از نویسندگان و روزنامه نویسان معاصر بود که دارای تالیفات و ترجمههای زیادی میباشد.[2] برخی از آثار وی عبارتند از: فرهنگ فارسی، عمده النحو، ملکه اسلام، عالم ازدواج، تاریخ اسلام، جهان و روح آرامش، راهنمای تربیت یا اصول تعلیم و ترجمه، زن در جامعه، فلسفه رومی، منطق آموزگار اصلاحات اجتماعی، نحو عربی میباشد.[3]
"نصرالله شیفته" یکی از دوستان حبیبالله آموزگار مینویسد: عدهای در حقیقت او را رئیس و بانی روزنامه اطلاعات میدانند، زیرا در اوایل مشروطیت بود که حبیبالله آموزگار وزیر اسبق فرهنگ جوان پانزده سالهای بود که مجلس میرفت و اخبار مجلس را میگرفت و آن روز به صورت اطلاعات چاپ میکرد.[4]
حبیبالله آموزگار به سردبیری روزنامه آفتاب، روزنامه صدای ایران و مدیریت مجله رهنما و علم و اخلاق رسید.[5] پس از آن وارد وزارت فرهنگ شد. ابتدا به ریاست «مدرسه ادب» برگزیده شد و در سال (1302 ش) به سمت ریاست فرهنگ رسید و به آن شهر رفت و تا 1304 این سمت را داشت بعد از آن به تهران آمد در زمان وزارت "داور" به وزارت دادگستری منتقل شد و عهدهدار مشاغل مختلفی شد. وی از 1315 تا 1329ش در وزارت دادگستری مستشاری دیوان عالی کشور را عهدهدار مسولیت بود. او مدتی نیز صاحب امتیازی "آینده" را به عهده داشت و در سال 1330ش به کابینه "حسین علا" به وزارت فرهنگ منصوب شد.[6] پس از آن رییس بانک عمران شد و طرح تقسیم املاک شاه در دوره ریاست وی در بانک پیریزی شد.[7] در دوره دوم وارد مجلس سنا گردید. او همچنین از اعضای «حزب رادیکال» و عضو «کمیته مرکزی حزب ملیون» محسوب میشد.[8] وی در اوایل فروردین 1359 ش در تهران درگذشت.[9]
"جهانگیر آموزگار" فرزند "حبیبالله" در سال 1298ش به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه تهران شد و لیسانس خود را در رشته حقوق گرفت و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و دکترای خود را در رشته اقتصاد گرفت و از سال 1320 در شهرداری تهران استخدام و مشاغل زیادی را به عهده گرفت که هر کدام از آنها به نحوی حساس و مهم بودند و این مشاغل؛ از جمله: بازرس شهرداری، سفیر ایران در واشنگتن، نماینده مجلس شورای ملی، وزیر بازرگانی بودند. از نظر سیاسی او طرفدار آمریکا و وابسته به حزب ملیون بود.[10]
"هوشنگ آموزگار" فرزند "حبیبالله آموزگار" در سال 1300 در تهران به دنیا آمد. پس از تمام شدن تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه حقوق تهران شد و پس از طی دوره تحصیلش در رشته اقتصاد لیسانس گرفت و در بانک ملی استخدام شد و پس از چند سال کار کردن در بانک ملی به انگلستان اعزام شد و در آن جا به کارآموزی و تمرین بانکداری پرداخت، پس از بازگشت دوباره در بانک به کار مشغول شد و بعد به ریاست کتابخانه منصوب شد. در 1334 برای طی دوره فوق لیسانس به «موسسه علوم اداری» معرفی شد و بعد از آن در «دبیرخانه سنتو» در آنکار مشغول خدمت شد. بعد به روابط عمومی «سازمان اوپک» در اطریش انتقال یافت و مدتی هم از مدیران «جلب سیاحان» بود. او همچنین راه پدر را رفت و به تدوین فرهنگ پرداخت و تدریس زبان انگلیسی را به دیپلماتها و سایر افراد بر عهده داشت. [11]
"جمشید آموزگار" فرزند "حبیبالله" در سال 1302 در تهران به دنیا آمد.[12] فارغالتحصیل دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی بود و از آمریکا مهندسی راه و ساختمان داشت و از دانشگاه واشنگتن مهندسی بهداشت آب گرفت و دانشنامه دکترا و مهندسی او بهداشت هیدرولیک بود. در سال 1337 کارمند اداره کمکهای فنی آمریکا بود (اصل چهارترومن) و به ترتیب معاون و سپس ریس اداره مهندسی بهداشت وزارت بهداری، معاون اداره مهندسی هیئت عملیاتی اقتصادی آمریکا در ایران و عضو هیئت 5 نفری انسیتو بهداشت، معاون فنی و پارلمانی وزارت بهداری، وزیر کار، ورزیر بهداری، وزیر کشاورزی، وزیر دارائی و نخست وزیری را به عهده داشت و در این مدت ماموریتهای مهمی به به عهده داشت که از جمله عضو هیئت نمایندگی ایران در کمیته کارشناسان اقتصادی پیمان مرکزی بود. او همچنین مفتخر به دریافت یک قطعه نشان درجه اول تاج گردید آموزگار میخواست در سال 1339 «حزب جوانان» را تاسیس کند؛ اما عملی نشد. او عضو «حزب ملیون» بود و سپس به عضویت «حزب ایران نوین» در آمد. چون با "دکتر منوچهر اقبال"، "دکتر علی امینی"، و "دکتر هوشنگ نهاوندی" ارتباط داشت و از سوی آنها حمایت میشد در ابتدا شایع شده بود که به نخست وزیری انتخاب خواهد شد ولی این اتفاق در سال 1357 افتاد در اولین ترقی پیشرفت آموزگار مخصوصا پس از انتصاب به وزارت اقتصاد و دارایی شایعات زیادی در محافل سیاسی و حزبی مبنی بر آن بود که وی با سازمان سیا ارتباط دارد و به همین علت بدون طی مراحل اداری به معاونت وزارت بهداری و سپس وزارت بهداری منصوب شده است.[13]
"کوروش آموزگار" فرزند "حبیبالله آموزگار" در 25 خرداد 1306 در تهران به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان تمدن و دوره متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر تمام کرد و بعد از آن وارد دانشگاه تهران شد.[14] در دانشگاه واشنگتن رشته راه و ساختمان را ادامه داد و در سال 1328ش در رشته راه و ساختمان فوق لیسانس گرفت. او در سال 1340ش سمت مشاور فنی سازمان برنامه شد و در اواخر سال 1340 به آمریکا رفت و در امور ساختمان سازی و شهر دکترا گرفت و پس از بازگشت به ایران به سمت معاونت فنی و اجرایی وزارت آبادانی و مسکن منصوب شد[15] و در 1347ش به عنوان معاون وزیر کار و امور اجتماعی منصوب و مدتی مدیر عامل سازمان بیمه اجتماعی بود او در 27 خرداد 1349ش در کابینه "هویدا" وزیر آبادانی و مسکن شد و از 1353 تا 57 به کارهای غیر دولتی پرداخت دکتر آموزگار همچنین عضو جامعه «مهندسی راه و ساختمان آمریکا» بود و تالیفاتی نیز در این زمینه داشت که میتوان از "تصفیه آب"، "طرق مختلف تصفیه آب"، "مسئله مسکن شهری" در ایران را نام برد.[16]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان