نویسنده: محمد باقرپور منصوری
مفهوم شناسی تزکیه
تزکیه که از ریشه زکو گرفته شده به معنای پاکی، نمو، رشد، صلاح، شایستگی و مدح آمده است. (لسان العرب؛ ابن منظور؛ ج6؛ ص 64) این واژه در فرهنگ قرآنی اسلامی به معنای خودسازی و تلاش آدمی برای دست یابی به تزکیه نفس به کار میرود. تزکیه نفس در حقیقت تلاش برای دست یابی به سببهایی است که به پاکی، رشد، شایستگی و مدح نفس میانجامد.
راغب اصفهانی در کتاب نفیس و ارزنده خود، مفردات الفاظ قرآن کریم تزکیه نفس را دو گونه میداند. به نظر وی آدمی گاه با عمل شایسته خویش به تزکیه نفس اقدام میکند و شایستگی خویش را نشان میدهد و گاه دیگر تنها با گفتار خویش میکوشد تا خود را تزکیه نماید. در حقیقت گاه تزکیه نفس با عمل شایسته و نیک انجام میپذیرد و گاه دیگر تنها با گفتار و سخن شخص میکوشد تا خویشتن را تزکیه نماید. راه نخست همان تزکیه واقعی و درستی است که مراد و منظور خداوند در آیات بسیاری است ولی راه دوم که از راه خودستایی انجام میگیرد نه تنها پسندیده نیست بلکه امری زشت و ناپسند شمرده میشود و کسانی که خود را با خودستایی تزکیه و به عبارتی تطهیر میکنند مورد نکوهش مردم و خداوند قرار میگیرند. از این رو تزکیه به معنای خودستایی و تطهیر خود امری مذموم شمرده میشود و کسی افراد خودستا را دوست نمیدارد و به آنان اعتنایی نمیکند. (مفردات راغب اصفهانی ص 380 واژه زکو)
تزکیه نفس به معنای نخست آن که امری در راستای تحول و تغییر در وجود حقیقی انسان و دست یابی به رشد و صلاح و شایستگی است، از خواستههای همگانی بشر است و حتی کسانی که به دام خودستایی میافتند به سبب علاقه مندی به شایستگی ذاتی و تزکیه واقعی است که این گونه به بیراهه میروند.
هر کسی دوست میدارد تا شایستگی ذاتی خویش را بنمایاند و ظرفیتهای وجودی خود را آشکار سازد و به فعلیت درآورد. تزکیه نفس به معنای آشکارسازی و فعلیت سازی نهفته ها و دست یابی به صلاح و خیر و رهایی از شر و نقص و فساد، محبوب همه است و هر کسی که به تزکیه نفس واقعی دست یافت همواره از سوی همگان از سوی دوست و دشمن مورد توجه و ستایش قرار میگیرد از این رو مردم، عارفان و پارسایان را میستایند و در برابر آنان سر تعطیم و تکریم فرود میآورند.
اما در مقابل، کسانی که خودنمایی و خودستایی میکنند و چیزی را که ندارند و در خود تحقق نداده اند آشکار میسازند نه تنها مردم به آنان احترام و تکریمی نمی کنند بلکه آنان را مورد سرزنش قرار داده و به ناداشته ها نکوهش میکنند و حتی خودستایان را خوار کرده و از ایشان کناره میگیرند و حاضر به مصاحبت و همنشینی با آنها نمیشوند.
گرایش آدمی به خیر و صلاح و تزکیه نفس واقعی که به معنای گرایش به هر چیز کمالی و زیباست، گرایش فطری و طبیعی است و حتی کسانی که خود از تزکیه نفس و دست یابی به شایستگی ها و صلاح و رشد کمالی ناتوان هستند و یا به هر دلیلی به کمالیات تزکیه نفس نرسیده اند کسانی را میستایند که به پارسایی و خودسازی رسیده و در آن مسیر کمالی قرار گرفتهاند.
زمینهها و بسترهای تزکیه نفس
با نگاهی به آیات قرآنی میتوان دریافت که تزکیه نفس و خودسازی از مهمترین و بلکه اساسیترین اهداف بعثت پیامبران است که از سوی خداوند ماموریت یافته اند تا مردم را افزون بر شناخت خود و هستی و جایگاه و موقعیت خود و خدا و دیگران (تعلیم) به سوی تزکیه نفس و خودسازی رهنمون سازند. آموزههای وحیانی که به شکل کتاب و سنت به دست بشر رسیده و ایجاد دولت و حکومت و قانون به شکل قانونهای اخلاقی و اجتماعی و حقوقی و مانند آن، چیزی جز فراهم کردن بستر و زمینههای خودسازی و رشد فردی و جمعی بشر نیست. بر این اساس میتوان گفت که همه هستی از مقام الوهیت تا ربوبیت و از تعلیم و قانون و کتاب و دولت چیزی جز تزکیه نفس و خودسازی بشر هدف و منظور دیگری ندارد. همه هستی دست به دست هم داده تا زمینه ای فراهم آورد که بشر به صورت فردی و جمعی خود و خدا و هدف آفرینش را بشناسد و در مسیر شدن کمال قرار گیرد و به خودسازی رشدی و اصلاحی اقدام کند.
بر این اساس همگان هدف از آفرینش را در نهایت، خودسازی و تزکیه نفس برمی شمارند که مفهوم دیگری از تقرب الی الله و دست یابی به کمال مطلق و لقاء الهی است که در آیات دیگر قرآن بیان شده است.
اگر امام خمینی(ره) و یا دیگرانی از قرآن شناسان و دین شناسان بر این نکته تاکید میورزند که فلسفه عملی فقه، حکومت اسلامی است، با این همه هم ایشان اذعان دارند که هدف از حکومت فراهم آوری بستر مناسب برای رشد و کمال یابی همه بشر و تزکیه نفس و خودسازی اوست.
بنابراین میتوان گفت خودسازی به مفهوم واقعی که عبارت دیگری از دست یابی به کمال مطلق و لقای الهی است همان هدف غایی و نهایی نه تنها آموزههای وحیانی بلکه هدف آفرینش و خلقت بشر است تا آدمی به کمال شایسته با تقرب الی الله و لقای او برسد و به عنوان ربوبیت طولی در مقام خلافت الهی، دیگران را نیز تزکیه کند و آنان را به سوی کمال شایسته و لایق ایشان برساند.
براین اساس همه اموری که آدمی را به سوی کمال رشدی هدایت میکند از امور مادی و معنوی و آموزههای وحیانی و امور دیگر از این دست، از علل و عوامل و ابزارهای رشدی بشر بوده و زمینه ساز دست یابی بشر به تزکیه نفس میباشد.
از این رو خداوند در آیه 6 سوره مائده با اشاره به آموزههای وحیانی و تشریع احکام و واجبات، بر این نکته تصریح و تاکید میکند که هدف از تشریع قوانین و احکام چیزی جز راهنمایی بشر به سوی تزکیه نفس و زمینه سازی برای دست یابی به کمال رشدی و خودسازی نیست. آیات 129 سوره بقره که تعلیم حکمت و آیات الهی را به مردم بیان میکند بر این هدف نهایی نیز اشاره دارد که هدف از همه این امور چیزی جز زمینه سازی و بسترسازی برای تزکیه انسان و فرصت بخشی به بشر برای دستیابی به شایستگیها و کمالات نمیباشد.
بر این اساس بعثت پیامبر(ص) و نزول قرآن و تشریع احکام و شریعت اسلامی به عنوان مصداقی از کلی بیان میگردد که آیات چندی چون آیه 129 و 151 سوره بقره و آیه2 سوره جمعه بر تزکیه نفس و خودسازی به عنوان هدف بعثت پیامبر(ص) همانند دیگر پیامبران تاکید کند.
اگر در آیات قرآنی از اعمال صالح و رفتارهای هنجاری و اخلاقی و وجوب انجام آن سخن به میان میآید، در راستای بیان مصداقی حکم کلی است که پیش از این در آیات پیش گفته بیان شده است. به این معنا که بقیه آیات در حقیقت به مصادیق حکم کلی اشاره میکند.
بنابراین اگر از عمل صالح و یا انفاق و زکات و مانند آن به عنوان علل و عوامل بسترساز دستیابی به تزکیه سخن به میان میآید چیزی جز بیان مصادیقی از همان کلی آموزههای وحیانی تزکیه نیست.
پس میتوان گفت که هرچیزی که آدمی را در مسیر کمالی قرار میدهد و موجبات شکوفایی استعدادها و بروز و ظهور کمالات بشری میشود، از ابزارها و علل و عوامل تزکیه نفس به شمار میآید.
با این همه برخی از امور، مورد تاکید بیشتر قرار گرفته است تا ضمن بیان اهمیت آن، به آدمی یادآور شود که این علل و عوامل نقش ابزاری بهتری دارند و در راستای دستیابی به کمال بهتر میتوانند مفید و سازنده باشند.
بنابراین هرگاه از ازدواج به عنوان زمینه ساز تزکیه و تطهیر انسان سخن به میان میآید (هود آیه 78) و به مردم هشدار داده میشود تا جلوی ازدواج زنان مطلقه را نگیرند تا زمینه طهارت اجتماعی فراهم آید (بقره آیه 232) و یا در آیه 30 سوره نور سخن از عفت گزینی اهل ایمان میشود که به نظر قرآن عاملی مهم برای بسترسازی پاکی و بالندگی و خودسازی بشر است، به معنای بیان نمونههای تاثیرگذاری است که نقش مهم و جدی در بالندگی و خودسازی بشر ایفا میکنند. در حقیقت این آیات بر نمونه هایی از حکم کلی اشاره دارد که در کلی عمل صالح و یا آموزههای وحیانی از آن سخن به میان آمده است ولی از آن جایی که این امور از نقش حساستری برخوردار است، از آن به عنوان نمونه و مصادیق بارز یاد شده است.
از آن جایی که نفس آدمی بیشترین آسیب را از سوی هواهای نفسانی و خواهشهای آن تحمل میکند و هواهای نفس آدمی در حقیقت گرایشهای تشدیدی آدمی به سوی امور طبیعی همراه با زیاده خواهی نفس میباشد، خداوند از انسان ها میخواهد تا خواهش ها و گرایشهای طبیعی نفس را مهار و مدیریت کرده و اجازه ندهند که بخشی از وجود و خواستههای آدمی بر همه بخشهای دیگر چیره شود و او را به سوی تباهی و فساد بکشاند.
از این رو آیات قرآن و آموزه وحیانی و سنت نبوی، بیشترین توجه و تاکید را بر اموری دارد که خواسته ها و خواهش نفسانی به آن سو متمایل میشود و نفس میکوشد تا آدمی را بدان سو بکشاند و از دیگر امور غافل سازد.
از آن جایی که مهمترین خواهشهای نفسانی و زیاده خواهی آن در حوزه اموری چون خوردن و خوابیدن و خواهشهای جنسی و عاطفی و مانند آن است خداوند برای مهار و کنترل این بخش از وجود آدمی دستورها و آموزههای خاصی را فرو فرستاده تا انسان با راهنمایی این دستورها بتواند خواهش نفسانی را مدیریت و کنترل کند و آن را در مسیر کمالی قرار دهد.
این گونه است که خداوند برای مبارزه با خواهشهای نفسانی جنسی و زیاده طلبیهای آن، به مسئله ازدواج در چارچوبهای قانونی برای ارضای شهوت جنسی (هود آیه 78) و عفت گزینی (نور آیه 30) تاکید میکند و برای جلوگیری و مهار نفس از خواهشهای مادی و ثروت (آسایش و رفاه زیادی) به مسئله زکات (توبه آیه 103) و انفاق در راه رضای خدا (لیل آیه 18 و 20) اشاره کرده و آن را عاملی از عوامل تزکیه نفس بر میشمارد.
رهایی بشر از خواهش ها و خواستههای زیادی نفس و مهار و مدیریت آن از راه ازدواج و انفاق و صدقه و زکات موجب میشود تا آدمی بتواند در مسیر کمالی و بهره گیری از همه استعدادها و ظرفیتهای خویش قرار گیرد.
کسانی دراین مسیر قرار میگیرند که نخست به خداوند و هدف خلقت و آفریدگاری و پروردگاری او ایمان آورده (طه آیه 75 و 76) و به تعالیم و آموزههای پیامبران در حوزه شناختی و عملی باور داشته باشند (بقره آیه 129 و 151 و جمعه آیه 2)، در این صورت است که به رعایت حقوق دیگران اقدام کرده و عمل صالح را پیشه خویش میسازند (طه آیات 75 و 76) و در برخورد با دیگران از جمله مومنان، آداب معاشرت اجتماعی را به دقت مراعات میکنند.(نور آیه 27 و 28)
ضرورت تعادل میان خواستههای نفس و روح
برای اینکه فرصتهای بیشتری به دیگر بخشهای نفس داده شود و تنها مسائل نفسانی چون زن و شهوت غذایی و جنسی و مادی آدمی را به این سو و آن سو نکشاند قرآن پیشنهاد میکند که انسان به تلاوت قرآن و آموزههای وحیانی بپردازد تا نسبت به حقایق هستی و روشهای کنترل و مدیریت نفس آگاه شود. (بقره آیه 129 و آل عمران آیه 164 و جمعه آیه 2) و با حضور در مسجد (توبه آیه 108) این فرصت را به روح و روان خویش بدهد تا در محیط مناسبی قرار گیرد و هراز گاهی خود را هشدار باش دهد و اجازه ندهد که محیطهای دیگر اجتماعی او را به سوی غفلت از خودسازی بکشانند. به این معنا که محیط اجتماعی اگر به گونهای باشد که آدمی را به سوی شهوات و افزایش خواستههای آن میکشاند میبایست هراز گاهی با حضور در محیطهای مناسب، روح و روان این بخش از وجود خویش را نیز تقویت کند.
از این رو تلاوت آیاتی قرآنی، هم میتواند به قصد آگاهی و شناخت به خود و خدا و هستی و آگاهی از برنامههای سازنده خودسازی و هم عاملی در جهت قرار گرفتن در محیطی غیراز محیط هواهای نفسانی باشد. اگر برای ارضای خواهش ها و نیازهای نفسانی، سبح طویل در روز و تلاش و کوشش در اجتماع و زمین است، برای پاسخ گویی به نیازهای روحی و روانی نیز میبایست در هنگامه شب و سحر و در مسجد و کنار قرآن و تلاوت آن کوشید تا تعادل میان خواسته هایی نفس و روح، یعنی جسم از سویی و روان از سوی دیگر فراهم آید.
به سخن دیگر آدمی میبایست هم به خواستههای نفسانی و روانی و بدنی (مادی) خویش پاسخ دهد و هم میبایست به خواستههای جانی و روحی و معنوی خویش توجه داشته باشد.
انسان در صورت ایجاد تعادل میان بخشهای مختلف خود، میتواند از رحمت خاص الهی بر خوردار گردد که فرآیند تزکیه نفس و خودسازی را سرعتی بیشتر میبخشد. (تور آیه 21) این گونه است که از فضل الهی و توجهات و عنایات خاص خداوندی نیز بهره مند میشود و در حالتی قرار میگیرد که همه هستی برای کمک به او بسیج میشوند و مایههای تزکیه و پیراستگی سریع تر و شتاب آمیزتر نفس او را فراهم میآورند. (نور آیه 21)
بدین ترتیب انسان نجات یافته، دیگر از دام شیاطین تعادل شکن میرهد و از عوامل محرومیت از تزکیه چون تحریف کتب و آموزههای وحیانی (مائده آیه 4) و سوداگری با عهد و پیمان الهی (آل عمران آیه 77) و کتمان حقایق و معارف الهی (بقره آیه 174) و هرگونه علل و عوامل دیگر گمراه کننده و زیانبار میگریزد و خود را در مسیر کمالی قرار میدهد.
آثار تزکیه
در این حالت است که شخص تزکیه شده و خودسازی کرده، در مقام رضا قرار میگیرد (لیل آیه 18 و 21) و در برابر پاکیزه ها تسلیم محض میشود (بقره آیه 128 و 129) و حقایق هستی از آیات تکوین و تشریع را چنان که هست درمی یابد (واقعه آیه 77 و 79) و محبت خداوندی را به سوی خود جلب میکند (بقره آیه 222 و نیز توبه آیه 108) و به مقام رستگاری و فلاح میرسد که مقام کمالی و رشدی بشر و لقای کمال الهی است (شمس آیات 7 و 9 و اعلی آیه 14) پس هم خود را از گناهان و نواقص و زشتی ها پاک میگرداند و هم در زدودن آلودگی ها و زشتی ها و ناپاکی ها از جامعه اقدام میکند؛ زیرا انسانی که خودسازی کرده و به پاکی ها رسیده، از هر زشتی میگریزد و میکوشد تا همگان به آنچه او از کمالات رسیده، نیز برسند و از فواید آن بهره مند گردند. از این رو هر انسان خودساخته ای در اندیشه دیگرسازی و جامعه سازی برمی آید و اندیشه جامعه برتر و نیک، او را دربر میگیرد و از قرار داشتن مردم در زشتی و ناپاکی رنج میبرد. (بقره آیه 151 و آل عمران آیه 164 و جمعه آیه 2 و بقره آیات 127 و 129 و آیات دیگر)
به هر حال اندیشه پاکی و تلاش برای آن، امری اساسی و مهم برای کسانی است که خود را ساخته و به مقام رضا و تسلیم و محبت الهی رسیده اند و اکنون در مقام ربوبیت و نبوت تکوینی میکوشند تا دیگران را نیز به راه آورند و در مسیر کمالی قرار دهند. آنان در خود احساس مسئولیت شگفتی میکنند که امیرمومنان(ع) در این باره میفرماید: اگر پیمان الهی از عالمان نبود جامعه را به حال خویش رها میساختم، همین مسئولیت پذیری است که آنان را به رنج میافکند به گونه ای که خداوند از آن همه رنجی که پیامبران و معصومان(ع) برای تزکیه جامعه میبرند به سخن آمده و از آنان میخواهد تا چنان خود را به سختی نیفکنند که هلاک شوند.