كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، فرخ روپارساي، آموزش و پرورش، بهاييت، هويدا، پهلوي دوم
نویسنده : معصومه جمشيدي
اسفند فرخ روپارسای از اعضای اصلی فراماسونری(عضو کلوپ روتاری) در ایران بود. او با عباس مسعودی(مدیر مسئول روزنامه اطلاعات) و پری اباصلتی از دیگر زنان بهایی فعال در فراماسونری، نقش مهمی در اشاعه بیبندوباری و رواج ولنگاری در میان بانوان آن زمان داشتند.[1]
اسفند فرخ روپارسای[2] در سال 1301 (ه ش) در خانوادهای بهایی(در تهران یا قم) به دنیا آمد. پدرش فرخدین پارسای نام داشت و ظاهراً کارمند دولت بود و در وزارت بازرگانی به کار اشتغال داشت؛ اما حرفه اصلی او روزنامهنگاری بود. فرخدین در سال 1288(ه ش) زمانی که تنها 20 سال داشت، یکی از عناصر فعال فرقه ضاله بهاییت بود[3] و مادر وی فخر آفاق از فعالان ضد دینی قبل انقلاب بود.[4]
فرخ روپارسایی تحصیلات خود را در دبستان همای تهران آغاز و در دبیرستان فروغ مشهد و تهران تحصیل کرد و در سال 1318 دیپلم گرفته و وارد دانشسرای مقدماتی شد. با توجه به اینکه در دانشسرای مقدماتی شاگرد اول بود، به دانشسرای عالی نیز راه یافت و در سال 1321 در رشته علوم طبیعی و تعلیم و تربیت، لیسانس گرفت. پس از استخدام در وزارت فرهنگ از مهر 1321 در دبیرستان رضاشاه مشغول به تدریس شد. سال 1323 وارد دانشکده پزشکی گردید و همان سال با احمد شیرینسخن ازدواج نمود. تحصیل در این رشته شش سال به طول انجامید و سرانجام در سال 1329 فارغالتحصیل و دکتر در طب شناخته شد. علیرغم تحصیلات پزشکی، به دنبال کار پزشکی نرفت و کار در وزارت فرهنگ را ترجیح داد.[5] ثمره ازدواجش یک پسر و سه دختر بود که همگی با استفاده از نفوذ مادرشان به عرصه تحصیلات عالی راه یافتند.[6] سپس در تاریخ 20 مهر 1339 به سمت مدیر کل دبیرخانه دانشگاه ملی منصوب میشود.[7] وی در کنار تدریس به کارهای مطبوعاتی، همکاری با رادیو و... میپرداخت.[8]
نمایندگی مجلس و معاونت آموزش و پرورش
فرخ روپارسای پیش از آنکه به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شود، یک ماه در سال 1338 جهت بازدید از مؤسسات فرهنگی به انگلستان و 180 روز در سال 1339 به جهت مطالعه به کشور آمریکا سفر کرد و حدود سه سال بعد، یعنی در 23/7/42 به نمایندگی مجلس انتخاب گردید. در اردیبهشت 1344 هادی هدایتی وزیر وقت آموزش و پرورش وی را برای سمت معاون پارلمانی آن وزارتخانه انتخاب و به شاه معرفی و شاه هم طی حکمی او را به آن پست منصوب نمود.[9] با توجه به معاونت فرخ روپارسای در آموزش و پرورش بهاییها از فرصت به دست آمده برای تعمیق نفوذ خود در آن وزارت استفاده لازم را بردند.[10] دکتر هدایتی علاوه بر آن پارسای را به سمت نماینده در کمیته دائمی حفاظت نیز تعیین و به ساواک معرفی نمود. این انتخاب و اعطای سمت بعد از حادثه ترور محمدرضاشاه[11] در کاخ مرمر بود که پس از آن هویدا به ترمیم کابینهاش پرداخت.
تلاش برای مقام وزارت
روپارسای علیرغم نمایندگی مجلس، عضویت در کمیسیون فرهنگ مجلس شورا و عضویت در حزب ایران نوین، جز در میان تعداد محدودی از بانوان فرهنگی نفوذ چندانی در آموزش و پرورش نداشت. پس از احراز معاونت آن وزارت تلاشهایی را کرد که با مخالفت دکتر هدایتی(وزیر وقت) مواجه شد.[12] وی برای افزایش نفوذ خود هرچه میخواست و لازم بود میکرد، از جمله ارتباط با طرفداران محمود درخشش وزیر اسبق آموزش و پرورش است.[13] وی حتٌی برای تحت تأثیر قرار دادن بقیه، شایعه استعفای خود را به دلیل نارضایتی از وضع آموزش و پرورش مطرح کرد[14] و به دنبال نالایق جلوهدادن و شکست وزیر وقت بود.[15]
عدم تبعیت کامل هدایتی از دستورات رهبران حزب ایران نوین باعث شد تا بین حزب حاکم و وزیر آموزش و پرورش نارضایتیهایی بوجود آید. روپارسای با توجه به نفوذی که در حزب داشت توانست بر این اختلافات دامنزده، شرایط را برای وزارت خویش فراهم ساخت.[16] علاوه بر این اسنادی موجود است دال بر اینکه روحانیون و مردم حتی با معاونت وی نیز مخالف بودند.[17] سرانجام تلاشهای روپارسای و دیگر مخالفان دکتر هدایتی صبح روز 7/6/47 به ثمر نشست و هویدا نخستوزیر پس از دریافت حکم وزارت وی از شاه، برای اولین بار در محل وزارت آموزش و پرورش حضور یافت و طی جلسهای او را به جای دکتر هدایتی بر کرسی نشاند.[18] روپارسای در ترمیم کابینه هویدا در تاریخهای 3/9/47،[19] 12/10/49،[20] و نیز 22/6/50،[21] در سمت خود باقی ماند.
با حضور وی در آموزش و پرورش که با نفوذ در دستگاه دولتی علاوه بر خدمت به جامعه بهاییت جزء کارگزاران شایسته برای اربابان استعماری بود، در اجرای برنامهها و سیاستهای فرمایشی هویدا نیز نقش مهمی ایفا میکرد. مثلاً تأسیس «کانون مترقی» در سال 1340 که اعضای اصلی آن از سران بهایی و از جمله هویدا بودند. این کانون در سال 1342 به «حزب ایران نوین» بدل شد که سران بهایی صاحب نفوذی چون فرخ روپارسای اعضای اصلی آن بودند.[22] برخی گزارشات نیز از اختلاف و دو دستگی بین اعضاء حزب حکایت دارد.[23] همچنین طبق اطلاعیه واصله مورخ 12/5/48 از دفتر ویژه اطلاعات به ساواک که گزارشی از وضع چگونگی تشکیل حزب ایران نوین میباشد، مشروحاً درباره اعمال خلاف عدهای از گردانندگان این حزب از جمله آقایان هویدا و... و بانو روپارسای و... و سوء استفادههای آنان و همچنین عدم دلسوزی آنان در رهبری نسل جوان و عدم رسیدگی بازرسی شاهنشاهی، مطالبی منعکس شده است.[24]
رابطه با فراماسونری و فعالیتها
از رموز پیشرفت روپارسای وابستگی به کانونهای وابسته به بیگانگان نظیر کلوپ روتاری و انجمن تسلیح اخلاقی(زیرمجموعه فراماسونری) بود. او هر وقت فرصت مییافت به کلوپ روتاری تهران سر میزد و آنجا برای اعضاء آمریکایی آن به سخنرانی میپرداخت.[25]
از جمله فعالیتهای دیگر وی شرکت در اجرای مراسم جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود. در سند مربوط به انتخابات اعضای شورای مرکزی بانوان جشنهای شاهنشاهی ایران نام او به عنوان یکی از اعضاء کمیسیون فرهنگ به چشم میخورد.[26] در مورد جشن مهرگان نیز نامهای از روپارسای به هرمز قریب رییس کل تشریفات در مورد زمان و مدت اجرای برنامه نوشته شده است.[27]
طبق گزارشی از ساواک وی که متهم به بهاییگری بوده، به لحاظ ترس از نفوذ روحانیت در آموزش و پرورش و اوجگیری مخالفت با او سعی داشته قضیه برملا نشود.[28] بررسی برخی اقدامات وی در دوران وزارتش مهر تأییدی است بر مقابله وی با ارزشهای دینی و اخلاقی و نشان از اهدافش و محافل استعماری در جهت تهیکردن و بیگانگی نوجوانان و جوانان با هویت دینی و ملی خویش و تشویق آنان به بیبندوباری بود که به موازات خرج تراشیهای او برای ملت، رژیم امتیازاتی را در اختیارش میگذاشت. وی به خاطر خدمت به رژیم نشانهای درجه سوم همایون، اول کار، اول همایون، و(نشان درجه یک) پیشاهنگی[29] دریافت داشته است.[30]
مقابله با مظاهر دینی
در جلسهای برخی از معلمان در جهت حذف درس عربی در مدارس اعترض کردند. گزارش آن به خانم وزیر انتقال داده شد و روز بعد در یک سالن عمومی که عدهای از محصلین نیز دعوت شده بودند، فرخ روپارسای به اتفاق یک نفر آمریکایی پشت تریبون قرار گرفتند. شخص آمریکایی مرتباً محاسن و مزایای برنامه جدید را برمیشمرد و خانم وزیر سخنان وی را برای حاضران ترجمه میکرد. معلمی در اعتراض بیان داشت: خانم وزیر، کشور ما که 2500 سال سابقه باستانی و تاریخی دارد؛ چرا باید از کشوری که 200 سال سابقه پیدایش دارد الگو بگیرد و اطاعتش را بنماید؟!... .[31]
پیش از آن نیز زمانی که در کابینه علم[32] تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به جهت اعتراض روحانیون در 8 آذر 1341 لغو شد، فرخ روپارسای جزء گروه زنانی بود که به لغو آن اعتراض کرده بود و در خاطراتش نیز اقدام عدهای از زنان را در اعتراض به لغو آن و رفتن به دفتر نخست وزیری آورده بود.[33]
وی در دوران تصدی خود در وزارت فرهنگ مروج فساد و بیدینی بود. به دلیل مذهب بهاییت و ضدیت با اسلام مدارس اسلامی بخصوص مدارس دخترانه را همواره تحت فشار و محدودیت قرار میداد. در چندین مورد با همکاری ساواک و هجوم به مدارس دخترانه، چادر و روسری دختران را برداشته و هتک حرمت نمودند.[34]
انتخاب عناصر ضداخلاقی در کادر آموزش و پرورش یکی دیگر از عملکردهای وی بود. از جمله اینکه با پیشنهاد وی و موافقت شاه، فرخ رهرو در 30/6/49 مدیر کل دفتر آموزش راهنمایی تحصیلی میشود. طبق تحقیقات ساواک فرخ رهرو فاقد حسن شهرت و اهل رقص و پارتی و... بوده که منجر به متارکه با شوهرش میشود.[35] و نیز انتخاب عناصر بهایی از جمله هوشنگ نهاوندی به عضویت شورای عالی آموزش و پرورش است.[36]
کار وزارت آموزش و پرورش در دوران فرخرو به آنجا رسید که در برخی مدارس ملی به جای کتاب فارسی، انگلیسی و به جای شناسانیدن پرچم ایران، پرچم آمریکا را به دانش آموزان آموزش میدادند.[37]
فساد مالی
اولین انحراف مالی وی در خصوص دست بردن به لیستهای پرداختی حقالتدریسیها بود. زمانی که وی ریاست دبیرستان رضاشاه را به عهده داشت،[38] انحرافات مالی او تا جایی بود که ساواک نیز در گزارشهای خود به آنها اشاره دارد. از جمله ورود وسایل منزل به ارزش چهارصد هزار ریال از ایتالیا به نام وی از طریق گمرک تهران، فروش یکصد دستگاه ساختمان در بابلسر که 80 درصد آن سهم خانم وزیر بود.[39] نیز در گزارش ساواک در تاریخ 08/09/52 چنین آمده است: «وقتی خانم پارسای وزیر آموزش و پرورش از سفر خارج از کشور برگشته، هفت چمدان پر از اجناس مختلف با خود آورده و مأموران گمرک با ترخیص آنها مخالفت نمودند؛ لذا رانندهای با مراجعه به رئیس گمرک چمدانها را گرفته و تحویل خانم وزیر داده و مشارالیه در مقابل این خدمت به رئیس ناحیه 11 آموزش و پرورش تلفن زده و از طریق رئیس اداره مزبور یک گواهینامه ششم ابتدایی با معدل 25/13 به وی داده است».[40] پس چنانچه میبینیم فساد مالی او در تمام دوران تصدیاش چه به عنوان یک مدیر و چه به عنوان یک وزیر قابل ملاحظه بوده است. این امر شامل انتصابات وی نیز میشده است. او وزارت آموزش و پرورش را تیول خود انگاشته و برای انتصاب افراد در پستهای این وزارت دو پارامتر را در نظر داشت، اول بستگان و دوم دریافت پول. بر این اساس سندی مربوط به فروش پستهای آموزش و پرورش و نیز انتصاب کجوری (خواهرزاده تیمسار شیرین سخن، همسر دکتر پارسا) به سمت رئیس آموزش و پرورش شمیرانات، علیرغم لیاقت و شایستگیاش دیده میشود.[41] وی در این راه از هیچ چیز فروگذار نمیکرد و مخالفین را از سر راه بر میداشت. از جمله برکناری مهندس دادمنش که حاضر نشد رشوه بگیرد و در مقابل زمینخواری دوستان خانم پارسا سکوت کند.[42] نیز اختلاس از فروشگاه تعاونی فرهنگیان از دیگر موارد فساد مالی در کارنامه اوست.[43]
برکناری از وزارت
عوامل مختلف از جمله بهایی بودن، مقابله با مظاهر اسلامی، فساد مالی و... دست به دست هم داد و نه تنها روحانیون و مردم بلکه حزب ایران نوین و جامعه زنان ایرانی نیز خواستار برکناری او شدند. نامهای سری در جلسه حوزه کارمندان حزب ایران نوین ارائه شد. در این نامه در کنار بیان انتقادات مختلف از دولت هویدا، یکی از نارضایتیها در مورد فرخ روپارسای بود.[44]
در همان سالهای وزارت پس از سال 1350 تشکلی با نام «جامعه زنان ایرانی» طی نامهای به فرح پهلوی خواستار برکناری و عدم شرکت رسمی فرخ روپارسای در مراسم جمعیت جامعه زنان ایران شد.[45] وی که نماینده دوره 21 مجلس شورای ملی و پس از آن مدتی معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش بود، و از 2/8/47 به جای هادی هدایتی وزیر شده بود،[46] سرانجام در 7/2/53 با ترمیم کابینه هویدا از کابینه خارج شد. او تنها وزیر زن در طول تاریخ مشروطیت ایران بود.[47] وی پس از برکناری با توجه به سوء استفادههایش در افکار عمومی و فرهنگیان نیز محبوبیتی نداشت.[48] پس از برکناری از وزارت هویدا وی را به سمت ریس دبیرخانه ویژه نخست وزیر و ریس دفتر اجرایی حزب ایران نوین منصوب نمود که انعکاس بدی در بین اعضای حزب بخصوص فرهنگیان در پیداشت.[49]
انستیتو عالی علوم بیمارستانی
فرخ روپارسای قبل از برکناری از وزارت تلاش کرد تا انستیتو عالی علوم بیمارستانی را تأسیس نماید تا اولاً از امکانات آموزش و پرورش آن را تجهیز سازد و در ثانی پس از برکناری از وزارت جایی برای خود داشته باشد. وی این انستیتو را در محل سابق مدرسه عالی ادبیات و زبان واقع در خیابان اراک دایر کرد و همسرش تیمسار شیرین سخن را معاون آن نمود.[50] این موضوع اعتراضاتی را در پیداشت و برخی اعتراض خو را با ارسال نامه به معینیان رئیس دفتر مخصوص شاهنشاه آریامهر اعلام کردند.[51]
سرانجام
وی کوشید تا همزمان با اوجگیری انقلاب، به زندگی مخفیانه روی آورد؛ اما از سوی پاسداران کمیته انقلاب به همراه همسرش سپهبد شیرین سخن در منزل پسرش دستگیر شد.[52] پس از اتمام مراحل بازجویی و تحقیقات، محاکمه وی در اردیبهشت 1359 در دادگاه انقلاب اسلامی مرکز آغاز شد.[53] از جمله اتهامات وی و همسرش گرفتن رشوههای کلان از افراد مختلف بود.[54] گروهی از شاکیان او شاکیان خصوصی و مردم کوچه و بازار بودند. عملکرد اخلاقی،[55] حیف و میل و غارت بیتالمال و پرداختهای بدون مجوز بخشی دیگر از کیفرخواست صادره علیه او بود.[56] سرانجام روابط عمومی دادستانی کل انقلاب اسلامی در 28 اردیبهشت 1359 طی اطلاعیهای اعلام نمود که اسفند فرخ روپارسای وزیر اسبق آموزش و پرورش به همراه تعداد دیگری از عوامل فساد و فحشا و پخش هرویین در ساعت یک و نیم بامداد همان روز به جوخه اعدام سپرده شده است.[57]