دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نبوت از نظر فرقه اهل حق(یارسان)

No image
نبوت از نظر فرقه اهل حق(یارسان)

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : اهل حق، يارسان، آيين ياري، سلطان اسحاق، بابايادگار

هرفرقه­ای با تمام انحرافاتی که دارد باید مقداری از حقائق را در عقاید و اعمال عبادی خود بگنجانند و این رویه در فرق مختلف متفاوت است.اعتقاد به نبوت و چگونگی آن در فرق مختلف یکی از اموری است که فرق منحرف حق و باطل را در آن با هم آمیخته­اند.این مطلب را در فرقه اهل­حق (یارسان) پی­ می­گیریم.

نبوت

در اشعار و کلام اهل حق نام پیامبران وشرح حال ایشان ذکر شده­است. گرچه در برخی از اسامی و دوره این پیامبران اختلاف است اما به هر حال ذکر ایشان در متون اعتقادی اهل حق نشاندهنده قبول نبوت پیامبران­الهی است.در شاهنامه حقیقت نوشته جیحون آبادی از پیامبران گذشته یاد شده و همچنین از ولادت و زندگی پیامبر اسلام و مبعث آن حضرت نیز سخن به میان آورده­است.[1]نور علی الهی تصریح می­کند که علی(ع) و پیامبر(ص) هر کدام مامور به یک چیز بودند، یکی مامور در ولایت بود و دیگری مامور در نبوت و هیچ کدام در کار همدیگر دخالت نمی­کردند. نبوت برای پیامبران(ع)منصب بود، اما نبوت محمد(ص) مستثنیاتی دارد و از جمله امتیازاتش آن که:1- خاتم النبیین است. 2- آنچه برای اداره دنیا وآخرت مردم لازم بود،(ازطرف) خداوند فرمود.3- احکامش جامع است. 4- ولایت علی(ع) در آن ظاهر شد.[2]

تناسخ

اسلام با توجه به بحث معاد و زنده شدن دوباره انسانها در روز رستاخیر به مسأله نبوت نیز پرداخته و از این جهت کسی شک ندارد که در اسلام نبوت به خاتمیت حضرت محمد(ص)تکمیل شد و دیگر پیامبری نخواهد آمد و کسانی که دارای شأن ولایت و امامت از سوی خداوند هستند،جانشین آن حضرت می­شوند.اما این خاتمیت با عقیده به معاد وابستگی کامل دارد و در نتیجه کسانی که قائل به معاد نبوده و در مقابل به عقیده تناسخ ارواح معتقد باشند مفهوم خاتمیت بطور خاص و نبوت بطور کلی بی­معنی می­شود.زیرا در این اعتقاد روح در بدن دیگر مستقر می­شود و فقط بدن هست که تغییر می­کند نه شخصیت و حقیقت فرد.به همین دلیل در تمام فرقی که به تناسخ قائل هستند اعتقاد به نبوت و خاتمیت وجود ندارد. از این رو دیده می­شود که اهل ­حق سران و رهبران خود را مظهر خدا و ملائکه و پیامبران گذشته می­دانند و معتقدند که ارواح ایشان در این افراد حلول کرده.[3]

خاتمیت

اهل­حق موجود در ایران، در اظهارات خویش عموما اعتقاد به نبوت خاتم انبیاء حضرت محمد(ص)و خاتمیت ایشان و نیز نبوت پیامبران پیشین را ابراز می­­نمایند و نسبت به هیچ یک از انبیاء­الهی اظهار تردید نمی­کنند.اما متون مذهبی این فرقه بحث مشخص و روشنی نسبت به انبیاء ندارد و فقط نامی از برخی پیامبران چون حضرت داود و سلیمان و عزیر و یوسف و موسی و عیسی و....به میان آمده.البته با توجه به اعتقاد تناسخ که در این فرقه وجود دارد، روح پیامبران الهی در رهبران این فرقه حلول نموده است.نصرالدین حیدری از سران اهل حق در پاسخ سوال معاد گفته است:

ما به معاد و بهشت و جهنم عقیده داریم و در دفاتر ما نیز این مطلب آمده ولی به تناسخ معتقدیم.[4] در آثار خاندان صاحب زمانی (پیروان نور علی الهی) درباره اصل نبوت و زندگی ایشان و در خصوص پیامبراسلام(ص) مباحث مفصلی مطرح شده­است.[5]

به هر حال اگر چه سران اهل­حق ادعی می­کنند که به خاتمیت حضرت محمد(ص)معتقدند، اما در عقاید و رفتار ایشان علاوه بر تناسخ و حلول[6]مسائلی وجود دارد که با خاتمیت سازگاری ندارد.التزام و اعتقاد بر ترجیح دستورات سلطان اسحق بر دستورات قرآن و پیامبر(ص) از اموری است که تناقض را در این فرقه آشکار می­کند. مانند مقدم کردن دستور به نیاز سلطان اسحاق بر نماز و سه روز روزه کذائی بر ماه رمضان.این فرقه سلطان اسحاق را مظهر خدا و انبیاء و اوصیاء و حجت کامل خداوند می­خوانند و به این عنوان دستورات وی را بر دستورات خاتم­الانبیاء(ص) ترجیح می­دهند.[7]

اعتقاد و عدم التزام عملی به شریعت محمدی(ص)

همانطور که گفته شد عموم اهل­حق به رسالت پیامبر(ص)اعتقاد دارند وتمام آنچه را که آن حضرت از طرف خدا آورده، اعم از قرآن و احادیث را حق می­شمرند و عمل به آن را موجب رسیدن به سعادت می­دانند اما هرگز الزامی در عمل به این معارف و احکام در خود نمی­بینند.علت این عمل برداشت ناصحیح ایشان از احکام و شریعت است.این افراد غرض از این احکام را برای خود معتبر می­دانند اما روش آن را به منزله پوسته­ای و قالبی می­دانند که در بردارنده آن غرض است.به همین دلیل التزام عملی به این روش را برای افراد تازه کار و مبتدی لازم می­دانند تا به خشوع و خضوع و....برسد، ولی بعد از رسیدن به غرض مطلوب خود را بی­نیاز از این روش می­دانند. و بطورکلی مانند برخی صوفیه مرتبه حقیقت و طریقت را بر مرتبه شریعت ترجیح می­دهند.[8]البته این بحث و نیز حلول و تناسخ مخصوص اهل­حق نیست بلکه غلات و متصوفه نیز در این بحث اشتراک دارند[9] و احتمال دارد اهل­حق این بینش را از دیدگاه غلات و صوفیه بدست آورده باشند.

ملک جانی از رهبران خاندان نورعلی الهی گفته­ است: من در اوائل نماز می­خواندم ولی الان نمی­خوانم؛ چون نماز کار مبتدی است و کسانی که به مرحله حقیقت رسیده­اند از مراحل ابتدائی گذشته­اند و لازم نیست کارهائی که برای شخص مبتدی است را انجام دهند.[10]

آیات قرآن که معجزه ماندگار رسول­الله(ص)است، نزد اهل­حق رتبه­اش کمتر از دستورات سلطان اسحاق و سران اهل­حق است؛ زیرا اهل حق اعمال خود را بر اساس دستورات رهبران خود چون سلطان اسحاق انجام می­دهند.اثر چشمگیری از قرآن در معارف و اسناد مکتوب گذشتگان ایشان دیده نمی­شود.اما احتمال دارد به دلیل همرنگ شدن با شرائط زمانی و مکانی که از دستورات سران اهل­حق است، امروزه و لااقل در عصر معاصر از معارف و آیات قرآنی در جلسات و محفلها و کلام سران ایشان مشاهده شود.

اعتقاد به معراج پیامبر(ص)

یکی از اعتقادات ایشان که در دفاتر و اشعار این فرقه آمده مطالبی است که اشاره به معراج پیامبر(ص) دارد که با خرافات و دروغ آمیخته شده­است.

سر هفت اقلیم هر هفت طبقش باج گیر معـراج حج مطلقش

این شعر اشاره به معراج نموده در حالی که علی(ع) سر راه پیامبر(ص) را گرفت و تا از ایشان یک انگشتر باج نگرفت، از سر راه ایشان کنار نرفت.[11]

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق - فرق و مذاهب شیعی - اهل حق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS