اباحیه، طایفهای هستند که عبادات و شرعیات را ترک کرده و منهیات و محرمات را حلال میشمارند.[1]
موضوع در رابطه با یکی از فرقههای اهل سنت به نام خداشیه میباشد که این گروه با توجه به اینکه از زیر مجموعه فرق اهل سنت بوده ولی از گروه دیگری به نام اباحیه گرفته شده است ولی از نظر اعتقادی با اعتقاد اهل سنت تفاوت بسیاری دارد.
رهبر فرقه
رهبر فرقه خداشیه مردی به نام عمار یا عماره بن بدیل بوده که ملقب به خداش میباشد و آنچه به نظر میرسد این است که این لقب را سایر مسلمانان بوی داده باشند به عنوان اینکه او به اسلام ضربه و خدشه وارد کرده است و در واقع این لقب نوعی اهانت به آنها است بخصوص که خداشیه خود را فرقهای از راوندیه میداند.
برخی قائلند خداش در ابتدا نصرانی بوده است و بعدا در کوفه مسلمان شده و به مرو و خراسان برای تبلیغ مرام خود رفته است.[2]
آنها اختلافاتی را در مرو خراسان بوجود آوردند که باعث شد اسد ابن عبد الله برادر خالد ابن عبدالله القسری به آنها حمله کرده و تعدادی از آنها را کشته و همچنین خداش را گرفته و مثله کرد. بدین صورت که زبانش را قطع کرده و چشمانش را نابینا کردند. در این حالت بود که یحیی ابن نعیم شیبانی دستور به قتل وی داد و وی را اعدام کردند[3] و بدین ترتیب به قائله وی در مرو خاتمه دادند.
عقاید خداشیه
این فرقه که پیروان خداش میباشند اعتقاد دارند که خداش، حرام های خداوند را مباح نموده و اعلام کرده که استفاده از زنان مردم برای یکدیگر جایز است و همچنین در ترک واجبات نیز دست به توجیه و تاویل میزنند و اعتقاد دارند که خداش این مطلب را از مالک ابن هیثم و هریش ابن سلیم اعج میگرفته است.[4]
آنها اعتقاد دارند که نه نماز و نه روزه و نه حج هیچکدام واجب نیست بلکه برای هر کدام از آنها تاویل خاصی آورده و میگویند وقتی نماز و روزه و حج گفته میشود منظور چیز دیگری است.
آنها میگویند منظور از نماز دعا برای امام و رهبر جامعه و ذکر و یادآوری وی و اطاعت از وی است نه اعمال و حرکات مخصوصی که از صدر اسلام بدان عمل میشده است
و منظور از روزه خودداری از ذکر نام امام است.[5]
منظور از حج بدین معنا نیست که به طرف مکه بروی بلکه منظور حرکت برای دیدار امام و رهبر فرقه است. بنابراین بواسطه قول این فرقه در نماز به اصطلاح مسلمانان هیچگونه مزیتی نیست و در روزه به اصطلاح مسلمانان بجز گرسنگی و تشنگی هیچگونه منفعتی نیست. بنابراین انسان نباید در هیچ حالی خود را از لذت نعمتهایی که خدا داده مثل خوردنیها و آشامیدنیها و جماع ممنوع کند.[6]
ادله خداشیه
خداشیه برای تبیین اعتقادات خود از جمله اباحه گری دست به ادلهای زدند که عبارت است از :
لیس على الذین آمنوا و عملوا الصالحات جناح فیما طعموا إذا ما اتقوا و آمنوا[7]
بر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نیست (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمىشوند) اگر تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند سپس تقوا پیشه کنند و نیکى نمایند و خداوند، نیکوکاران را دوست مىدارد.
وحال آنکه همه میدانیم طبق نظر مفسرین منظور از آنچه خوردهاند شراب و... بوده که در زمان جاهلیت مصرف کردهاند و آیه دلالت بر این دارد که چون آنها در زمان جاهلیت و یا در زمانی قرار داشته که هنوز آیه حرمت نازل نشده بوده است این کار آنها عذاب ندارد و هیچ وقت دلالت بر جواز حرام ندارد. همانطور که در تفسیر مجمع البیان آمده است زمانی که آیه حرمت شراب و قمار نازل شد اصحاب خدمت پیامبر اکرم(ص) رسیدند و عرضه داشتند : یا رسول الله برادران دینی ما که قبل از نزول آیه شراب خورده و از مال قمار بازی، مصرف میکردند حکمشان چه میشود؟ از اینرو خداوند این آیه را نازل کرد.[8]
پس به وضوح میبینیم که عمل آنها و استدلال به این آیه شریفه برای این عمل زشت از ناحیه آنها فقط به واسطه فهم ناصحیح آنها از قرآن بوده و به هیچ وجه این آیه برای استلال مناسب نیست.
اما بعد از مدتی خداشیه به طور خاص منقرض شده ولی افکار و عقاید اباحه گری آنها هنوز در بین برخی فرق وجود دارد.