كلمات كليدي : قاعده فقهي، تسامح، ادله سنن، اخبار من بلغ
نویسنده : حسن رضايي
تسامح در لغت به معنای تساهل[1] و چشم پوشی کردن، و در اصطلاح فقهی، مراد از تسامح در ادله سنن این است که آنچه به عنوان شرایط عمل به خبر واحد، ذکر شده است. مثل (عدالت، اسلام، فراموش کار نبودن و ضابط بودن در نقل) در روایات دال بر سنن معتبر نیست.[2] به این بیان که اگر چه بدون دلیل معتبر نمیتوان حکمی را اثبات کرد ولی با روایت ضعیفی که شهرت، توان جبران ضعف آن را ندارد میتوان استحباب یا کراهت را ثابت کرد. مثلا اگر روایت ضعیفی وارد شد که استحباب وضو را برای زن در حال حیض ثابت میکرد، به پشتوانه این قاعده، استحباب آن اثبات میشود.[3]
این قاعده یکی از قواعد فقهی است. که کاربرد زیادی در فقه دارد. البته شرط جریان این قاعده این است که بر خلاف آن روایت یا فتوای معتبری که دال بر حرمت باشد، نداشته باشیم.[4] مثل نماز عید قربان در دوران غیبت به صورت جماعت که به نظر عدهای از فقها چون وجوب آن منحصر به دوران معموم است. پس جماعت در آن مصداق برگزاری نماز مستحبی به صورت جماعت است که حرام است. حال اگر دلیلی بر استحباب این نماز در دوران غیبت داشتیم، نمیتوان استحباب آن را اثبات کرد.[5]
مستندات قاعده:
1- اجماع منقول[6] و محصل که شهرت فتوایی پشتوانه آن است.[7]
2- نیکو بودن احتیاط: عقل میان کاری که احتمال منفعت در آن وجود دارد، با عملی که در آن احتمال مفسده و ضرر هست، تفاوتی نیست و در هر دو احتیاط را نیکو میداند.[8]
3- اخبار من بلغ:این روایات که به اخبار من بلغ معروف هستند، دارای پشتوانه شهرت فتوایی است[9] و میتوان ادعای تواتر آنها را نمود[10] و در حد استفاضه یا تواتر معنوی یا اخبار همراه با قرائن دال بر صحت و صدور از معصوم هستند.[11] و به همین دلیل نیازی به بحث سندی ندارند.
صحیحه هشام بن سالم از امام صادق (ع):
« مَن بلَغه عن النبی شیءُ من الثواب، فعملِه کان اجر ذلک له و ان کان رسول الله لم یَقُله » [12]
هر کس به روایتی که از پیامبر (ص) به او رسیده باشد. و در آن ثوابی برای عملی ثابت شده باشد عمل کند. ثواب برای او نوشته میشود، اگر چه ایشان آن حدیث را نفرموده باشد.
در مورد مفاد این اخبار چند احتمال وجود دارد.
الف: حجیت اخبار ضعیف جهت اثبات استحباب و کراهت. طبق این احتمال فقیه میتواند بر اساس آن روایات ضعیف حکم به استحباب بدهد. ظهور برخی از روایات باب من بلغ و تسامح در ادله سنن که در السنه متداول است همین احتمال است.
ب: ترتب ثواب بر انقیاد و قصد مکلف در انجام آنچه انجامش احتمال مطلوبیت دارد.
ج: ارشاد به حسن احتیاط عقلی و ترغیب در انجام عملی که احتمال مطلوبیت آن وجود دارد. طبق این احتمال نه استحباب ثابت میشود و نه حجیت اخبار ضعیف برای صدور فتوای استحباب.[13]
موارد کاربرد:
1.روایات نبوی موجود در کتب شیعه
2. روایات نبوی که فقط در کتب اهل سنت موجود است:
با توجه به اطلاقات اخبار من بلغ این روایات نیز در محل بحث قرار میگیرند.[14]
3. فتوای فقیه اگر مستندی نداشته باشد.
ظاهر اخبار «من بلغ» شامل این قسم نمیشود؛ زیرا فقیه فقط از رای حود خبر میدهد نه از وجود روایتی در مساله و ممکن است مستند او در این فتوا، تنقیح مناط یا امر دیگری از روایت باشد.[15]
4. خبر ضعیف در مورد مصائب معصومین و موعظهها:
در این زمینه دو نظر وجود دارد؛ عدهای معتقدند که چنین روایاتی حجیت دارند و میتوان آنها را نقل کرد.[16] ولی عدهای دیگر بر این عقیدهاند که اگر چه گریه بر معصومین ثواب دارد ولی ابتدا باید مصیبت بودن آنها ثابت شود و نمیتوان به پشتوانه این اخبار مصیبتی را ثابت کرد.[17]
الحاق کراهت به استحباب:
مشهور[18] علما معتقدند که کراهت نیز مانند استحباب مشمول قاعده تسامح است.[19] ولی عدهای معتقدند که چون کراهت و حرمت، انجامش مفسده دارد به اینکه ترکش ثواب داشته در حالی که مفاد اخبار «من بلغ» مطلوبیت عملی است که انجامش مطلوب است.[20]
[1] . جوهری، اسماعیل بن حماد؛ صخاخ تاج اللغه، تحقیق احمد عبدالغفور، قاهره، نشر دارالعلم للملایین، 1407 ق، چ چهارم، ج 1، ص 376
[2] . شیخ انصاری، مرتضی؛ رسائل فقهیه،قم، نشر باقری، 1414 چ اول، ص 137.
[3] . رسایل فقهیه، شیخ انصاری، ص 140.
[4] . روحانی، سید محمد صادق؛ فقه الصادق، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1413 ق، چ سوم، ج 6، ص 115
[5] . نائینی، محمد حسین؛ کتاب الطلوه، تقریرات بحث نایینی توسط کاظمی، قم، نشر اسلامی، 1411 ق، چ اول، ج 2، ص 361.
[6] . عاملی، سید محمد؛ مدارک الاحکام، قم، نشر آل النبی، 1410 ق، چ اول، ج 2، ص 328.
[7] . رسائل فقهی شیخ انصاری، ص 138.
[8] . حائری، محمد حسین؛ فصول الغرویه فی اصول الدین، قم، نشر دار احیاء العلوم، 1404ق، ص 305.
[9] . بجنوردی، محمد حسین؛ قواعد فقهیه، قم، نشر الهادی، 1419 ق، چ اول، ص 328.
[10] . رسایل فقهیه، ص 142.
[11] . غروی اصفهانی، محمد حسین؛ نهایه الدرایه، قم، نشر سید الشهدا، 1374 ق، چ اول، ج 2، ص 530.
[12] . البرقی، احمد بن محمد بن خالد؛ محاسن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1330 ش، ج 1، ص 25.
[13] . قواعد فقهیه بجنوردی، ج 3، ص 330 – 333.
[14] . رسائل فقهیه شیخ انصاری، ص 157.
[15] . قواعد فقهیه بجنوردی، ج 3، ص 339.
[16] . تهرانی، میرزا ابوالفضل؛ شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور، قم، نشر سید علی موحد ابطحی، 1409 ق، ج 2، ص 287 و رسایل فقهیه شیخ انصاری، ص 158.
[17] . قواعد فقهیه بجنوردی، ج 3، ص 339.
[18] . نهایه الدرایه، ج 2، ص 543.
[19] . رسائل فقهیه شیخ انصاری، ص 161.
[20] . عراقی، آقا ضیاء؛ نهایه الافکار، قم، نشر اسلامی، 1405 ق، ص 336.