كلمات كليدي : تراویح، نافله، اهل سنّت، عمر بن خطاب، ابّی بن كعب، تمیم داری، بدعت، جماعت، سنّت، عایشه، ابوحنیفه، حق تشریع، ختم قرآن، لیالی قدر
از مصطلحات فقهی اهل سنّت، و ناظر به نوافلی است که در شبهای ماه رمضان به جماعت و با آدابی خاص اقامه میگردد، تراویح که از مادۀ روح، و مفرد آن ترویحه است، در لغت به معنای یک نوبت به استراحت پرداختن است و از آن جهت به تراویح موسوم شده است که نمازگزاران پس از هر دو نافلۀ دو رکعتی به استراحت میپردازند. هر تراویح حداقل 20 رکعت و 5 ترویحه دارد که هم به تمامی آن، و هم به هر 4 رکعت از آن تراویح اطلاق میگردد.
در باب مشروعیت نماز تراویح، در منابع اهل سنت به حدیثی از عایشه استناد شده است که پیامبر اکرم (ص) در 2 یا 3 شب ماه رمضان، نافله را در مسجد به صورت اِفراد خواندند، ولی جمعی از مردم به آن حضرت اقتدا کردند. پیامبر اکرم (ص) از آن پس در مسجد حضور نیافتند و مردم را از اقامۀ نافله به جماعت نهی فرمودند و گفتند علت عدم حضور من به سبب کثرت جمعیت و تنگی مکان نبود، بلکه از آن بیمناک بودم که در صورت ادامه یافتن این مراسم، نافله بر شما واجب گردد و شما طاقت انجام آن را نداشته باشید.
علمای رجالی اهل سنت مانند نسایی و ابن ابی حاتم، راوی این روایت، یحیی بن عبدالله بن بکیر را غیرقابل استناد و گاه ضعیف دانستهاند.
ابوداوود به روایت دیگری استناد میکند که اُبَی بن کعب در زمان پیامبر (ص) این نافله را با تایید آن حضرت اقامه میکرده است، این روایت را نیز از نظر سلسله سند، ضعیف و غیرقابل استناد دانستهاند.
مورخان اسلامی و علمای فریقین اتفاقنظر دارند که تراویح تا اوایل حکومت عمر به جماعت اقامه نمیشد و او هنگامی که حضور نامنظم نمازگزاران را در شبهای ماه رمضان مشاهده کرد، دستور داد تا آن را به جماعت برپای دارند. وی ابی بن کعب را به امامت مردان، و تمیمداری را به پیشنمازی زنان گماشت و با ارسال نامه به والیان شهرها دستور داد تا آن را به جماعت اقامه نمایند.
هنگامی که به عمر اعتراض کردند که اقامۀ تراویح خلاف سنت نبوی و بدعت است، گفت: «بدعت است، ولی بدعتی نیکوست». و اگر کسانی از اهل سنت مانند ابوحنیفه و در سدههای اخیر بهوتی، بر سنت مؤکدّه بودن و جنبۀ شعائری داشتن تراویج تأکید دارند، تنها مستندشان همان روایت منقول از عایشه است که از لحاظ سند ضعیف است.
فقهای امامیه هر بدعتی را در دین حرام میدانند، شاطبی و برخی از علمای اهل سنت نیز هر گونه بدعتی را نادرست دانستهاند و به تقسیم آن به مذمومه و غیرمذمومه اعتقادی ندارند. ابن عبدالسلام و برخی از علمای اهل سنت، برای بدعت اقسامی قائل شدهاند، از قبیل مذموم و غیرمذموم؛ حسنه و سیئه؛ و واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح؛ و بدعت تراویح را بدعت حسنه دانستهاند.
مهمترین بحثی که دربارۀ نماز تراویح مطرح است، اقامه کردن آن به جماعت است وگرنه در جواز آن به صورت فُرادی اختلافی نیست. به نقل منابع حنفی، ابوحنیفه اقامۀ این نافله را سنت دانسته است و ترک آن را جایز نمیداند. طحاوی و کاسانی به جماعت خواندن آن را امری کفایی میدانند و بر آناند همین که گروهی از اهل مسجد آن را به جماعت بگزارند، از دیگران رفع تکلیف میشود و میتوانند آن را فرادی بخوانند. شافعی و مالک و ابویوسف، فرادی خواندن تراویح را در خانه – به سبب دور بودن آن از ریا و شهرت – افضل میدانند و معتقدند که اصل در نوافل پنهان نگاه داشتن است، برخلاف فرایض که مبتنی بر اعلان و اشاعه است.با این حال، غالب علمای شافعی در دورههای بعد، افضلیت جماعت را پذیرفتهاند. شوکانی به کلام رسول اکرم (ص) استناد میکند که فرمود: افضل آن است که شخص، نماز خود را در خانه بخواند، مگر نمازهایی که واجباند.
در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده است که برخی از صحابه و تابعین مانند حضرت امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) و عبدالله بن عمر این نافله را به جماعت اقامه نمیکردند.
فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که نوافل باید فرادی خوانده شوند و اقامۀ آنها به جماعت، بدعت و حرام است، ولی نماز باران و نماز عیدین را از این قاعدۀ کلی مستثنی دانستهاند.فضل بن شاذان از امام رضا (ع) دربارۀ نماز نافله سؤال کرد و امام در پاسخ او نوشت:
«نماز مستحبی به جماعت خوانده نمیشود، زیرا بدعت است و هر بدعتی مایۀ گمراهی است و راه گمراهی از دوزخ میگذرد»
صاحب جواهر میگوید اگر چه اصل نماز تراویح در زمان پیامبر (ص) تشریع شده، ولی از نظر شیعه به جماعت خواندن آن بدعتی است که بعد از پیامبر (ص) نهاده شده است، زیرا حق تشریع با خداوند است و پیامبر (ص) تنها ناقل تشریع است و هیچ کس حق تصرف در احکام الاهی را ندارد.
علمای اهل سنت در شمار رکعات تراویح اختلاف دارند. مالک از سائب بن یزید نقل میکند که عمر به ابی بن کعب و تمیمداری دستور داد تا تراویح را در 11 رکعت اقامه نمایند و از یزید بن رومان روایت میکند که مردم در زمان عمر تراویح را در 23 رکعت اقامه میکردند. احمد بن حنبل و ابوحنیفه و شافعی و ثوری در 20 رکعت اتفاقنظر دارند.
اهل سنت دربارۀ شمار آیههایی که باید در تراویح تلاوت گردد، آراء مختلفی دارند؛ برخی تلاوت 10 آیه در هر رکعت، و برخی 20 تا 30 آیه را لازم دانستهاند.
شیعه معتقد است که نوافل ماه رمضان 1000 رکعت دارد که به این شکل خوانده میشود؛ در 20 شب اول هر شب 20 رکعت و در 10 شب آخر هر شب 30 رکعت و در لیالی قدر هر شب 100 رکعت که جمعاً در ماه رمضان 1000 رکعت نوافل خوانده میشود.