كلمات كليدي : اخلاق سکولار، باورهای اخلاقی، استقلال اخلاق ،اخلاق دینی
استقلال اخلاق در داشتن ضمانت اجرایی
درباره معنای این نوع وابستگی اقوال مختلفی و جود دارد. برخی گفتهاند منظور از وابستگی اخلاق به دین در تضمین این است که داوریهای اخلاقی به خودی خود برانگیزاننده و محرک نیستند و انگیزه لازم برای عمل به این داوریها صرفاً از طریق باورهای دینی تأمین میشود.[1] این تفسیر از وابستگی در تضمین، حالتی افراطی داشته و تمامی انگیزههای عمل به باورهای اخلاقی را منحصر در باورهای دینی میداند.
برخی دیگر حالتی معتدلتر برای آن ذکر کرده و مدعی شدهاند، باورهای دینی انگیزه بهتر و قویتری برای عمل به باورهای اخلاقی به انسانها میدهند. از نظر اینان بر خلاف تصور کسانی همچون سقراط و کانت، صرف شناخت افعال خوب و بد، نمیتواند علّت تامه انجام یا ترک آنها باشد؛ زیرا ممکن است کسی ارزشهای اخلاقی را به خوبی بشناسد، امّا در عمل پایبند به آنها نباشد. اغلب انسانها بدون تشویق یا تنبیه، چندان رغبتی به انجام کارهای خوب و ترک کارهای بد از خود نشان نمیدهند؛ لذا میتوان گفت بدون دین واموزههای انگیزشی آن، همچون اعتقاد به معاد، این افراد التزامی به اصول وارزشهای اخلاقی نخواهند داشت. چنین است که دین با ارائه انگیزههای متعالی موجب تشویق انسانها به سوی انجام رفتارهای اخلاقی میگردد و یا با ترساندن از عذاب الهی ایشان را از انجام اعمال ناشایست باز میدارد.[2]
طرفداران اخلاق سکولار چند اشکال بر این نوع وابستگی وارد کردهاند. به اعتقاد ایشان سکولاریسم اخلاقی به معنای سکولارشدن یا سکولارکردن انگیزهها هم هست. ایشان سکولاریسم در باب روانشناسی اخلاق را به دو معنا میدانند:
1.معنای اول عبارت از این است که انگیزه دینی اساساً انگیزهای اخلاقی نیست و فعلی که با این انگیزه از فاعل صادر شود ارزش اخلاقی ندارد. چنانچه کانت چنین اعتقادی داشت.
2. معنای دوم عبارت از این ادعاست که انگیزههای دینی وانگیزههای صرفاً اخلاقی در برخی موارد همپوشانی داشته و در برخی موارد از هم جدا میشوند. خلاصه آنکه انگیزهها منحصر در انگیزههای دینی نیستند.[3]
این دو معنا از سکولاریسم اخلاقی، دواشکال بر اخلاق دینی، براساس دو فرض است. اشکال اول بر این فرض استوار است که انگیزه ارائه شده توسط اخلاق دینی، اساساً انگیزهای غیراخلاقی بوده و هیچگونه مصادقتی با اخلاق ندارد و فعلی که با انگیزه صرف اخلاقی انجام نپذیرفته باشد ارزش اخلاقی نخواهد داشت. بر اساس این دیدگاه، اخلاق دقیقاً از جایی شروع میشود که انسان مصلحتجویی را کنار گذاشته و تنها به خاطر خوبی خود فعل، آن را انجام دهد. به عبارت دیگر از نظر مستشکلین، حقیقت اخلاق «عدم تعلق خاطر به نفع خود» است. در حالی که اخلاق دینی هدف از رفتارهای اخلاقی را سود و نتیجه دنیوی واخروی حاصل از آن میداند. اشکال دوم بر این فرض استوار است که ممکن است در برخی موارد انگیزههای دینی با انگیزههای اخلاقی همپوشانی داشته باشند؛ به عبارت دیگر این اشکال میپذیرد برخی از انگیزههای دینی میتوانند انگیزه اخلاقی هم باشند. بدین ترتیب ماحصل اشکال دوم این میشود که انگیزه عمل اخلاقی منحصر در انگیزههای دینی نیست و ممکن است در عالم خارج، فعلی اخلاقی بدون انگیزه دینی صورت پذیرد.
یکی از قائلان اخلاق سکولار در این باره چنین میگوید:
شما فرض کردهاید تنها دلیل رفتار اخلاقی، انتظار ثواب و عقاب الهی است، چرا که انسانها، به عنوان یک واقعیت محض و لی اسفبار، انگیزهای برای ترک عمل خطا وانجام عمل صواب ندارند، مگر آنکه از خشم و غضب خداوند بترسند و در طلب ثواب او باشند؛ در حالی که بسیاری از مردم بیهیچ چشمداشتی به ثواب و عقاب الهی، عمل اخلاقی انجام میدهند.[4]
همچنین در این خصوص گفته شده است: اگر چه ممکن است در یک جامعه دینی باورهای دینی به صورت ضمانت اجرایی ارزشهای اخلاقی عمل کنند، امّا این به معنای آن نیست که ارزشهای اخلاقی به خودی خود فاقد ضمانت اجراییاند. چه بسا کسانی بدون اعتقادات دینی و با داشتن انگیزههای کاملاً متفاوت و متنوع، ارزشهای اخلاقی را مراعات کنند.
بیان اخیر تفسیر افراطی از ابستگی اخلاق به دین در بعد تضمین را انکار میکند، اما وابستگی آن به صورت موجبه جزئیه را میپذیرد، در حالی که بیان سابق تفسیر معتدل وابستگی اخلاق به دین را هدف قرار داده، بنابراین وابستگی به صورت موجبه جزئیه را نیز قبول ندارد.
برای واضحتر شدن مطلب میتوانیم رابطه بین اقوال موجود در وابستگی اخلاق به دین در بعد تضمین واقوال موجود در نفی آن را چنین تقریر کنیم: عدهای از طرفداران اخلاق دینی، هر گونه انگیزه غیردینی برای عمل اخلاقی را انکار و دین را تنها پشتوانه روانشناختی ارزشهای اخلاقی میدانند. عدهای نیز معتقدند باورهای دینی میتوانند انگیزهای برای رفتارهای اخلاقی ایجاد نموده و وجود انگیزههای دیگر را نیز منکر نیستند، امّا معتقدند دین میتواند انگیزههای بهتر و قویتری برای عمل اخلاقی ارائه دهد.
در مقابل نافیان انگیزه دینی نیز دو گروهند: عدهای عمل بر اساس انگیزه دینی را مطلقا منافی با ارزش اخلاقی میدانند و هر گونه اتکای اخلاق به دین در بعد روانشناختی را منکر میباشند. گروهی نیز انحصار انگیزه عمل اخلاقی به انگیزه دینی را منکر شده و معتقدند انگیزههای دیگری نیز برای عمل اخلاقی میتوانند و جود داشته باشند.