24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : پژوهش اخلاقي، فرااخلاق، معناشناسي، معرفت شناسي، مسائل منطقي
نویسنده : احمد دبيري
یک نوع از پژوهشهای اخلاقی که برخی معتقدند در واقع تنها این نوع مباحث است که از مباحث فلسفه اخلاق به حساب میآید پژوهشهای فرا اخلاقی است. این نوع پژوهش به بررسی عقلی مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد.[1] این شاخه مطالعات فلسفى در باب اخلاق را اخلاق تحلیلى[2] و اخلاق انتقادى[3] نیز مىنامند. این نوع از اخلاق به هیچ وجه «مشتمل بر تحقیقات و نظریات تحربی یا تاریخی در باب اخلاق نیست» و همچنین وظیفه « نقد یا دفاع از هیچ حکم هنجاری یا ارزشی خاصی » را به عهده ندارد. در واقع موضوع این بخش از پژوهش اخلاقی نه اخلاق و رفتار مورد قبول شخص، قوم، یا گروه خاصی است بلکه موضوع آن همان جملات و گزاره ها و مفاهیم اخلاقی است که در بخش اخلاق هنجاری مطرح می شوند. میتوان گفت فرااخلاق نوعی بررسی فلسفی در باب ماهیت، معقولیت و منزلت نظامها، معیارها و اصول اخلاقی است بدون توجه به محتوای آنها. بنابراین این بخش تنها به تحلیل و پژوهش فلسفى از ماهیت مفاهیم، گزارهها و احکام اخلاقى مىپردازد و به درستى و نادرستى اینگزارهها کارى ندارد. در واقع در این جا پرسشهایی مطرح میشود که ویژگی آنها تحلیل گزارههای پیشین و مفاهیم به کار رفته در آنهاست؛[4] برای مثال، ممکن است پرسیده شود:
· خوب چه معنایی دارد؟
· اساساً آیا در عالم هستی، خوب و بدی وجود دارد؟
· به فرض اینکه خوب و بدی در عالم باشد، چگونه می توان آنها را شناخت؟
· خوبی و بدی چگونه با انگیزش آدمی ربط و نسبت می یابد؟
اینها در واقع سئوالهایی درباره پرسشهای اخلاقی قبلیاند؛ یعنی به تحلیل مفاهیم به کار رفته در آن پرسشها و پیدا کردن راهی برای پاسخ به آنها میپردازند. این دسته از پرسشهای مربوط به اخلاق (و نه اخلاقی)، مسائل فرا اخلاق نامیده میشوند و از آن رو که بررسی مسائل یک علم دیگر (اخلاق) را محور بحث خود قرار میدهند، از نوع پژوهشهای درجه دوم به شمار میآیند و به همین دلیل گاهی آن را اخلاق درجه دوم[5] نیز می نامند.[6]
با این مقدمات میتوان حیطه فعالت فرا اخلاق را به چهار حوزه تفکیک نمود:[7]
1. مسائل معنا شناختی
2. مسائل وجود شناختی
3. مسائل معرفت شناختی
4. مسائل روانشناختی
بحث معناشناختی به دنبال تبیین معنای مفاهیم اخلاقی است که در گزاره های اخلاقی به کار میروند. هم مفاهیمی که موضوع جملات اخلاقیاند مثل مفاهیم راستگویی، دروغگویی، ظلم، احسان، شجاعت و غیره که عموما از افعال اختیاری آدمی یا وصفی از اوصاف درونی او هستند و هم مفاهیمی که در محمول قرار میگیرند که عمدتا هفت مفهوم خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه است. البته بیشتر توجه مباحث فرا اخلاق به تبیین مفاهیمی است که در محمول قرار می گیرند مانند بررسی از این که مفهوم خوب چه نوع مفهومی است؛ مثلا آیا میتوان خوب را به لذت تعریف کرد یا این که این مفهوم مفهومی شهودی و غیر قابل تعریف است. در واقع این بخش به دنبال پاسخ به پرسشهایی از قبیل آن است که آیا مفاهیم اخلاقی معنایی توصیفی دارند یا توصیهای؟ آیا مفاهیم اخلاقی تعریفپذیرند یا نه؟ همچنین مفاهیمی مانند عدالت، ظلم، آزادی که مستقیما از مفاهیم اخلاقی به شمار نمیآیند چه معنایی دارند؟ مفاهیمی که پیش فرض اخلاقیات هستند مانند مفاهیم تصمیم، میل، اختیار و انگیزه در چه معنا یا معانیای به کار میروند؟
در معرفتشناسی بحث بر سر امکان حصول شناخت اخلاقی یا عدم آن است. همچنین در این بخش موضوعاتی مانند اخباری یا انشایی بودن گزاره های اخلاقی، مطلق یا نسبی بود احکام اخلاقی مورد بررسی عقلی قرار میگیرند. مسایل دیگری مانند این که آیا گزارههای اخلاقی معرفت بخشند یا نه ؟ معرفت اخلاقی چگونه بدست میآید و آدمی از چه ابزاری برای این مهم استفاده میکند؟ نیز از در قلمرو مباحث معرفتشناختی اخلاقی قرار دارند. بحث از رابطه باید و هست نمونهای از مباحث منطقی فرا اخلاق است؛ پرسش اصلی در این بحث این است که آیا میتوان از احکامی که درخصوص هستها و واقعیات هستند به احکامی که از سنخ بایدها و ارزشی هستند، رسید؟ در حقیقت در این نوع تحقیقات فرا اخلاقی ارتباط گزارههای اخلاقی با یکدیگر و نیز ارتباط گزارههای اخلاقی با گزارههای غیر اخلاقی مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین این مبحث که آیا مفاهیم اخلاقی مابازاء خارجی و عینی دارند یا فقط بیانگر امور ذهنی و فرضیاند؟ از مباحث هستیشناختی فرا اخلاق محسوب میشوند. و بالاخره ربط و نسبت احکام اخلاقی با انگیزش آدمی نیز از مباحث روانشناختی مطرح در فرا اخلاق است.
اختلافات میان دیدگاههای واقعگرا و غیر واقعگرا از اهم مباحث در حوزه وجودشناختی است. واقعگرایی اخلاقی دیدگاهی است که به وجود امور واقعی که اعمال و اشیا در رابطه با آنها درست یا غلط، خوب یا بد میشوند معتقد است.[8] بر اساس این دیدگاه صفات اخلاقی، صفات اصیل چیزها و کارها هستند. واقعگرایان ارزشهای اخلاقی را بخشی از اجزای جهان میدانند.
روانشناسی اخلاق به بررسی مسائل روانشناختی که در رابطه با ارزیابیهای اخلاقی به وجود میآیند میپردازد. در واقع موضوع روانشناسی اخلاقی، پیشفرضهای روانشناختی است که یک نظام اخلاقی معتبر به آن نیاز دارد. به عنوان مثال اگر ما موجوداتی غیر مختار باشیم نمیتوانیم موجوداتی اخلاقی باشیم. براین پایه بحث از ویژگیهای عامل اخلاقی که یکی از عمده ترین مباحث مطرح در اخلاق فضیلت است در حیطه مباحث فرا اخلاق قراردارد. همچنین رابطه الزام و انگیزش اخلاقی .
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان