كلمات كليدي : تقدم، تأخر، تداخی، سبق و لحوق
نویسنده : (تليخص)هیئت تحریریه سایت پژوه
تقدم و تأخر یا سبق و لحوق در فلسفه از خواص و عوارض ذاتی وجود است و موجود از آن جهت که موجود است، به متقدم و متأخر تقسیم میشود.
تقدم و تأخر دو مفهوم متقابلاند و تقابل آنها از قسم تقابل تضایف است؛ یعنی این دو در مقایسۀ با یکدیگر ادراک میشوند و ادراک یکی متوقف بر ادراک دیگری است.
انواع تقدم:
1) تقدم زمانی؛ مشهورترین قسم تقدم است که یا بالذات میان دو جزء از زمان واقع میشود، مثل تقدم دیروز بر امروز؛ یا بالعرض میان دو شیء زمانی به تبع زمان واقع میشود، مثل تقدم طلوع خورشید در دیروز بر طلوع خورشید در امروز. چون تقدم میان امور زمانی بالعرض است، با قطعنظر از زمان همۀ حوادث با هم خواهند بود و همه دفعیالوجود میشوند.
ملاک تقدم و تأخر به زمان، اشتراک دو جزء از زمان در نحوهای از وجود است که آمیختهای از قوه و فعل است، به گونهای که بالفعل بودن یکی از آن دو متوقف بر قوه و امکان خود در جزء دیگر است. پس میان اجزای زمان تقدم و تأخر وجود دارد که به سبب آن هیچگاه اجزای متقدم زمان با اجزای متأخرش جمع نمیشوند.
2)تقدم رتبی؛ به معنای تقدم شیئی بر شیء دیگر از نظر نسبت آن دو به مبدأ محدود و مشخّص است. تقدم رتبی دو قسم است:
الف) وضعی، که قابل اطلاق بر مکان است، مثل تقدم و تأخر صفوف نمازگزاران در مسجد نسبت به محراب،
ب) طبیعی، مثل تقدم جسم بر حیوان و حیوان بر انسان. از خواص این قسم، جابجایی تقدم و تأخر است، یعنی گاه متقدم به حسب اعتبار، نه به حسب خود، به متأخر تبدیل میشود و به عکس؛ زیرا تعیین مبدأ معینی که تقدم و تأخر نسبت به آن سنجیده میشود، اعتباری و قراردادی است.
3)تقدم و تأخر به شرف؛ تقدم در امور معنوی است که در آنها میتوان نوعی زیادت تصور کرد. ملاک این قسم، اشتراک دو امر در معنایی است که قابل اتصاف به فضیلت و رذیلت و مانند اینها باشد. وقتی دو شیء در فضیلت و شرافتی با یکدیگر مشترک باشند، اما سهم یکی از آن دو بیش از دیگری باشد. تقدم و تأخر در شرف واقع میشود.
4)تقدم به طبع؛ تقدم علت ناقصه بر معلول است، بدین معنی که با نبود متقدم، متأخر معدوم میشود اما با نبود متأخر، متقدم معدوم نمیشود.
5)تقدم به علیت؛ به معنای تقدم وجوب علت تامه بر وجوب معلول خود است، یعنی با وجود علت، وجود معلول واجب میگردد.
6)تقدم به تجوهر یا ماهیت؛ به معنای تقدم علل قوام (اجزای ماهیت) بر معلول (ماهیت) در نفس شیئیت ماهیت و تقدم ماهیت بر لوازم آن است.
7)تقدم دهری؛ یعنی تقدم علت تامه بر معلوم و تأخر معلول از آن، ولی نه از آن جهت که علت، وجود معلول را ایجاب و افاضه میکند، بلکه از آن جهت که مرتبۀ وجود علت، از مرتبۀ وجود معلول جداست و میان آنها از حیث مرتبۀ وجودی فاصله هست؛ یعنی معلول نمیتواند در مرتبۀ وجود علت قرار داشته باشد.
8)تقدم به حقیقت؛ بنابر اصالت وجود، به معنای تقدم وجود بر ماهیت است. وجود در موجودیت و تحقق، اصیل است و ماهیت، بالعرض و به واسطۀ آن، موجود است.
9)تقدم به حق؛ "صدرالدین شیرازی" در اسفار آن را از اقسام پیچیده و دشوار تقدم و تأخر دانسته است که جز عارفان راسخ آن را نمیدانند. به گفتۀ وی تقدم به حق، تقدم وجود علت موجبه بر وجود معلول ذاتی خود است؛ زیرا حکما علت فاعلی را همان چیزی دانستهاند که در چیزی غیر از فاعل تأثیر نماید و بر این اساس تقدم ذات فاعل بر ذات معلول تقدم به علیت است؛ اما تقدم وجود بر وجود با تقدم به علیت فرق دارد، زیرا بین وجود علت و وجود معلول، تأثیر و تأثر وجود ندارد، و معلول شأنی از شئون علت است. پس آنها در واقع یک شیء واحدند که شئون اطواری دارد. ملاک این قسم، اشتراک متقدم و متأخر در وجود، چه مستقل و چه رابط است؛ وجود مستقلِ علت، مقدم بر وجود رابط معلول است.