عن حسين ابن علي عليه السلام « الا و ان السُّنّه قَد أميتَت و انَّ البِدْعَه قَد أحْييَت فان تسمعوا قولي و تُطيعوا امري أهْدِکُم سَبيلَ الرَّشاد.[1]

مقدمه

اولين شب ماه محرم است، ماهي که يادآور حماسة جاودان و خونين قيام عاشورا به کارگرداني حضرت اباعبدالله الحسين است، حادثه اي که در ساعاتي کوتاه، توسط افرادي محدود و در سرزمين تفتيدة عراق در سال 61 هجري واقع شد، اما به بلنداي تاريخ بشر و به دامنة همة افراد و انسان ها، درس و پيام در برداشت. قصه اي که کوتاه بود اما پر از درس، افرادي که محدود بودند، اما با افق فکري بالا، بيابان و سرزميني که تفتيده و گرم بود و توسط دشمن محاصره شده بود، اين سرزمين بعدها محل رفت و آمد شد، محل زيارت و قبلة کساني که خواستند با مولايشان، اباعبدالله ارتباط برقرار کنند.

شما واقعاً کدام حادثه را در تاريخ سراغ داريد که اين قدر تازه بماند؟ اين حادثه بعد از 14 قرن در هر محرمي که فرا مي رسد تازه است. براي بسياري از انسان ها در طول تاريخ حوادثي پيش آمده است، اما هيچ حادثه اي به اندازة حادثة کربلا اين گونه جاودانه نمانده و اين گونه بقاء نداشته و اين گونه مورد اهتمام واقع نشده است! راستي، امام حسين چه کرد که اين طور ماند! آيا صرف مصيبت باعث شد که اين طور جاودانه بماند؟ خير، انسان هاي زيادي در طول تاريخ مصيبت ديده اند، انسان هاي زيادي در طول تاريخ کشته شده اند، جان داده اند، فرزند داده اند. علت اين که اين گونه نام اباعبدالله جاودانه مانده است و وقوع آن حادثه، اين گونه زمينة بقائش را فراهم کرده چيست؟ اجازه بدهيد قبل از اين که سلسله وار وارد بحث هاي آينده بشويم، با بيان چند جمله دربارة فرهنگ عاشورا در نزد اهل بيت، زمينه اي را براي شما فراهم کنم، و بعد ان شاء الله اشاره به دليل اين بقا و ماندگاري خواهم کرد.

فرهنگ عاشورا در نزد اهل بيت عليهم السلام

همة اهل بيت ما کشتي نجاتند، امام رضا مي فرمود: ما همه کشتي نجاتيم، اما «سفينه الحسين اوسع»؛ کشتي امام حسين گسترده تر است، و «أسرع»؛ تندتر مي رود. چگونه است با اين که همة اهل بيت فرزند پيغمبرند و نسبت به همة آنها سفارش شده، و ما نسبت به همه آنها وظيفه داريم؛ همان گونه که در زيارت جامعة کبيره مي خوانيم: «مَنْ وَلَاکُمْ فَقَدْ وَالَي الله»،[2] اما امام حسين در بين اهل بيت و در بين خود ائمه ويژگي هايي دارد که اين ويژگي ها منحصر به فرد است. در اين جا سه چهار مورد را خدمتتان عرض مي کنم، عاشورا و حادثة کربلا و نام امام حسين در بين اهل بيت چگونه تجليل مي شد؟ شايد براي بعضي هم سؤال باشد که اهل بيت چگونه براي امام حسين عزاداري مي کردند؟ و چگونه سفارش مي کردند؟ من در ابتدا سه چهار محور را عرض مي کنم تا بعد به پاسخ آن سئوال برسم.

آثار زيارت امام حسين عليه السلام

اولين محوري که عرض مي کنم و مکرر نيز در فرمايشات ائمه با ثواب هاي بي نظير به آن سفارش شده زيارت امام حسين است. مرحوم ابن قولويه، کتابي به نام «کامل الزيارات» دارد. ايشان در اين کتاب ثواب ها و آثاري را که بر زيارت امام حسين مترتب است و بسيار هم بي نظير است نقل مي کند. شايد بتوان اين آثار را به سه دسته تقسيم کرد: 1- آثار معنوي، 2- آثار دنيايي 3- آثار اخروي. من دو سه روايت در اين زمينه مي خوانم، فقط در حد اين که آشنا شويد، والا مي ترسم مجلس را رها کنيد و به کربلا برويد.

آثار معنوي زيارت امام حسين عليه السلام

دقت کنيد راجع به زيارت چه گفته اند؟! قرآن مي فرمايد: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَر»[3]؛ انسان هاي باتقوا، انسان هاي اهل دين پيش خدا هستند. «نهر» را «الفضاءُ الواسع» معنا کرده اند؛ يعني جاي گسترده، و بعد مي فرمايد: «مَليکٍ مُقْتَدر». اين آيه خيلي عجيب است و ما خيلي درک نمي کنيم که چه مي خواهد بگويد، اما همين قدر مي گويد که انسان هاي با تقوا نزد خدا هستند؛ «عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِر».[4] –دربارة اين دو صفت سفارش شده که وقتي مي خواهيد دعا کنيد خدا را با اين دو صفت بخوانيد؛ «مليک» و «مقتدر». اما متقين در اين جا چه کساني هستند؟ نوشته اند امام رضا عليه السلام اين آيه را مي خواند، بعد مي فرمود: يکي از مصداق هاي اين آيه، زوار قبر جدم، حسين عليه السلام است. مي فرمود: «مَنْ زارَ الحسين بنَ عَليّ عليه السلام عَارِفاً بِحَقّهِ»؛ هر که حسين ما را با معرفت زيارت کند، «کانَ مِنْ مُحَدّثي الله»؛[5] از کساني است که در عرش با خدا حرف مي زند. شما اين اثر را در جاي ديگر نمي بينيد.

امام صادق فرمود: وقتي کسي به زيارت امام حسين مي رود چهار هزار ملائکه آن جا هستند، «استقبلوا»؛ به استقبالش مي آيند، وقتي مي رود بدرقه اش مي کنند، وقتي زائر امام حسين مريض مي شود به عيادتش مي آيند، وقتي از دنيا مي رود به تشييع جنازة او مي آيند، وقتي او را در قبر گذاشتند، براي او طلب مغفرت مي کنند. اين ثواب چيست؟ چرا اين قدر عجيب است.

امام صادق فرمود: «انّ فاطمه بنت محمد تحضر لزوّار قبر ابنها الحسين فستغفر لهم ذنوبهم»؛[6] حضرت فاطمه هنگام جان دادن زائران قبر امام حسين بالاي سرشان مي آيد، فاطمه زهرا سلام الله عليها به کنارشان مي آيد و براي آنها طلب مغفرت مي کند. اين اثر معنوي زيارت امام حسين است.

آثار دنيوي و اخروي زيارت امام حسين عليه السلام

يک سلسله آثار هم آثار دنيايي است، فرمود: «مَنْ زارَ الحسَين»؛ کسي که حسين را زيارت کند، خدا مي گويد غصه نخور من حوائجت را برآورده مي کنم و روزي ات را تهيه مي دهم، دستة سوم: امام صادق مي فرمايد: «إنَّ لِزوّارِ الحُسَيْنِ بنِ عَليّ عليه السلام يَومَ القيامَهِ فَضلاً عَلَي النَّاسِ قُلتُ وَمَا فَضْلُهُمْ قَالَ يَدْخُلُونَ الجَنّه قَبْلَ النَّاسِ بِأربَعينَ عاماً وَ سائِرُ النَّاسِ فِي الحِسابِ وَالمَوقِف»[7] وقتي همة مردم در روز قيامت منتظرند، زائران امام حسين در ميان آنها برگزيده و مشخص هستند. و چهل سال قبل از ديگران وارد بهشت مي شوند. مي خواهم عرض کنم اهل بيت چگونه از عاشورا و امام حسين تجليل کرده اند؟ 1- سفارش به زيارت ايشان نموده اند و فرموده اند زيارت ايشان اثر معنوي ، دنيوي و اخروي دارد، و اين اثر بي نظير است.

مجالس امام حسين عليه السلام

دومين مسأله اي که ائمه بر آن تأکيد کرده اند مسئلة مجالس امام حسين است. امام رضا عليه السلام مي فرمود: «إنّ المُحَرَمَ شَهرٌ کَانَ أهْلُ الجَاهِليَّهِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ القِتال»؛[8] محرم ماهي است که حتي در دوران جاهليت جنگ را در آن حرام مي دانستند

ويژگي ماههاي حرام در قبل و بعد از اسلام

مي دانيد ما چهار ماه داريم، ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب که به آنها ماه هاي حرام مي گويند. در اين چهار ماه قبل از اسلام جنگ حرام بود، يعني مشرکان و کفّار با اين که با هم خيلي درگيري داشتند، در اين چهار ماه با هم نمي جنگيدند. پيغمبر اکرم که ظهور کرد آمد و در جامعه ظاهر شد و اسلام آورد با قوانين عرب سه نوع برخورد داشت: اثباتي، اصلاحي و انکاري. بعضي از چيزهايي که خوب بود فرمود به همان صورت باشد، بعضي از چيزهايي که نياز به اصلاح داشت، اصلاح کرد و بعضي از چيزهايي که مفيد نبود و بايد برداشته مي شد، برداشت. پيغمبر گرامي اسلام همة آداب عرب را به هم نزد، بعضي از چيزهايي که مفيد نبود و بايد برداشته مي شد، برداشت. پيغمبر گرامي اسلام همة آداب عرب را به هم نزد، بعضي از موارد را پذيرفت، به اين برخورد اثباتي مي گويند. يکي از موارد اثباتي همين مسئلة چهار ماه حرام بود. خدا در قرآن مي فرمايد: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ»[9]پيغمبر از تو مي پرسند اين چهار ماهي که در آن قبل از اسلام جنگ حرام بوده، بعد از اسلام وظيفه چيست؟ به مردم بگو بعد از اسلام هم جنگ در اين ماه ها حرام است. اين قانون اثباتي است.

سفارش به گريه بر حسين عليه السلام

امام رضا فرمود: قبل از اسلام جاهليت در محرم نمي جنگيدند، مي گفتند جنگ حرام است، اما بني اميه در اين ماه حسين ما را به شهادت رساندند. مسلمانان در مقابل امام حسين صف آرايي کردند و با حسين ما جنگيدند. بعد فرمود: مردم اگر مي خواهيد براي امام حسين گريه کنيد بدانيد گرية بر او گناهان بزرگ را از بين مي برد، و گناه زداست.[10] فرمود: مردم بدانيد حسين ما را به گونة فجيعي کشتند، به گونه اي کشتند که نظير نداشت. با توجه به اين مثال ها و روايتي که خدمت شما بيان کردم مشخص مي شود شکل دوم تجليل از امام حسين، توصيه به مجالس امام حسين بود. امام رضا فرمود: اگر خواستيد بر مصيبتي گريه کنيد؛ مثلاً پسري، پدري و يا مادري را از دست داديد –بالاخره در زندگي انسان گاهي مصيبت پيش مي آيد - «فَابْکِ لِلْحُسَين»؛ براي صاحب عزا و مصيبت خودتان گريه نکنيد، براي حسين ما گريه کنيد. همين رسم بين ما هست ديده ايد در مجلس هاي عزايمان روضة امام حسين مي خوانند. چرا امام رضا مي فرمايد: «إنّ کُنتَ باکِياَ لِشَيءٍ فَابْکِ لِلْحُسَين»؛ براي صاحب عزا و مصيبت خودتان گريه نکنيد و براي حسين ما گريه کنيد، چرا امام رضا مي فرمايد: «إنْ کُنتّ بَاکياً لِشَيءٍ فَابْکِ لِلْحُسينِ بْنِ عَلي عليه السلام فَإنّهُ ذُبِحَ کَمَا يُذبَحُ الْکَبْشُ»؛[11] اگر خواستيد در مصيبتي براي خودت گريه کني، براي امام حسين گريه کن؟ چون آنها مي خواهند حادثة عاشورا و امام حسين تجليل شود و بماند. اين گريه گرية صدق است.

  • گرية با صدق، بر جان ها زندتا که چرخ و عرش را گريان کند
  • گرية بي صدق بي رونق بوددين زآن بر گريه اش خندان بود

تکريم شعرا و مداحان

تجليل از شعرا و مداحان، کساني که براي امام حسين شعر مي خواندند. امام صادق چه تجليل از آنها مي کرد! شخصي به نام ابي هارون مکفوف خدمت امام صادق آمد، امام صادق به او فرمود: شنيده ام دربارة امام حسين شعر مي گويي؟ گفت: بله آقا، فرمود: بلند شو، به همان سبکي که بين خودتان مي خوانيد شعرت را بخوان. – يعني ملاحظه نکن حالا چون پيش امام صادق هستي بخواهي سبک جديدي بخواني، بلکه به همان سبک عزاداري هاي خودتان بخوان- او بلند شد، شروع کرد به شعر خواندن. مي گويد امام صادق اين قدر گريه کرد که ديدم اشک هايش بر روي محاسنش جاري شد.[12]

کميت يک شاعر است، آمد خدمت امام صادق، وقتي اشعارش را خواند امام عليه السلام فرمود: «اللهم اغفر للکميت ما قدم و آخرو ما اسرو اعلن و أعطِهِ حَتّي يَرضي»؛[13] خدايا گناهان گذشته و آيندة او را ببخش، و هر چه کرده او را مغفور قرار بده، بعد فرمود: کميت، به خدا قسم وقتي تو اين اشعار را خواندي ملائکه در اينجا حاضر شدند و با من و با اين جمعيت گريه کردند. چقدر تجليل!

دِعبِل خُزاعي، اهل خوزستان است، بلند شد خدمت امام رضا آمد، در طول مسير هر چه جلوي او را گرفتند که دعبل شعرهايت را بخوان، گفت نمي خوانم، مي خواهم قصيده ام را براي امام رضا بخوانم. وقتي خدمت امام رضا رسيد شروع کرد به خواندن:

  • أفَاطِمُ لَوْ خِلْتِ الحُسَينَ مُجَدَّلاًوَقَدْ ماتَ عَطشَاناً بِشَطِّ فُرات[14]

فاطمه جان، اگر در کربلا بودي و مي ديدي عزيزت را با لب تشنه کشتند، به صورت مي زدي، به چهره مي زدي. امام رضا اشک ريخت و گريه کرد، بعد هم که اشعارش تمام شد امام رضا پيراهني را که به تن داشت در آورد و گفت: دعبل، من با اين پيراهن نماز خوانده ام، با آن نماز شب خوانده ام، عبادت کرده ام، اين براي تو باشد و مقداري هم پول به او داد. او گفت: آقا! من براي پول شعر نخواندم، من براي خدا خواندم. فرمود: مي دانم ولي به دردت مي خورد.[15] سيد حِميَري پيش امام صادق شروع کرد به شعر خواندن:

  • امْرُرْ عَلَي جَدَثِ الحُسَينفَقُلْ لِأعْظُمِهِ الزَّکِيَّه[16]

امام صادق عليه السلام دستور داد خيمه زدند، چادر زدند، زن ها در يک طرف، و مردها طرف ديگر نشستند. چرا اين قدر تجليل مي کردند؟ از زائر تجليل مي کردند، از اقامة مجلس استقبال مي کردند.

احترام به خاک کربلا

تربت هم يکي از مواردي است که مورد تجليل ائمه بوده است. خاک کربلا در کيسه اي نزد امام صادق عليه السلام بود، امام فرمود: اگر کسي بر آن سجده کند حجاب هاي هفت گانه را از بين مي برد. حال اين حجاب هاي هفت گانه چيست بايد مورد بحث قرار گيرد. دليل اين همه تجليل، از تربت، از زيارت، از ظعرا، از خاک، از زمين، از اصحاب چيست؟

تجليل از کربلا قبل از واقعه عاشورا

اين تجليل ها فقط مربوط به بعد از کربلا نيست، سال ها قبل از واقعة کربلا وقتي اميرالمؤمنين عليه السلام دارد از صفين برمي گردد، در سرزمين کربلا پياده شد؛ حرثمه بن سليم مي گويد: آقايم پياده شد، ما که نمي دانستيم آن جا کجاست، فقط ديديم يک مشت از خاک را برداشت بوييد و دائم به اين خاک نگاه مي کرد و مي فرمود: «وَاهاً لَکَ أيَّتُها التُّرْبَه»؛ اي خاک! خوشا به حالت، اي خاک بارک الله، درود بر تو، روزي از روي تو انسان هايي برمي خيزند که نظير ندارند. حرثمه مي گويد: من باور نکردم، تعجب کردم، پيش خودم گفتم اميرالمؤمنين چه مي گويد؟ در اين بيابان خاک را برداشته و مي گويد اي خاک خوشا به حال تو. حرثمه مي گويد يک روز در سال 61 هجري – حرثمه در لشکر ابن زياد بوده است- نشسته بودم ناگهان در ذهنم جرقه اي زد، يادم آمد 23 سال پيش از همين سرزمين عبور مي کرديم اميرالمؤمنين چيزي فرمود. من آن روز سخن اميرالمؤمنين برايم سنگين آمد و نتوانستم بپذيرم، اما اکنون حادثه در حال وقوع است.[17]

کربلا فراتر از مرز سرزمين تفتيدة عراق است، کربلا فراتر از سال 61 هجري و حادثة چند ساعت محدود است. کربلا فراتر از 72 يار و فراتر از اصحاب محدود است.

عامل ماندگاري کربلا و عظمت آن

کربلا فراز تاريخ بشر از زماني که جبرئيل براي آدم ابوالبشر روضة کربلا را خواند و او گريه کرد شروع شد و تا قيامت هم ادامه دارد؛ چون کربلا عامل بقاء است، عامل ماندگاري و تداوم و استمرار و عامل حفظ دين است. عزيزان، من فقط خواستم مقداري فضاسازي شود، اما بحث اصلي ام را عرض خواهم کرد که در اين دهه چيست، ولي بدانيد سرزمين کربلا در بعضي روايات آمده که افضل از کعبه است. چگونه اين سرزميني که امام حسين در شب عاشورا دور خيمه هايش طواف داشت، نماند؟ همة اين ماندگاري به اين دليل است که: «وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ»[18]؛ شعائر الهي بايد تجليل شود. به قول احمد شوقي، آن نويسندة مصري که مي گويد: ملتي که تاريخ و گذشتة خودش را فراموش کند، مثل بچة سرراهي است که اسم پدر و مادرش را نمي داند، نمي داند از کجا آمده است، شناسنامه ندارد، والدينش معلوم نيستند.

معناي تکرار تاريخ

برادران عزيز، خود تاريخ تکرار پذير نيست، اين مسلم است. حادثة عاشورا هم همين گونه است، خود حادثه تمام شد و ديگر تکرار نمي شود، امام تکرار بردار است؛ يعني نمونه و شبيه دارد ولي عين همان حادثه ديگر نيست، آن حادثه تمام شد، اما حادثة عاشورا قابل استنساخ است، قابل نسخه برداري است. چه عناصري در عاشورا بود که اين گونه در مقابل امام حسين صف آرايي شد؟ ما بايد اين عناصر را بشناسيم. الحمدالله در اين چند سالة اخير هم در کتاب ها و هم در سخنراني ها يک رويکرد جديدي به حادثة عاشورا شده است. واقعا اگر ما ندانيم کارکردهاي عاشورا براي امروز ما چيست اين خسران بزرگي است. به حادثة عاشورا نمي توان چيزي افزود و نمي توان چيزي از آن کم کرد. مصيبت علي اکبر به يک گونه واقع شده و تمام شده است، حال ممکن است اشعاري که در اين زمينه سروده شده آن را متنوع کند، اما اصل حادثه را نمي شود تغيير داد.

حادثة عاشورا در ساعات محدودي واقع شده، آنچه که قابل نقل و روايت است معين است؛ نه قابل افزودن است نه قابل کاستن. افزودن به آن تحريف است و کاستن از آن خيانت است. بايد عين آن را بيان کرد. اما شما مي بينيد که گاهي از يک کلمه يا يک آيه از قرآن صد گونه برداشت و تفسير مي کنند. لذا خود حادثه قابل افزودن و کاستن نيست؛ اما درس هاي آن زياد است، برداشت هاي آن زياد است. باطني دارد و ظاهري دارد. اگر ما توانستيم کارکردهاي عاشورا را استخراج کنيم توانسته ايم پيام هاي عاشورا را براي خودمان درک کنيم. اگر توانستيم تحليل کنيم که چه شد سي هزار نفر در مقابل امام حسين جمع شدند، امام حسيني که آقا زاده بود و در کوفه او را مي شناختند، چه شد که کوفيان در مقابلش صف آرايي کردند؟ اين چيزي است که بايد تحليل شود.

برداشتهاي جديد و امروزي از حادثه کربلا

اخيراً يکي از آقايان بحث عوام و خواص را مطرح کرد، فرمود: در کربلا خواص، عوام را به دنبال خودش کشيدند و اين حادثه را ايجاد کردند. خواصي مثل شريح. شريح قاضي واقعاً از خواص است، او ساکت ماند و آن برخورد را با هاني ابن عروه داشت و حق را نگفت. ايشان بحث ريزش ها و رويش ها را نيز مطرح کرد که بحث قشنگي بود؛ در کربلا چه کساني ريختند؟ عبيدالله حر جعفي نتوانست بيايد لذا او ريخت، اما حرّ روييد. دربارة ريزش ها و رويش ها و عوامل آن نيز بايد بحث شود. زماني ايشان بحث درس ها و عبرت هاي عاشورا را مطرح کرد، و بين اين دو تفاوت قايل شد، فرمود: درس غير از عبرت است. اين ها حرف هاي نو و تازه اي است. اين ها کارکردهاي جديد و برداشت هاي امروزي از کربلاست. اين که ما ببينيم چه کساني ريختند؟ چه کساني روييدند؟ چرا ريختند؟ چرا رويش داشتند؟ چرا يک نوجوان اين گونه براي شهادت التماس مي کند؟ اما بعضي ها در همين ايام محرم از امام حسين جدا شدند؟ چرا بعضي ها امام حسين را از آمدن به کربلا منع کردند؟ خودشان نيامدند و به امام هم گفتند: آقا شما هم نرو. چرا بعضي ها آمدند و تسليم شدند؟ اين موضوعاتي که من ان شاء الله به آن ها خواهم پرداخت.

دليل آمدن امام حسين عليه السلام به کربلا

عبارت اول منبر را معنا کنم و دعايتان کنم. امام حسين نامه اي به مردم بصره نوشت و در آن نامه سه مطلب را بيان کرد، هر که مي خواهد بداند چرا امام حسين به کربلا آمد، همين نامه براي او کافي است. مي فرمايد: «الا و اِنّ السُّنّهَ قَد أميتَت»؛ مردم بصره! مردم دنيا! سنت پيغمبر مرده- نه اين که دارد مي ميرد، بلکه مرده؛ «اِنّ السُّنّهَ قَد أميتَت». کسي به سنت پيغمبر عمل نمي کرد. سنت پيغمبر، ولايت اميرالمؤمنين بود که در سقيفه انکار شد. سنت پيغمبر مودّت في القربي بود، اين همه آدم در مقابل امام حسين جمع شدند و امام در اين ميان قرباني شد! کجاست سنت پيغمبر؟ سنت پيغمبر اين بود که فرمود: «عليٌّ مع الحق و الحقّ مع علي»، چه کسي دنبال علي ايستاد؟! قرآني که اميرالمؤمنين تفسير کرد و همراه با شأن نزول آيات بود همين قرآن بود؛ حضرت اضافاتي از شأن نزول و نکاتي را يادداشت کرده و نوشته بود که اصلاً نپذيرفت، کجاست سنت؟! – فرمود: مردم! سنت پيغمبر مرده، «وَ انَّ البِدعهَ أحييَت» و در دين هم بدعت گذاشته شده، اگر دنبال من حسين بياييد من شما را هدايت مي کنم. پس سه مطلب در اين نامه است: 1- سنت مرده 2- بدعت گذاشته شده 3- راه نجات شما ولايت پذيري است؛ اگر دنبال من بياييد «فان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدکم سبيل الرَّشاد».[19] ان شاء الله در شب هاي بعد بحثمان را حول محور علل رويارويي با امام حسين که يک بحث اخلاقي، قرآني، حديثي و کاربردي است، ادامه مي دهيم. توجه ما بايد اين باشد که نتيجة عملي از اين بحث ها گرفته شود و بتوان از آن مشکلي را حل کرد و راهکاري براي يک معضل ارائه داد. ان شاء الله با اين نگاه و با اين منظر در شب هاي بعد وارد بحث خواهيم شد.

اعمال شب و روز اول محرم

شب اول ماه محرم است، شبي است که چند نماز وارد شده اول: صد رکعت در هر رکعت يک حمد و يک قل هو الله خوانده مي شود. دوم: دو رکعت در رکعت اول حمد و سورة انعام، و در رکعت دوم حمد و يس خوانده مي شود. سوم: دو رکعت نماز دارد که در هر رکعت حمد و يازده قل هو الله خوانده مي شود. براي فردا نماز اول ماه توصيه شده و بر روزة آن نيز فوق العاده تأکيد شده است. در روايت داريم حضرت زکريا در روز اول محرم روزه گرفت و دعا کرد و دعايش مستجاب شد.[20] محرم ماه حزن واندوه است، سفارش شده روز اول آن را روزه بگيريد، روزة فردا معادل روزة همة سال است. سفارش شده براي حاجاتتان روز اول محرم دعا کنيد. دقت کنيد معنويت با حماسة امام حسين آميخته است، معنويت با آغاز حرکت اباعبدالله آميخته است. فرمود: هر کسي که امام حسين را زيارت کند، ملائکه برايش دعا مي کنند. هر کسي که او را زيارت کند گويا با خدا صحبت کرده و با خدا مناجات کرده است. هر کسي که او را زيارت کند آسمانيان و کروبيّان برايش دعا مي کنند.

امام حسين رمز تغيير و تحول در انسان

شما کتاب کامل الزيارات را ببينيد در اين کتاب براي زيارت امام حسين ثواب هاي عجيبي ذکر شده است. مرحوم علامة اميني و ديگران يکي از رمزهاي موفقيتشان را همين مي دانند. اين که اين قدر تربت امام حسين سفارش شده، يعني بيان ارزش تربت شهيد؛ يعني زنده نگه داشتن شهادت، والا آن خاک است. خاک منهاي امام حسين اين ارزش را ندارد. چون خون امام حسين روي آن ريخته شده ارزش پيدا کرده است. اگر گفته اند بر تربت امام حسين سجده کن؛ يعني سجده در برابر ايثار، شهادت، اخلاص، عبوديت، تسليم و رضا. اگر گفته اند به زيارت حسين برو «عارفاً بِحَقه»؛ يعني معرفت، يعني فهم، يعني درک، يعني تغيري و تحول. امام حسين رمز تغيير است، رمز تحول است.

خدايا! توفيق معرفت و شناخت اهل بيت را به همة ما عنايت بفرما.


[1] . بحارالانوار، ج 44، ص 338.

[2] . من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 613؛ التهذيب، ج 6، ص 97؛ بحارالانوار، ج 99، ص 129.

[3] . قمر، 54.

[4] . قمر، 55.

[5] . و بهذا الإسناد عن سعد عن أحمد بن علي بن عبيد الجعفي عن محمد بن أبي جرير القمي قال سمعت أبا الحسن الرضا 7 يقول لأبي من زار الحسين بن علي 7 عارفا بحقه کان من محدثي الله تعالي فوق عرشه ثم قرأ إن المتقين في جنات و نهر في مقعد صدق عند مليک مقتدر (مستدرک، ج 10، ص 251؛ بحارالانوار، ج 98، ص 73؛ کامل الزيارات، ص 141).

[6] . کامل الزيارات، ص 118.

[7] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 425؛ بحارالانوار، ج 98، ص 26؛ کامل الزيارات، ص 137.

[8] . بحارالانوار، ج 44، ص 283؛ الامالي للصدوق، ص 128؛ المناقب، ج 4، ص 86.

[9] . بقره، 217.

[10] . بحارالانوار، ج 44، ص 283؛ الامالي للصدوق، ص 128؛ المناقب، ج 4، ص 86.

[11] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 502؛ بحارالانوار، ج 44، ص 285؛ عيون اخبار الرضا، ج 4، ص 299.

[12] . بحارالانوار، ج 44، ص 287.

[13] . شاگردان مکتب ائمه، ج 3، ص 156.

[14] . بحارالانوار، ج 49، ص 247؛ کشف الغمه، ص 322.

[15] . شاگردان مکتب ائمه، ج 2، ص 149.

[16] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 595.

[17] . بحارالانوار، ج 44، ص 255؛ الامالي للصدوق، ص 136.

[18] . حج، 32.

[19] . بحارالانوار، ج 44، ص 338.

[20] . بحارالانوار، ج 44، ص 283؛ الامالي للصدوق، ص 128؛ المناقب، ج 4، ص 86.